جستجوی این وبلاگ

۱۱.۸.۹۰

فرزندان ایران در زندان، از نظر سلامت روانی و جسمی در خطرند


هرانا؛ هوتن کیان به بند متادون زندان تبریز منتقل شد


خبرگزاری هرانا – هوتن کیان، وکیل دادگستری و زندانی محبوس در زندان تبریز از بند مالی به بند متادون منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان خقوق بشر در ایران، این وکیل دادگستری در راستای اعمال فشار و محدودیت هر چه بیشتر از بند زندانیان مالی به بند متادون که محل نگهداری زندانیان معتاد و مبتلا به بیماری‌های مختلف واگیردار است؛ منتقل کردند.
مسئولین زندان همچنین دیگر زندانیان را از هر گونه ارتباط – مکالمه و یا هم خرجی با هوتن کیان منع کرده و آن‌ها را تهدید کرده‌اند که درصورت اطلاع از ارتباط با وی به مجازات‌های انظباطی محکوم خواهند شد.
این وکیل دادگستری مهر ماه سال گذشته در دفتر کارش به همراه دو خبرنگار آلمانی و فرزند سکینه محمدی بازداشت و پس از شکنجه‌های جسمی شدید و سناریو سازی بر‌ای اعترافات تلویزیونی از سوی دادگاه انقلاب به حبس محکوم شد.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
ماده ۸ کنوانسیون حقوق زندانیان: دسته های مختلف از زندانیان باید در زندانهای جداگانه و یا بخش های متفاوت از زندان نگهداری شوند.

محکومیت مجدد سعید ملک پور به اعدام و ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور


خبرگزاری هرانا - خانواده سعید ملک‌پور در مصاحبه با «روز» ضمن تایید صدوردوباره حکم اعدام از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برای این زندانی سیاسی، تاکید کردند این حکم قطعی نیست و مجددا باید برای رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال شود.

اکرم اسماعیل‌زاده، مادر سعید ملک‌پور به «روز» گفت که شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب بار دیگر حکم اعدام برای فرزندش صادر کرده اما به گفته وکیل پسرش، این حکم باید بار دیگر در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گیرد.
حکم اعدام آقای ملک‌پور پیش از این از سوی دیوان عالی کشور به دلیل «نقص در تحقیقات» نقض و برای تکمیل تحقیقات به دادگاه بدوی بازگردانده شده بود. اکنون در حالیکه دادگاه بدوی، بار دیگر بر صدور حکم اعدام مبادرت کرده، خانواده آقای ملک‌پور می‌گویند: با وکیل سعید که صحبت کردیم گفت شعبه ۲۸ نقص تحقیقات را رفع نکرده و مجددا بدون اینکه تحقیقات را کامل کند و نقصی بر طرف شود، حکم بر اعدام داده است.
سعید ملک‌پور فارغ التحصیل رشته مهندسی متالورژی دانشگاه صنعتی شریف و ساکن کشور کانادا بود که مهرماه ۸۷ پس از ورود به ایران و در ارتباط با پرونده‌ موسوم به مضلین ۲ مربوط به جرایم اینترنتی بازداشت و به اعدام محکوم شد.
سایت گرداب، متعلق به سپاه پاسداران، آقای ملک‌پور را متهم به عضویت در چند شبکه فساد اینترنتی کرد و سپس از او به عنوان مدیر بزرگ‌ترین سایت‌های مستهجن، ضد دین و ضد امنیت نام برده شد.
پیش از این خانم افتخاری، همسر سعید ملک‌پور به «روز» گفته بود که به همسرش اتهاماتی چون «تبلیغ علیه نظام، مدیریت سایت‌های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروههای معاند نظام و ارتباط با بیگانگان و به صورت کلی اتهام مفسد فی الارض» زده‌اند.
او توضیح داده بود که اتهام سایت‌های مستهجن و سایر اتهامات کاملا دروغ و کذب است و سعید را در زندان و زیر شکنجه مجبور به اعتراف علیه خود کرده‌اند.
سعید ملک‌پور نیز پیش‌تر با انتشار نامه‌ای، شرح شکنجه‌ها و نحوه اخذ اعترافات ازخود را مفصل شرح داده واعلام کرده بود که زیر شکنجه وادار به اعتراف علیه خود شده است.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد.



۷.۸.۹۰

محکومیت عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح طلب به ۵ سال حبس تعزیری


عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب، بر اساس رای دادگاه بدوی به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کلمه، دکتر عبدالله ناصری، رییس اسبق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، و استاد دانشگاه، به اتهام "اجتماع و تبانی" از سوی دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی که ۲۵ بهمن ماه سال ۸۹ پس از تجمعات مردمی در منزل خود بازداشت شده بود، اواسط اسفند‌‌ همان سال، و با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد گردید.

عبدالله ناصری، دانش آموختهٔ دکترای تاریخ و عضو شورایعالی موسسه "باران" و نیز مدرس تارخ دانشگاه است.

۳۰.۷.۹۰

هر ایرانی، خانواده هر زندانی


روایت تلخ رنجهای مادر یک زندانی سیاسی؛ از هزینه سنگین درمان در زندان، تا مشکلات ملاقات و مسافت طولانی


 چکیده :این بهمن ماه دو سال می شود که مهدی در زندان است. من که نمی توانم هر هفته به ملاقاتش بروم، اجازه مرخصی هم به او نمی دهند دیگر نمی دانم چکار کنم. مهدی نان آور خانه و سرپرست من بود ما از عشایر ایران هم هستیم و خودم هم سواد نوشتن ندارم و نمی توانم نامه به مسئولین بنویسم و مشکلاتم را برای آنها بگویم. پنجاه روز پیش آخرین باری بوده که مهدی را دیدم وضعیت روحی اش خوب نبود. ما در شهرستان فیروز آباد استان فارس سکونت داریم و تا زندان اوین تهران که مهدی در آنجا حبس است خیلی راهست، با این مسیر طولانی چطور هر روز بروم برای کارهاش پیگیری کنم؟...

مهدی کوهکن شهروند معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ که بدنبال پیگیری های فراوان خانواده در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما مجددا به زندان بازگردانده شد. او هم اکنون نیاز به پیگیری معالجات درمانی اش داشته و باید در بیمارستان بستری گردد. این در حالی است که کل هزینه های درمان و بیمارستان بر عهده خانواده بوده و مادر وی را در این زمینه با مشکلات فراوانی روبرو ساخته است.
مهدی کوهکن در نامه ای خطاب به دادستان تهران نوشته بود: “من در بهمن ماه سال ۱۳۸۸، در جریان بازجویی در بازداشتگاه شمارهٔ ۲۴۰ وزارت اطلاعات دچار پارگی مینیسک زانوی راست شدم و رسیدگی درمانی در این رابطه تا کنون بدون نتیجه مانده است، و به دلیل مصرف مداوم داروهای مسکن جهت درد زانو دچار بیماری گوارشی نیز گردیدهام. با پیگیریهای مکرر جنابعالی با عمل جراحی زانو در بیمارستان مشروط به تقبل هزینهٔ درمان و عمل جراحی از سوی خانواده موافقت فرمودهاید، اما از آنجا که اینجانب از کار اخراج شده و فاقد بیمه نامهٔ معتبر میباشم و هم چنین تامین هزینهٔ سنگین درمان از سوی خانوادهام غیر ممکن است و اینجانب نیز از درد شدید و قفل شدن زانویم در زندان رنج میبرم لذا با عنایت مادهٔ ۱۱۴ آئین نامهٔ سازمان زندانها، معاینه و عنداللزوم معالجهٔ زندانیان بیمار به عهدی زندان است و مادههای ۱۱۳، ۱۰۰، ۹۹، ۲۰، صراحتا به بیمهٔ درمانی زندانیان اشاره شده است. لذا دستورات فوری برای اعزام به مرکز درمانی و تامین هزینهٔ درمان توسط سازمان زندانها، را بفرمایید.”
سودابه کوهکن مادر مهدی با تاکید بر اینکه پسرش نان آور خانواده بوده و از زمان بازداشت او با مشکلات زیادی روبرو شده به “جرس” می گوید: “اول که با اجازه انتقال مهدی به بیمارستان موافقت نمی کردند تا اینکه چند روز پیش به ما تلفن زدند که ما یک بیمارستان برای عمل جراحی پای مهدی با هزینه خودمان رزرو کنیم، حالا داریم پیگیری می کنیم. دفعه قبل هم هزینه و خرج دکتر و بیمارستان را خودمان دادیم و فقط دکترها کمی تخفیف دادند. این در حالی است که بارها مشکلات مالی خود را با مسئولین مطرح کرده ایم و خود مهدی هم نامه نوشته اما باز هزینه ها را خودمان باید پرداخت کنیم و با توجه به هزینه های بالای درمان مشکلات زیادی پیدا کرده ایم.”
مهدی کوهکن که به تحمل سه سال و شش ماه حبس تعزیری و ۱۴۸ ضربه شلاق و پرداخت دو میلیون و پانصد هزار ریال جریمه نقدی به اتهام اخلال در نظم عمومی، شرکت در تظاهرات، اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام محکوم شده است، هم اکنون با گذشت نیمی از محکومیت خود می تواند از حق آزادی مشروط استفاده نمایید این در حالی است که تاکنون پاسخ مثبتی به درخواست وی و خانواده اش در این زمینه داده نشده است.
خانم کوهکن در خصوص حکم زندان فرزندش می افزاید: “هجده بهمن ماه سال ۸۸ مهدی را بازداشت کردند و این بهمن ماه دو سال می شود که مهدی در زندان است. من که نمی توانم هر هفته به ملاقاتش بروم، اجازه مرخصی هم به او نمی دهند دیگر نمی دانم چکار کنم. مهدی نان آور خانه و سرپرست من بود ما از عشایر ایران هم هستیم و خودم هم سواد نوشتن ندارم و نمی توانم نامه به مسئولین بنویسم و مشکلاتم را برای آنها بگویم.”
این مادر رنج کشیده از دلتنگی هایش گفته و ادامه می دهد: ” پنجاه روز پیش آخرین باری بوده که مهدی را دیدم وضعیت روحی اش خوب نبود. ما در شهرستان فیروز آباد استان فارس سکونت داریم و تا زندان اوین تهران که مهدی در آنجا حبس است خیلی راهست، با این مسیر طولانی چطور هر روز بروم برای کارهاش پیگیری کنم؟ فقط دو ماهی یکبار می توانم به ملاقاتش بروم و روی پسرم را ببینم زیرا هم راه طولانی است هم امکانات مالی سفر را ندارم جز تحمل چه می توانم بکنم؟ ”
مهدی کوهکن در اول خرداد ماه سال جاری در بیمارستان طالقانی تهران در حالیکه دست و پایش به دستبند و پای بند به تخت بیمارستان بسته شده بود مورد عمل جراحی قرار گرفت و در حالیکه باید در بیمارستان جهت بهبود کامل بستری می ماند او را به زندان اوین بازگردانند و بر اثر بی توجهی مسئولین دچار عفونت پا شد. مادر مهدی کوهکن در پایان از مسئولان می خواهد که به مشکلاتش گوش دهند و به وضعیتش رسیدگی کنند و همچنین با آزادی مشروط فرزندش موافقت کنند.

۲۰.۷.۹۰

هرانا؛ نامه مجید دری از زندان بهبهان به مناسبت سال تحصیلی جدید



خبرگزاری هرانا - مجید دری زندانی سیاسی تبعیدی محبوس در زندان بهبهان و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به مناسب ماه مهر و بازگشایی دانشگاه ها اقدام به نگارش نامه ای از زندان کرده است.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
باران! ببار         ببار و برگ های تباه شده ام را فرو ریز
ببار    تا به نغمه اندوهگینت            در خوابی پر میوه فرو شوم .
"شمس لنگرودی"
سخت است از مهر سخن گفتن ، از دانشگاه و آغاز دوباره اش حرف زدن و خاطراتش را وا کاویدن.
ساده لوحانه است که از ایستادگی و دانشگاه بگویم و تاثیرگذاریش ، از موضع نقد و به چالش کشیدنش ، از فریادهای همیشه بر سر تسخیرکنندگانش. اینها را همه می دانیم. می دانیم که زیر بار زور نمی رفت ، که سخن ناحق را حتی در سخت ترین شرایط مردود می دانست و درخت آزادی را هرچند با بذل جانش آبیاری می نمود و به این می بالید . می بالید و با کم و بیش ها به بعدی می سپرد و تازه نفس هایی می آمدند و ...
روزی فریاد برآوردیم که اگر در مقابلشان کوتاه بیاییم فردا روز می گویندمان چه بگویید ، چه بخوانید ، چه بپوشید . و نهایت سیاسی برایمان این بود و با اعتراض های هرچند تنهامان از یکدست شدن دانشگاه و به جریان افتادن انقلاب فرهنگی دوم جلوگیری می کردیم .
شوربختانه اما قصه جور دیگری شده و ما از آن بی خبر انگار مهر آغاز می شود و تمامی این فجایع یکجا صورت می گیرد و از آن بدتر دانشجویان بدان تن می دهند ، می پذیرند و باورش می کنند و فاجعه عمیق تر از این حرف ها می شود. چندی دیگر می گویند به چه فکر کنید و چه را باور کنید و... و این دلاور دانشجویان با فریادهای اعتراضی خاموش می پذیرند و تن می دهند.
روزی که زمان حرف و گنده لاف زدن ها گذشت و پای عمل در میان آمد و ایستادگی و ادامه را احمقانه می دانستند و به ما که مانده بودیم خرده می گرفتند گفتند: "ما عقب نکشیدیم ، تغییر تاکتیک دادیم" و این تغییر تاکتیک چنان ثمربخش افتاد که نسل بعدی را به گور سازش سپرد و این فجایع را که در تاریخ دانشجو و دانشگاه بی سابقه است را رقم زد. حال کجایند که جواب گویند و لاف و عملشان را در ترازو نهند و دسته کم به ابراز ندامتی دست یازند یا همچنان مصرند که تغییر تاکتیکشان موثر افتاده و ما – که به زعم ایشان مقصریم – این اوضاع را آفریدیم.
می خواستم بگویم سلام بر دانشگاه ، دیدم دانشگاه مشخصه های خاص خود را دارد و این محل بیشتر به دبیرستان شبیه است ، خواستم بگویم سلام بر دانشجو ، دیدم اینان بیشتر به محصل می مانند. پس – با عرض پوزش از بعضی – می گویم : آهای! با شمایم! آهای! شما که نمی دانم کیستید ، شادم که در این سال تحصیلی چون چهار سال گذشته در کنارتان نیستم و ننگ تحصیل در چنین محیطی را نمی خرم. شادم که اخراج شدم و به این تحقیرها تن ندادم. خوشحالم که تنهایم و دوستانی چون شما ندارم. نمی دانم کیان! 
دانشجو و دانشگاه حرمتی دارد و هیچگاه سر در برابر هیچ کس خم نمی کند و تن به ذلت هیچ عافیت خواهی نمی نهد و در برابر قدرت طلبان زورگو می ایستد. نمی هراسد و به چالش می کشد. جان می دهد و می ایستد ، خون می دهد و می ماند ، عمر می گذارد و بارور می کند. شما که می دانید دانشجو کیست و دانشگاه کجاست این درخت اگر بخشکد همه ما مسئولیم ، آری ، همه ما.
دانشجو! دانشگاه! دلم برایتان تنگ شده و قلبم از دوریتان می تپد. پس اینبار هم با بغضی فرو خورده فریاد می زنم:
سلام بر مجید توکلی! سلام بر مهدیه گلرو! سلام بر ضیا نبوی! سلام بر عبدالله مومنی!  سلام بر بهاره هدایت!
مجید دری
دانشجوی اخراجی علامه
منبع : هرانا

۱۷.۷.۹۰

نامه چند گروه علمی جهانی به رهبری نظام: امید کوکبی را آزاد کنید

چکیده :نشریۀ «ساینس»، بزرگترین مجله علمی دنیا، گزارش داده است که در آستانۀ دادگاهِ امید کوکبی، چندین گروه علمی شامل: جامعه فیزیک آمریکا(APS) ، جامعه بین المللی اپتیک (ISPE) ، جامعه اپتیک آمریکا (OSA) ، کمیسیون بین المللی اپتیک(ICO) ، جامعه اپتیک اروپا (EOS) در نامه ای مشترک به رهبر جمهوری اسلامی خواستار آزادی امید شده اند. در نامه های این جوامع علمی آمده است: از طرف دانشمندان و مهندسان اپتیک از ۱٧۰ کشور دنیا و سازمان های بین المللی، ما با احترام خواستار این هستیم تا با نظر لطف شما دانشجوی ما به تحصیلات خود ادامه بدهد....


همزمان با برگزری دادگاه امید کوکبی، دانشجوی ایرانیِ دانشگاه تگزاس آمریکا و در ادامۀ واکنش های جهانی به دستگیری و تداوم بازداشت و اتهامات وارده به این دانشجوی نخبه، چندین کمیته و جمعیت علمی- پژوهشی بین المللی، مجددا از مقام رهبری خواستار آزادی وی شدند.
به گزارش جرس، نشریۀ «ساینس»، بزرگترین مجله علمی دنیا، گزارش داده است که در آستانۀ دادگاهِ امید کوکبی، چندین گروه علمی شامل: جامعه فیزیک آمریکا(APS) ، جامعه بین المللی اپتیک (ISPE) ، جامعه اپتیک آمریکا (OSA) ، کمیسیون بین المللی اپتیک(ICO) ، جامعه اپتیک اروپا (EOS) در نامه ای مشترک به رهبر جمهوری اسلامی خواستار آزادی امید شده اند.
بر اساس این گزارش، در نامه های این جوامع علمی آمده است ” از طرف دانشمندان و مهندسان اپتیک از ۱٧۰ کشور دنیا و سازمان های بین المللی، ما با احترام خواستار این هستیم تا با نظر لطف شما دانشجوی ما به تحصیلات خود ادامه بدهد.”
در نامۀ مجامع علمی – پژوهشی جامعه جهانی به رهبری نظام، همچنین بازداشت و اتهامات وارده به امید کوکبی، یک “سوء تفاهم” ذکر شده و تاکید کرده اند که “کوکبی هیچ آموزشی در زمینه فیزیک هسته ای نمی بیند و از نظر سیاسی نیز، نه فعال بوده و نه به گروه سیاسی خاصی وابسته است و تمام مشغولیت ذهنی اصلی وی نیز، رشته اپتیک است که این زمینه از فیزیک هم هیچ ربطی به فن آوری هسته ای ندارد.”
امید کوکبی ٢۹ ساله، فارغ التحصیل رشته فیزیک و مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف بود، که جهت ادامه تحصیل در رشته اپتیک به دانشگاه بارسلونا اسپانیا رفت و بعد از اتمام کارشناسی ارشد در بارسلونا، برای تحصیل در مقطع دکترا نیز، دانشگاه تگزاس استین در آمریکا را انتخاب کرد و به تحصیل در زمینه ی تعامل بین لیزر و پلاسما پرداخت.
این دانشجوی اهل سنت و ترکمن، بهمن ماه سال ۸۹ هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد و در نهایت به “ارتباط با دولت متخاصم” و “کسب درآمد نامشروع” متهم گردید.
چندی پیش نیز، گروهی از برندگان جایزه نوبل، در نامه ای خطاب به جمهوری اسلامی، نوشته بودند که امید از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی می شود در سالهای آینده به یکی از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت.
همان زمان، بیش از سیصد تن از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف در نامه ای به رییس قوه قضاییه با انتقاد از بازداشت امید کوکبی ورفتارهای غیرقانونی با وی، ادامه زندان خارج از قانون و قبل از دادگاه کوکبی را نه یک مورد اتفاقی که نشانه‌ای از سوء‌ظن و برخورد خشن دستگاه قضایی با نسل جوان نخبه ایرانی دانستند.
یکی از دوستان کوکبی در ایالات متحده آمریکا ، که نخواست نامش فاش شود گفته است “توجه رسانه به این موضوع عامل لغو دادگاه قبلی (اوایل تابستان) بود و این بسیار خوب است، چرا که مقامات جمهوری اسلامی ترجیح می دهند این پرونده را در سکوت کامل و بدون بازتاب رسانه ای به اتمام برسانند.”
همچنین Eugene Chudnovsky یک فیزیکدان از دانشگاه سیتی نیویورک و عضو international Committee of Concerned Scientists می گوید “با توجه به توجه وسیع عمومی به قضیه ، قاضی تصمیم گرفت تا قبل از تحمیل حکم به کوکبی، تا زمانی که دستورهایی از دفتر رهبری بگیرد با قضیه به نرمی برخورد بکند.”
گفتنی است این کمیته در نامه ای جداگانه به رهبری جمهوری اسلامی خواستار آزادی کوکبی شده است. وی اظهار امیدواری می کند “فشار عمومی آزادی کوکبی را تضمین کند و نه اینکه دادگاه را به تعویق بیاندازد.”
جان کیتو، مشاور دانشجویان تحصیلات تکمیلی بخش فیزیک آن دانشگاه نیز می گوید “دانشجویان ایرانی اکنون در مورد بازگشت یا حتی دیدار از ایران هم نگرانی دارند.”
پایگاه جامعه فیزیک ایالات متحده نیز، همچنین نوشته است که جان کیتو، مشاور دانشجویی تحصیلات تکمیلی دانشگاه تگزاس در مورد کوکبی گفته است “او عاشق فیزیک و علم بود و تمام تمرکز او در این موضوعات قرار داشت …هیچ دلیل منطقی برای دستگیری وی وجود ندارد، چرا که وی فردی سیاسی نیست… کسانی که کوکبی را از نزدیک می شناختند با شنیدن دستگیری ایشان دچار شک شدند. آنها می گویند که وی نه تنها هیچ موقع هیچ کاری بر علیه ایران انجام نداده ، بلکه هیچ موقع ، چه در ایران و چه در خارج ایران ، وارد فعالیت های سیاسی نبوده است.”
یوجین چادوسکی، یکی از روسای موسسه Committee of Concerned Scientists پیرامون تعویق دادگاه قبلی امید می گوید” به نظر می رسید که به دلیل سر و صدای زیادی که این موضوع کرد … قاضی تصمیم گرفت برای امنیت خود هم که شده تا زمانی که دستوراتی را از دفتری رهبری بگیرد دادگاه را به تعویق بیاندازد.”
قاضی پروندۀ امید کوکبی، ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبۀ پانزده دادگاه انقلاب تهران و از قضاتِ رسیدگی به پروندۀ بازداشت شدگانِ حوادثِ بعد از انتخابات بود، که حکم های ناعادلانه و سنگین صادر کرده است.
امید کوکبی، تابستان امسال، در آستانهٔ تشکیل دادگاه خود، در نامه‌ای تکان دهنده به آملی لاریحانی با توصیف شرح شکنجه‌ها و انفرادی‌های خود درخواست تشکیل دادگاهی عادلانه با امکان دفاع داده بود.
مادر امید کوکبی، طی روزهای اخیر، در گفت‌وگویی مقامات جمهوری اسلامی را به بازگشت به راه راست و عقلانیت دعوت کرده و خطاب به مسئولان قضایی نیز گفته است “از مسئولین قضایی می خواهم که بیشتر از این باعث رسوایی سیستم قضایی کشور نشوند و با برخورد درست با پرونده اندک آبروی باقیمانده خود را حفظ کنند.”