جستجوی این وبلاگ

۸.۸.۹۱

اعدام، جرمی دولتی و رسمی / علی طایفی


 اعدام شیوه مجازاتی است که در آن صاحبان قدرت برای تنظیم مناسبات اجتماعی و به عنوان دفاع از حقوق و وجدان جمعی و برای تشفی یا التیام درد‌ها و مصایب فردی و اجتماعی بدان متوسل می‌شوند و ازاین منظر دارای سابقه دیرینه تاریخی است.
از اعدام‌های مربوط به ترور‌های دولتی و حکومتی در درون دربار شاهان ایرانی تا اعدام‌های مربوط به سال‌های پس از شکل‌گیری حکومت اسلامی در ایران؛ و همچنین اعدام‌های ناشی از نزاع‌های قبیله‌ای همگی در پیوستاری از پروژه اعدام در چاره‌جویی به مسائل قدرت و جامعه قرار دارند. دراین مقاله به انواع، زمینه‌ها و رویکردهای ناظر بر این روش برخورد با مسائل اجتماعی و فردی می‌پردازم.
روش‌های مجازات زاجره و قصاص به جای قوانین تنبیهی و ارشادی، کهن‌ترین و به معنای امروز غیر انسانی‌ترین پاسخ و راهکار چاره‌جویی مسائل اجتماعی است.
مهم‌ترین پرسش این است که چگونه و چرا یک انسان به خاطر قتل انسان دیگری، باید جانش را از دست بدهد. چگونه است که قتل پدیده‌ای مجرمانه است ولی قتل قاتل، عملی مجرمانه تلقی نمی‌شود. چه فرایندی سبب مشروعیت یکی و محکومیت دیگری می‌شود؟ متن حاضر درصدد بررسی این پرسش و تلاش برای یافتن پاسخی درخور است.
سی سال پی درپی هر روز منتظر اخبار بد و غیر انسانی هستیم. قوانین بدوی مربوط به بازتولید جامعه، همواره فرد را قربانی جامعه کرده است.
جمهوری اسلامی در ایران به دلیل ناتوانی در حل مسائل عدیده اجتماعی و فرهنگی که مسبب اصلی آن فقر ایدئولوژیک و مدیریتی و دانشی است، نه تنها در زمینه‌سازی این مسائل نظیر قتل‌ها و نزاع‌های اجتماعی، بلکه در پیامد‌های آن نیز به بد‌ترین روش به حذف صورت مسئله می‌پردازد.
نظام حقوق امروز ما نه تنها با رشد ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ایران امروز منطبق نیست و کوس ماندگاری در دوران اولیه حقوق و قراردادهای الهی- طبیعی را می‌زند، بلکه با ساختارهای جمعیتی نیز سازگاری نشان نمی‌دهد. به نظر می‌رسد نسل گذشته در تضادی جدی با نسل کنونی و بخصوص نسل آتی قرار گرفته است و قربانیان این تضاد فقط فاقدان قدرت هستند.
انواع و اشکال اعدام در ایران
شواهد نشان می‌دهد اعدام فقط طناب دار نیست. در جامعه ایران، پدیده اعدام به اشکالی مختلف توسط حکومت اسلامی صورت تحقق می‌یابد. برخی از مهم‌ترین اشکال متداول و نهادینه شده در قوانین شرعی و مجازات اسلامی عبارتند از:
۱- اعدام توسط طناب دار در میادین اجتماعی.
۲-اعدام توسط تیرباران کردن محکوم یا محکومین که به ویژه در سال‌های نخست انقلاب اسلامی رایج بود نظیر قتل عامی که توسط خلخالی حاکم شرع وقت و به اذن آیت‌الله خمینی رهبر حکومت اسلامی صورت گرفت.
۳-اعدام توسط ترورهای دولتی در داخل و خارج از کشور در سرکوب و حذف نیروهای اپوزیسیون نظیر واقعه می‌کونوس.
۴-اعدام دسته جمعی در داخل زندان‌ها و بدون محاکمه فعالان سیاسی نظیر آنچه در شهریور۱۳۶۷ و به دستور آیت‌الله خمینی صورت گرفت.
۵-اعدام‌های انقلابی در ماه‌های نخست انقلاب تا سال‌های پس از آن به ویژه سال ۶۰ به صورت تیرباران و آویزان کردن از طناب دار در مراکز نظامی/ انقلابی نظیر اعدام ده‌ها هزار نفر در طول دهه شصت.
۶-اعدام توسط روش‌های مرموز همچون خوراندن زهر، دارو و هوا یا ضربات چاقو به صورت منفرد برای حذف افراد خاص مانند پیروز دوانی، خانواده فروهر‌ها، مختاری و پوینده و صد‌ها مورد در فهرست بلند قتل‌های زنجیره‌ای.
۷-اعدام به روش تایید قتل‌های قبیله‌ای نظیر قتل ناموسی و خونی که به تائید و سکوت حکومت صورت تحقق می‌یابد.
۸-اعدام به صورت سنگسار زنان در موارد خاص و تحت تایید و مشروعیت دینی/ قرآنی.
۹-اعدام به صورت دسته جمعی در سقوط مرموز هواپیما‌ها، اتوبوس‌ها و تصادف‌های جاده‌ای در حذف عوامل ناسازگار با حکومت و قدرت مرکزی در آن.
۱۰-اعدام‌های کاذب با نمایش صحنه‌های اعدام برای زندانیان خاص اعم از سیاسی یا جرایم عادی.
طبیعی است بر این فهرست می‌توان اشکال دیگری نیز افزود که‌‌گاه به صورت منفرد و ‌گاه حتی پنهان در نظام مجازات حکومتی و اسلامی صورت می‌گیرد. در نمودار زیر گوشه‌ای از دلایل مختلف ادعا شده برای اعدام به نمایش درآمده است (گزارش سالانه اعدام در سال ۲۰۱۱):
برخی شواهد آماری: حکومت ایران در رتبه اول اعدام در جهان
در سال ۲۰۱۱ ایران با بیش از ۶۷۶ اعدام از رتبه چهارم به رتبه دوم در جهان صعود کرده است (گزارش سالانه اعدام درسال ۲۰۱۱). این در حالی است که در مقایسه بین جمعیت این دوکشور، نرخ اعدام در ایران وضعیت بسیار نگران کننده‌ای را به خود گرفته است.
به عبارت دیگر از هر یک میلیون نفر، یک نفر در ایران اعدام شده‌اند. بدین‌معنا می‌توان گفت از نظر نسبت اعدام‌ها به جمعیت، ایران در رتبه نخست کشورهای دارای مجازات اعدام قرار دارد. بافرض اینکه متوسط اعدام‌شدگان در طی حکومت اسلامی در ایران معادل با حدود ۶۰۰ اعدام در سال باشد می‌توان چنین محاسبه کرد که از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی تا کنون پس از۳۴ سال، بیش از ۲۰ هزار انسان به اشکال مختلف توسط حکومت اسلامی اعدام شده‌اند. این رقم با توجه به اعدام‌های دسته جمعی دهه شصت به ویژه ازسال ۶۰ تا ۶۷ بیش از این‌ها قابل برآورد است.
ازمنظر دیگری می‌توان به نرخ جرایم در کشور نیز نگاهی کرد. از نظر تعداد زندانی نیز ایران با ۱۶۳ هزار و ۵۲۶ زندانی در سال ۲۰۰۳، در بین ۱۶۴ کشور رتبه دهم را به خود اختصاص داده است. از منظری دیگر نسبت جنسی زندانیان نشان می‌دهد فقط ۵. ۳ (سه و نیم) درصد از آنان زن هستند و ازاین نظر نیز از بین ۱۳۴ کشوری که دارای زندانی زن بوده‌اند رتبه ۸۴ را اتخاذ کرده است. همچنین شواهد گویای این امر است که از هر ۱۰۰هزار نفر، ۲۲۶ نفر ایرانی در زندان به‌سر می‌برند. این شاخص در مقایسه با مقیاس جهانی جایگاه ایران را در رتبه ۳۳ قرار می‌دهد (رتبه ۳۳ ایران از نظر اعدام). این آمار نشان از یک واقعیت دارد که با افزایش نرخ اعدام‌ها در ایران، نرخ جرایم نه تنها رو به کاهش نگذاشته بلکه به دلیل وجود بسترهای بحران‌زا همچنان رو به افزایش است.
اُلیور هندریش، فعال ضد اعدام در سازمان عفو بین‌الملل در آلمان، بر این عقیده است که جهان در مجموع در حال حرکت به سوی حذف کامل حکم اعدام است. به اعتقاد او، حتی یک اعدام هم زیاد است و هنوز هم بسیارند کشورهایی که حکم اعدام و اغلب در پی محاکمه‌های غیر منصفانه صادر می‌کنند. هندریش معتقد است در قرن بیست و یکم، گردن‌زدن، به دار آویختن، تیرباران و سنگسار کردن یا با صندلی الکتریکی و تزریق سم کشتن جایی ندراند.
به اعتقاد او، اعدام «یک شکنجه جسمی و روحی قانونی» است که به مرگی منتهی می‌شود که دولت‌ها آن‌را سازماندهی می‌کنند. کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران اسامی ۱۱۴ متهم نوجوان (یکصدوچهارده متهم در انتظار اعدام) را منتشر کرده است که در انتظار اعدام به سر می‌برند. این اولین بار است که چنین فهرستی در دسترس قرارگرفته و به طرح جزئیات اعدام مته‌مان به ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال پرداخته است که جزشماری از کشور‌ها، بقیه آن را منع کرده‌اند.
برخی رویکرد‌ها و چالش‌ها
درمیان مباحث مربوط به اعدام فارغ از هرگونه ارزشگذاری، همه در لغو اعدام هم نظر نیستند. می‌دانیم بسیاری از مردم نیز اعدام را به عنوان روشی برای التیام روح صدمه دیده و زخمی جامعه و خانواده آسیب دیده یا مقتول تجویز می‌کنند. از این‌رو در این میان دو دیدگاه وجود دارد. ازسوی دیگر رویکرد دیگری بر ناکارآمدی، غیر انسانی بودن، بدویت نوع نگاه به جرم، کیفر و مجازات تاکید دارد. این دو رویکرد اگرچه دارای گزاره‌های متناقضی است ولی دارای نقطه شروع مشترکی نیز هست. در اینجا به برخی رویکرد‌ها و همزمان چالش‌های مرتبط با آن توجه می‌شود:
- به تعبیر دورکیم قوانین و مقررات هر جامعه‌ای بر حسب میزان تکامل اجتماعی و فرهنگی آن پاسخگوی نیاز‌های ساختاری روابط و مناسبات خاص هر دوره تاریخی است. از نظر او در جوامع ابتدایی و سنتی با تسلط اقتصاد معیشتی و روابط قبیله‌ای و همچنین سلطه روابط غیر دمکراتیک و استبدادی، تمامی قوانین ناظر بر مجازات حذفی و انتقامجویانه بوده و جهت زاجره داشته یا مبتنی بر زجر مجرمان بوده است. رهبران این نوع از اجتماعات با بهره گیری از این روش می‌توانستند به تنظیم و تضمین مناسباتی بپردازند که منافع آنان را در پی داشته است و شالوده روابط موجود اجتماعی را حفظ می‌کند. (امیل دورکیم، ۱۳۶۳)
- به نظر میشل فوکو در نظام کیفری قدیم تنها هدف مجازات ایجاد رعب و وحشت بود. به همین دلیل مجازات‌ بیشتر به صورت زجر دادن در منظر عموم بود و مجازاتی که همگان شاهد آن نبودند معنایی نداشت. دراین دیدمان/ پارادایم بدن انسان کانونی‌ترین موضوع حمایت از وجدان جمعی و برخورد با جرایمی است که خلاف هنجارهای عمومی رخ می‌دهد. درمیان دیدگاه‌های مختلف در بررسی ابعاد اعدام، به ویژه از منظر جامعه‌شناختی، این رویکرد وجود دارد که پدیده‌ای که توسط عامه مردم پذیرفته است، مشروعیت دارد، ولی آیا هرآنچه مردم عامی انجام می‌دهند با تحلیل اجتماعی و نظری می‌توان به سراغ حفظ و تایید آن شتافت.
به تعبیر هگل روشنفکر کسی است که عقل خودبنیاد دارد نه عقل سلیمی که آحاد یک ملت بدان باور دارند. روشنفکر کسی است که خلاف جریان آب، یعنی علیه استاندارد کردن و نرمال کردن جامعه بستیزد که در نقاب وجدان اجتماعی و با سلاح قدرت اعمال زور می‌کند. در فضای دانشگاهی نیز ‌گاه شاهد چنین رویکردهایی هستیم که بر موضوع اعدام به عنوان یک رویکرد در تعدیل جرایم و تامین حس انتقام فردی صحه می‌گذارند. به طوری که درجایی یک محقق مسائل اجتماعی می‌نویسد: «نمی‌توان و حتی نباید با آن (اعدام) مخالفت کرد و چه بسا استقبال از آن نیز مفید و لازم است» و اینکه «در غرب به هر دلیلی وجود چنین حکمی را نمی‌پسندند، لزوماً دلیل بر غلط بودن و نفی آن نیست.» (درباب حکم اعدام، عبدی)
درنقد این رویکرد باید اذعان کرد نقش یک متفکر اجتماعی فقط توجیه وضع موجود نیست. استناد به آمریکا و کشورهایی مانند آن به ویژه در ممالک اسلامی سند معتبری برای توجیه امرغیر انسانی و ضد حقوق بشری و ضد جامعه‌ای نیست.
- در نظام حقوقی جدید بسیاری از مفاهیم از جمله حقوق شهروندی مبتنی بر فرد گرایی، حقوق زنان و کودکان بازنویسی و باز‌اندیشی شدند. از این‌رو روح قوانین در شکل توسعه یافته آن بویژه با توجه به شاخص‌های انسانی، دفاع از حق حیات و کرامت انسان در جامعه است و دیگر فرد قربانی حفظ و دفاع از جامعه نمی‌شود. در نظام جدید درباره فایده کیفر برای جامعه و فرد مجرم چون و چرا می‌شود. اگرچه هیچگاه هدف مجازات و نیز پیشگیری از وقوع جرم فراموش نشده است ولی هدف اخیر نیز به آن اضافه شده است. در این نظام، تنبیه دستخوش دو تغییر مهم می‌‌شود. اول اینکه دیگر متوجه جسم و بدن نیست، بلکه قلب و ‌اندیشه، اراده و امیال فرد هدف قرار می‌گیرد. دوم اینکه در منظر عام صورت نمی‌گیرد و مردم از صحنه مجازات غایب می‌شوند. به همین دلیل، در این نظام، زندان که آزادی فرد را سلب می‌کند، شیوه اصلی تنبیه شناخته ‌شده ‌است و مجازات بدنی و از جمله اعدام در بسیاری از کشور‌ها لغو شده یا در عمل اجرا نمی‌‌شود.
- قصاص در فقه اسلامی بیانگر نوعی مقابله به مثل است تا به نحوی بتواند از این رهگذر حق را به صاحب حق برساند. در اینجا مدعی العموم که بر پایه قوانین اسلامی نمایندگی استیفای حق مؤمنان را برعهده دارد به عنوان نماینده حکومت اسلامی یا خدا و نه نماینده منتخب مردم برای حفظ همبستگی جامعه به تکرار عمل مجرمانه علیه مجرم فرمان می‌دهد. از این منظر قصاص و مبانی مجازات اسلامی در ایران ناظر بر حفظ و ارزش کرامت انسان نیست، بلکه برای عبرت جامعه، فرد را قربانی اسطوره قدرت و جامعه می‌کند. این رویکرد از بعد نظری به تعبیر کوراسو مبتنی بر نگاه و تحلیل بیولوژیک استوار است و علاوه بر اینکه سن بلوغ را مبنای مسئولیت پذیری مدنی فرد تلقی می‌کند (نگاه جامعه‌شناختی به کودکی، طایفی)، ازمنظر کیفری نیز چشم را دربرابر چشم و دست را در برابر دست به قصاص می‌نشیند.
- فشار روانی و ناگزیری خانواده و بازماندگان فرد آسیب دیده و یا کشته شده به گونه‌ای است که حس انتقامجویی تقویت می‌شود و بدین ترتیب خشونت، خشونت می‌زاید. انتشار اخبار و انعکاس و اقدام آن در پهنه‌های عمومی زندگی اجتماعی، بیش از آنکه عامل پیشگیرانه باشد، میل به خشونت را افزایش می‌دهد. شواهد حداقل دراین خصوص کافی است نشان دهد که پس از گذشت سی سال از وقوع انقلاب اسلامی درایران، میزان رشد زندانیان در ایران بیش ازهفت برابر ولی نرخ رشد جمعیت تقریبا دوبرابر شده است و به ازای هر چهار نفر بالای هجده سال یک پرونده قضایی گشوده شده است (هر چهار نفر یک پرونده قضایی). پیامد مستقیم احکام خشونت بار اعدام و قصاص رشد روزافزون نرخ جرایم و خشونت در پی خشونت است.
- نظام حقوقی جامعه نمی‌تواند به دنبال تسویه حساب و انتقامجویی برود. کسانی که فرزندانشان یا عزیزانشان کشته شده‌اند می‌بایست به نحوی آموزش ببینند که به جای حس انتقام، حس ترمیم در دل و یادشان بپرورانند. این یک حکم تنبیهی است که ناظر بر نظام حقوقی در دنیای معاصر است. ممالکی که عمدتاً رهیافت توسعه سجایای انسانی و کرامت او را مبنا نهاده‌اند، به جای اعدام به حذف عواملی دست یازیده‌اند که سبب ساز وقوع جرایمی می‌شود که به نظر و تا پیش از این مستحق اعدام بوده است. اعدام فقط یک روش پیشگیری از وقوع جرایم است و بسیاری از کشورهای اروپایی در تحقق سایر عوامل کاهنده جرایم به دور از ابزار اعدام به موفقیت‌هایی دست یافته‌اند. اگرچه تکلیف ممالکی مانند انگلستان و آمریکا در این بین متفاوت و خاص است.
- به نظر می‌رسد با ادامه سیاست‌های غلط در زمینه آموزش و پرورش کودکان، عدم پوشش تحصیلی کامل برای قریب سه میلیون نفر کودک، فقر و محرومیت در مناطق شهری و حاشیه شهری با چهره کودکانه شده، بیکاری والدین، اعتیاد روز افزون و توسعه آن در بین بیش از یک میلیون کودک دانش‌آموز، کار و زندگی بیش از دومیلیون کودک در خیابان، بی‌هویتی و فقدان شناسنامه بیش از یکصدهزارنفر کودک و ده‌ها مسئله دیگر، بر فهرست اعدام کودکان و حتی بزرگسالان روزبه روز افزوده می‌شود. از این‌رو با دامنه چنین روندی سرانه چوبه‌های دار در کشور به جای افزایش سرانه درآمد و رفاه و امنیت ملی، ازدیاد می‌یابد. اعدام، به ویژه اعدام کودکان، دور باطل و گردونه شومی است که در آن بزرگسالان با سوءتدبیر و عدم پاسخگویی به موقع به نیازهای کودکان و نوجوانان، هزینه ناکارآمدی سیاست‌ها و عملکر خود را برعهده کودکان نهاده و مردم را نیز می‌شورانند که اگر شما اعدام نمی‌کنید بدهید ما با دستانمان چنین می‌کنیم.
نتیجه گیری
اعدام صرف نظر ازانواع آن و برکنار از اعدام کودک یا بزرگسال، بد‌ترین و شنیع‌ترین و در عین حال عاجزانه‌ترین راهکار در چاره‌جویی مسائل اجتماعی است و در این رهگذر صورت مسئله پاک نمی‌شود. در ممالک غیر اسلامی، نظام مدیریت سیاسی و اجتماعی به چنان سجایای انسانی رسیده است که موضوع اعدام انسان به ویژه اعدام کودکان را به چالش کشیده‌اند.
کودکان در ممالک اروپایی مهم‌ترین موقعیت حقوقی را دارند و از دوره شکل‌گیری جنین تا سن ۱۸ سالگی، همه کودکان تحت حمایت قانونگذار و دولت به عنوان خرد و روح جمعی است.
درایران دولت نه تنها پاسخگوی مردم نیست، بلکه ظاهراً ملت پاسخگوی اوست. چنانکه بسیاری از قواعد دیگر این مرزوبوم با اصول جهانی و انسان پسند سازگار نیست، دولت نیز تاوان ناتوانی خود را از ملت می‌ستاند و کودکان و جوانان قربانی شده، در نتیجه عملکرد غلط اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی دولت، ناشکفته جان می‌دهند. چرخه عمرانسان به عنوان اشرف مخلوقات در یک جامعه اسلامی به چنان ذلالتی می‌رسد که حذفش مقدم بر خلقش می‌شود. به نظر می‌رسد قطار مرگ و اعدام همچنان سوت‌کشان در راه است (هشدار اعدام‌های دسته جمعی، سازمان حقوق بشر) و صدای اعدامی‌های در صف نوبت را کسی نمی‌شنود و مدعی العموم به جای غرامت از عاملان وقوع جرایم و مصایب، قربانیان را به مسلخ می‌فرستد.
قوانین همه برگرفته از واقعیت‌های اجتماعی هستند حتی اگر مسبوق به ماخذ الهی باشند. از این‌رو به استناد نظریات بسیاری در حوزه مبانی جامعه‌شناختی، زمانی که ارزش‌ها وهنجار‌ها با ساخت و سازه‌های اجتماعی همسازی نشان نمی‌دهد نمی‌توان واقعیت را قربانی ارزش‌ها و هنجار‌ها ساخت. تقدس انسان به عنوان یک موجود اجتماعی مقدم بر تقدس ارزش‌ها و هنجارهای انسان ساخت است. هنجار‌ها باید درخدمت واقعیت و تحول آن به سوی بقای پویا باشد. بااین مقدمه می‌توان چنین نتیجه گرفت:
- اعدام هر مجرمی، نابودی عنصرجرم نیست. جرم یک پدیده اجتماعی است نه بیولوژیک و فردی. هیچ انسانی بالذاته مجرم یا تبهکار نیست. جرم ریشه در ساختار اجتماعی دارد. جرم یک برساخته اجتماعی است. در مواردی جرم محصول ضعف در قانون و مدیریت توسعه است. لذا برای کاهش جرم اعدام کارساز نیست.
- اعدام یک مجرم یعنی منفردسازی یک پدیده به نام جرم. به تعبیر فوکو این منفردسازی فقط ناشی از قدرت نیروی مسلطی است که در تشت ادراکی‌اش جرم را نقض قاعده بازی مورد علاقه او می‌داند. در اینجا اعدام نمادی از حفظ قدرت و وضع موجود است. اعدام دراین معنا تهدیدی برای حافظان قدرت و پوششی برای فرار از قبول مسئولیت در بروز نارسایی‌هاست.
- اعدام بازتولید خشونت است. فلسفه وجودی اعدام از زمان‌های دور، به شکل نانوشته‌ای این بوده که خشونت را نفی سازد، هرچند به صورت بدوی آن. اینک درجامعه امروز با توسعه اندیشه اجتماعی و همچنین ناکارکردی این روش، اعدام ناقض امر خشونت‌زدایی است.
- یک مجرم محصول فرایندهای اجتماعی است و جرم یک برساخته اجتماعی محسوب می‌شود. دراین خصوص باید به بازخوانی انتقادی ساختار‌ها و قوانین و بستر اجتماعی پرداخت که میزان جرایم و مجرمان آن برخلاف اعدام‌ها روزافزون است.
- در اکثر کشورهای به ویژه اسکاندیناوی که نرخ اعدام صفر است، میزان جرایم در کمترین حد خود قرار دارد و تعداد زندانی در این ممالک در حداقل میزان خود. اگرچه جرم‌های مدرن در دنیای امروز متفاوت از جرایمی است که مثلاً در ایران به وقوع می‌پیوندد. در ایران زنی که متقاضی حق برابر با مرد است مثلاً در طلاق یا سرپرستی کودک، در صورت اصرار براین حق مستوجب زندان و مرتکب جرم شناخته می‌شود، ولی در سوئد مردی که حق برابر زن خود به عنوان همسر را ندهد مجرم شناخته می‌شود.
- اعدام یعنی سلب ناخواسته حق زندگی یک شخص. این عمل خواه توسط مجرم مرتکب به قتل صورت گیرد خواه از سوی نهاد قضایی و حقوقی و نظام مجازات اسلامی یا هر عنوان دیگری، مترادف با‌‌‌ همان سلب ناخواسته حق زندگی است. به تعبیر دیگر اعدام خود یک جرم است و شخص یا نهاد صادر کننده حکم اعدام خود مجرم شناخته می‌شود.
- قاتل و مقتول هردو قربانی شرایط نامتناسب با سجایای انسانی هستند. به تعبیر کارل مارکس، برای ایجاد سجایای انسانی باید جامعه را انسانی کرد. با اعدام انسان، پیش از هرچیز سجایای انسانی مورد تهاجم و تهدید قرار می‌گیرد.
- در این میان نقش رهبران دینی و متشرعین نیز بسیار حائز اهمیت است که بتوانند به بازنگری و تظبیق شرع اسلامی با ضرورت‌های امروز جوامع مدرن و حقوق نوین بپردازند. درغیر این صورت و دراثر به تن کردن پوشش کهنه متعلق به هزاره‌های قبل به تن و اندام انسان امروزی و بالغ، علاوه براینکه قربانی نخست آن انسان خواهد بود، قربانی دیگر آن مبانی دینی است. برای حرکت به سوی لغو اعدام خواه برای کودکان یا بزرگسالان، مبارزه با اندیشه اعدام مهم‌تر از خود اعدام است. کمپین‌های حقوق بشری اگر بتوانند در کارنامه فعالیت خود یک اثر بر جای بگذارند همانا که بتوانند با بسیج تمامی نیروهای فعال و همسو در عرصه ملی و بین‌المللی به فراخوان عمومی برای ایجاد فشار بر دولت جمهوری اسلامی جهت لغو اعدام از قوانین مدنی و کیفری در کشور بپردازند.
- روح قوانین کیفری و جزایی درباره حقوق کودک بسیار متناقض است. از سویی کودکی پدیده‌ای حاشیه‌نشین است و کودکان کمترین حقوق دفاع و برخورداری از حقوق اجتماعی از آموزش و تفریح گرفته تا پوشاک، مسکن و تغذیه مناسب را دارند و در فرایند‌های تصمیم‌گیری نیز نقشی بدانان محول نمی‌شود، ولی همین کودک در ارتکاب جرمی مانند بزرگسال در انتظار مرگ تا رسیدن به سن قانونی مرگ، روزانه بار‌ها مرگ را به تخیل و کابوس می‌گذراند.
اعدام کودکی به جرم قتل کودکی دیگر توسط بزرگسالانی که خود در زایش این جرایم دست داشته و زمینه‌ساز این آسیب‌پذیری و آسیب‌زایی هستند و اینک نیز همین بزرگسالان به حذف مسائلی که خود به بار آورده و از حل و فصل ان ناتوان هستند، اعدام فقط یک انسان نیست. این عمل یعنی اعدام همانند عمل قتل آن کودک، هر دو در ماهیت جرم محسوب می‌شوند و هرگز نمی‌توان پاسخ امری آسیب‌شناختی را با امری آسیب ساز دیگر به چاره جویی نشست.
منابع:
امیل دورکیم، ۱۳۶۳؛ گیدنز، انتونی؛ ترجمه اباذری، یوسف

۱.۸.۹۱

نامه‌ی شاهرخ زمانی از زندان تبریز خطاب به عفو بین الملل


شاهرخ زمانی فعال کارگری در دی ماه سال ۱۳۹۰ به همراه دیگر فعال کارگری محمد جراحی برای اجرای محکومیت ۱۱ سال خود بازداشت شد.
این فعال کارگری پیشتر و در تاریخ هفدهم خردادماه سال ۹۰ توسط نیروهای امنیتی در تبریز بازداشت و در تاریخ بیست و هفتم مهرماه، با تودیع وثیقه دویست میلیون تومانی به صورت موقت از زندان آزاد شد.
شاهرخ زمانی در تاریخ هفتم خردادماه سال جاری از زندان مرکزی تبریز به زندان مرکزی یزد به طور غیر قانونی تبعید شد، اما مجددا در تاریخ چهاردهم مرداد ماه سال جاری به زندان مرکزی تبریز بر‌گردانده شد.
متن کامل نامه شاهرخ زمانی تحت عنوان (به من کمک کنید آزادیم را بدست آورم) که خطاب به سازمان عفو بین الملل نگاشته شده و در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته در زیر می آید:
از: شاهرخ زمانی
به: سازمان عفو بین الملل
موضوع: مرا بدون هیچ گناهی زندانی کردند
(به من کمک کنید آزادیم را بدست آورم)
من برای اثبات بی‌گناهی و به دست آوردن آزادی سلب شدهٔ خود احتیاج به کمک و حمایت نهاد‌های بین المللی و وکلایی دارم که بتوانند پرونده مرا در دادگاههای مستقل، علنی و دارای هئیت منصفه مستقل و آگاه به قوانین و حق و حقوق انسانی، حق شرکت وکلا و تحت ریاست قاضی مستقل و با وجدان و شرافتمند دارم. در دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران به طور عام و در دادگاه‌های مربوط به من بطور خاص هیچ کدام از این‌ها وجود نداشت.
مرا مانند بسیاری از زندانیان کارگری و سیاسی در دادگاهی محاکمه کردند که طبق اعتراف خود قاضی مستقل نبود، وکیل من حق خواندن پرونده را نداشته است و حتی در دادگاه حق دفاع نداشت، تنها حقی که به او دادند این بود که می‌تواند در زمان مثلا «بر گذاری دادگاه از درب اوطاق دادگاه به داخل آمده و ساکت روی یکی از صندلی‌ها بنشیند و بس، در دادگاه محاکمه کننده من یک قاضی وام دار و وابسته و کارمند که از ترس اخراج یا حتی محاکمه خودش تابع تام و تمام دستورات اداره اطلاعات بود، یک منشی دادگاه که فقط کارمند است و حقوق بگیر ارباب که طرف مقابل من می‌باشدبود، و نماینده اداره اطلاعات و دادستانی که دشمن من بوده و دستور دهنده اصلی دادگاه بوده است. هئیت منصفه وجود نداشت من در دادگاه تنها و تنها در مقابل این همه دشمن و دادگاهی که هرگز قانونی را اجرا نمی‌کند بلکه از قبل به قاضی بی‌اختیار کتبا» دستور داده شده بود که مرا به ۱۱ سال زندان محکوم نماید، محاکمه و محکوم شدم.
و اکنون ضمن اینکه بی‌گناه زندانی شدم مرا هر روز به عناوین گونا گون اذیت و آزار می‌کنند که چرا از قانون حرف می‌زنی؟ چرا به نهاد‌ها و دادگاه‌های مختلف شکایت می‌فرستی؟ و به آن‌ها اعلام می‌کنی که بیگناه هستی هر چند روز یک بار مرا زیر شکنجه‌های مختلف قرار می‌دهند و از بندی به بند دیگر یا از زندانی به زندانی دیگر می‌فرستند و می‌گویند تو را تنبیه می‌کنیم تا دیگر دست از شکایت و خواستن حق و حقوق خود برداری، من در چنین شرایطی در بند هستم.
در ذیل این نامه بخشی از جزئیات دستگیری، محاکمه و زندانی شدنم را برای شما ارسال می‌کنم همچنین به همراه این در خواست و شکایت نامه رونوشت دادنامه‌ای که رئیس دادگاه علیه من تهیه کرده و مرا بر مبنای مستندات بدون مدرک و سند قید شده در دادنامهٔ فوق محکوم کرده است به پیوست ارسال می‌نماییم امید وارم شما بتوانید در جهت بدست آوردن حق آزادی، به من کمک کنید.
بخشی از جزئیات دستگیری و محاکمه من:
ریاست محترم سازمان عفو بین الملل اینجانب شاهرخ زمانی کارگر نقاش، عضو هئیت موسس سندیکای کارگران نقاش و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری هستم مرا مأموران اطلاعات تبریز در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۱۷ در شهر تبریز دستگیرکرده و در زندان مرکزی تبریز زندانی کردند.
۳۶ روز در انفرادی تحت سخت‌ترین اذیت و آزار و شکنجه بودم و مأموران و بازجو‌ها تمام توان و تلاش خود را به کار بستند تا از طریق شکنجه‌های جسمی و روحی و با تهدید به انواع مختلف اهانت‌ها و توهین به خانواده‌ام و خودم و شکنجه‌های سفید اتهامات دروغین آن‌ها را بپذیرم و متون دیکته شده آن‌ها را به عنوان اعتراف به جرم پذیرفته و امضا کنم.
چون هیچ جرمی مرتکب نشده بودم تصمیم گرفتم حتی اگر زیر شکنجه‌های جسمی و روحی کشته شوم، اتهامات دروغین را نپذیرم، بنابراین زیر هیچ کدام از برگه‌های بازجویی که اتهامات دروغین را مأموران نوشته بودند قبول نکرده و امضا نکردم و برای‌‌ رها شدن از انفرادی ۳۲ روز دست به اعتصاب غذا زدم با اعتصاب غذا و کمک دیگر دوستانم که توانسته بودنداعتراضات گسترده‌ای را سازماندهی نمایند مأموران مجبور شدند مرا از انفرادی به بند عمومی انتقال دهند حتی پس از انتقال به بند عمومی باز هم زیر شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار داشتم، بالاخره پس از ۴ ماه شکنجه و آزار و اذیت مجبور شدند بدون اعتراف گیری مرا با اتهامات دروغین به دادگاه ببرند و قاضی دادگاه انقلاب شعبه یک آقای حلمبر خود در دو نوبت اعتراف کرده است که من بیگناه هستم یک باردردادنامه‌ای شماره ۸۶۳- ۹۹۷۴۱۳۴۹۰-۹۰ مورخ ۱۳۹۰/۶/۶ که علیه من تنظیم کرده اعتراف نموده که شاهرخ زمانی تمامی اتهامات را رد کرده است و با استناد به اعترافات غیر مرا به ۱۱ سال زندان محکوم کرده است، و بار دوم در نزد آقای بیوک‌پور فرید وکیل اینجانب اعتراف کرده است وقتی وکیل من از ایشان سئوال کرده که آقای قاضی شما با استناد به کدام مدارک یا اعترافات موجود در پرونده به موکل من ۱۱ سال حکم زندان داده‌اید قاضی حملبر چند لحظه‌ای سکوت کرد با سرخ و سفید شدن گفت: من کاره‌ای نیستم، اداره اطلاعات این طور خواسته است.
مرا در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۷ با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی موقتا" آزاد کردند و در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۲۵مجددا" برای اجرای حکم دستگیر و زندانی کردند.
آقای رئیس چهار دادگاه، طی کمتر از ۴ ماه بر علیه من حکم صادر، تأیید و اجرا کردند. یعنی از تاریخ ۱۳۹۰/۷/۲۷تا تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۲۵ دادگاه شعبه یک حکم ۱۱ سال زندان را صادر و دادگاه تجدید نظر شعبه ۶ آن را تأیید و همچنین دادگاه شعبه ۲۹ دیوان عالی مجددا آن را تأیید و دادگاه اجرایی احکام، دستور اجرای حکم را صادر کرده است.
من که اصلا و ابدا جرمی مرتکب نشده‌ام و حتی اگر جرمی داشتم چگونه ممکن است چهار دادگاه تمام مراحل را فقط طی کمتر از ۴ ماه کامل کنند پس از صدور، تایید و اجرای حکم غیر قانونی و فرمایشی باز هم اداره اطلاعات دست از سر من بر نداشته، این بار با استفاده از سازمان زندان‌ها که آن را نیز زیر سلطه دارد (این گونه مسلط بودن پلیس بر تمامی نهاد‌ها و ادارات مصداق انکار ناپذیر پلیسی بودن یک نظام است بنا براین تمامی زندانیان احتیاج مبرم به کمک شما دارند.) پس از دستگیری مجدد مرا به مدت دو ماه در بند قرنطینه که از بد‌ترین، کثیف‌ترین و محدود‌ترین بند زندان است نگهداشتند. باز به اجبار دست به اعتصاب غذا زدم، پس از ۱۵ روز اعتصاب غذا مرا به بند مالی منتقل کردند.
در آنجا نیز دست بر دار نبودند و با استفاده از عوامل خود باعث بی‌‌‌نهایت اذیت و آزار می‌شدند. وقتی متوجه شدند که من توانستم با برخورد انسانی و برقراری دوستی با دیگر زندانیان توطئه‌های آن‌ها را در مورد ایجاد در گیری خنثی کنم مرا به بند ۱۵ متادون تبعید کردند.
بیشترین زندانیان این بند معتاد‌های با دوزبالا هستندکه تعدادی از آن‌ها غیر از بیماریهای مربوط مستقیم به اعتیاد، و فریاد و آه و ناله‌های دائمی که بند را غیر قابل زیست کرده است به ایدز، هپاتیت و قانقارا نیز مبتلا می‌باشند. من برای قاضی حملبر نامه ارسال کردم و از قاضی مستقر در زندان خواستم از این عمل غیر قانونی جلو گیری کنند و از رئیس زندان که آقای استادی بود در خواست رسیدگی کردم، او گفت این دستور از طرف قو ه قضاییه و سازمان زندان‌ها نیست بلکه دستور اداره اطلاعات است، من گفتم پرونده متهم پس از صدور حکم طبق قانون باید از دست پلیس خارج شود رئیس زندان گفت زندانیان سیاسی دائما «تحت مسئولیت وزارت اطلاعات هستند. در ایران هیچ قانونی اجرا نمی‌شود و زندانیان سیاسی هیچ گونه حق و حقوقی حتی حقوق زندانیان عادی را نیز ندارند. مسئولین نظام حکومت ایران همیشه اعلام می‌کنند ما زندانی سیاسی نداریم تا در خلاء قانونی در رابطه با موضوع سیاسی ما را از هرگونه حقی محروم کنند. اما در داخل زندان برای ایجاد محرومیت بیشتر، بدون قید کردن در پرونده‌ها ما را سیاسی می‌گویند تا از هر گونه حقوق زندانی عادی از جمله مرخصی، عف‌های عمومی بدون شروط خاص، کار در زندان یا بیرون، بند مجزا برای سیاسی‌ها، ملاقات‌های منظم و... نیز محروم شویم، همه این اعمال غیر قانونی و ضد انسانی با سیاست یک بام دو هوا توسط تمامی مسئولین رده با لا صورت می‌گیرد.
همین زمان کوتاه و اعتراف قاضی حلمبر نشان می‌دهد که هر ۴ دادگاه بدون بررسی پرونده و بدون توجه به نبود هیچ مدرکی علیه من تمامی دادگاههای فوق به دستور اداره اطلاعات، اطاعت امر کرده‌اند بنابراین هیچ کدام از دادگاههای فوق در مقابل پلیس و نظامیان استقلال ندارند در نتیجه حق محاکمه مرا نداشته‌اند در این راستاحکم صادر شده کاملا» غیر قانونی و غیرانسانی است و من تقاضا دارم هر چه زود‌تر برای رسیدگی به شکایت و پرونده‌ام افرادی را مأمور کنید تا من بتوانم حق پایمال شده خود را به دست آورم.
آقای رئیس لازم به ذکر است که پس از دستگیری مجدد من در تاریخ ۲۵/۱۰/۱۳۹۰ برای اجرایی احکام مانند دوره قبل تلاش کردند با سو استفاده از زندانیان دیگر مرا مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دهند، در دوره دوم دستگیری پس از انتقال از قرنطینه، مرا هر هفته به یک بند منتقل می‌کردند و با تحریک زندانیان می‌خواستند مرا مجبور به درگیری کرده و در نتیجه جانم را به خطر بیاندازند و البته هنوز هم به طور دائم جانم در خطر است و هر روز به نوعی تهدیدهایی به کار می‌برند.
بعد از گرداندن من در بندهای مختلف زندان مرکزی تبریز به من گفتند چون تو به دادگاه‌ها و نهادهای مختلف از دست اداره اطلاعات و قاضی دادگاه شکایت می‌کنی ما هم تو را بیشتر و بیشتر تنبیه می‌کنیم و برای اینکه من نتوانم از حق قانونی خودم استفاده کرده و برای به دست آوردن آزادیم که در مقابل هیچ گناهی از من سلب شده است به نهاد‌ها و دادگاههای مختلف شکایت کنم مرا در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۷ به زندان مرکزی یزد تبعید کردند این تبعید حتی بدون دستور قاضی بود.
حدود دو ماه در یزد به صورتهای مختلف باعث آزار و اذیت من و خانواده‌ام که برای دیدن من می‌آمدند شدند بالاخره پس از دو ماه زندان یزد به دلیل شکایت‌ها و اعتراضات خودم و خانواده‌ام به نهادهای گوناگون و اعتصاب غذای مجدد و به دلیل اینکه هیچ دستور قضایی برای نگهداری من در زندان مرکزی یزد نبود مجبور شدند در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۴ مرا به زندان تبریز برگردانند و در حال حاضر مرا در بند متادون زندان مرکزی تبریز که چهار برابر ظرفیتش در آن زندانی نگهداری می‌شود و زندانیان اکثریت قریب به اتفاقشان بیماریهای خطرناک مسری مانند ایدز، قانقاریا و... دارند نگه می‌دارند.
هر روز در این بند خطر مرگ ما را تهدید می‌کند و طی دو ماه اخیر تماسهای تلفنی مرا قطع کرده‌اند و نامه‌های مرا به خانواده‌ام، نهاد‌ها و دادگاه‌ها نمی‌دهند و مأموران اداره اطلاعات ده‌ها بار پدر، مادرم، دختر و خواهرانم را به انواع مختلف تهدید کرده‌اند. آن‌ها را تهدید می‌کنند که چرا به ملاقاتش می‌روید؟ چرا می‌گویید شاهرخ بی‌گناه است؟
آن‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند که از شاهرخ بخواهید از دادگاه و اداره اطلاعات شکایت نکند، به آن‌ها می‌گویند شاهرخ را وادار کنید حکم ۱۱ سال را بپذیرد و ادعای بی‌گناهی نکند. حتی خانواده‌ام، بخصوص مادرم را به دستگیری، محاکمه و زندان تهدید کرده‌اند، آن‌ها نیز بسیار ترسیده‌اند چون در ایران هزاران بار چنین اعمال غیر قانونی که پلیس پدر یا مادر را به جای فرزند یا فرزندان را به جای پدر و مادر گروگان گرفته باشند بار‌ها اتفاق افتاده است. مثلا همین طی چند ماه اخیر مادر بهکیش‌ها را زندانی کردند که شش فرزندش را در دهه شصت اعدام کرده‌اند و اکنون او را تهدید می‌کنند که چرا پرونده فرزندان بی‌گناهت را دنبال می‌کنی، از این نمونه‌ها بسیار زیاد است.
مرا از هر گونه حق و حقوقی که همه زندانیان باید داشته باشند محروم کرده‌اند.
افرادی که دچار سرنوشت مشابه سرنوشت من شدند در زندانهای جمهوری اسلامی تعداد بسیار زیادی هستند که همه‌ای آن‌ها احتیاج به حمایت و کمک‌های نهاد‌های بین المللی از جمله شما دارند.
لطفا به شکایت من رسیدگی کنید.
با تشکر شاهرخ زمانی
زندان مرکزی تبریز بند ۱۵ متادون
۱۳۹۱/۶/۹

۳۰.۷.۹۱

اتحادیه اروپا خواستار عفو یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام شد



 کا‌ترین اشتون، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خواستار عفو غلامرضا خسروی سوادجانی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام شد. آقای خسروی از زندانیان سیاسی دهه شصت است که اعدام وی "قریب الوقوع" اعلام شده است.
بنا به گزارش رادیو فرانسه ، سخنگوی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دیروز سه‌شنبه، با صدور بیانیه‌ای اعلام کرده که خانم اشتون با گزارش‌هایی که درباره اعدام قریب الوقوع غلامرضا خسروی سوادجانی به وی رسیده، عمیقا نگران شده است.
در این بیانیه تأکید شده‌ که کا‌ترین اشتون خواستار تجدید نظر، بخشش و تخفیف مجازات آقای خسروی است.همچنین بر اساس بیانیه سخنگوی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، حکم اعدام غلامرضا خسروی سوادجانی، مغایر با تعهدات بین‌المللی ایران نسبت به حقوق مدنی و سیاسی است.
این بیانیه اضافه کرده که اتحادیه اروپا موضعی قاطع و مدیریت شده علیه اعدام دارد و نماینده عالی اتحادیه اروپا دوباره از ایران می‌خواهد که اجرای تمامی احکام اعدام را متوقف کرده و یک مهلت قانونی برای حکم اعدام معرفی کند.
آقای خسروی سوادجانی ۵۰ ساله، سال ۲۰۱۰ به اتهام "محاربه" و عضویت در سازمان مجاهدین خلق به اعدام محکوم شده است. این مخالف جمهوری اسلامی که اولین بار سال ۱۹۸۱ بازداشت و تا سال ۱۹۸۶ زندانی شد، مجددا در سال ۲۰۰۸ دستگیر شد و اکنون در زندان اوین به سر می‌برد.
در سال ۲۰۱۱، دست‌کم ۶۰۰ نفر در ایران اعدام شدند.

۲۹.۷.۹۱

گزارش آماری نقض حقوق بشر - ویژه شهریور ۱۳۹۱


 نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر اساس برنامه ماهانه خود که بیش از ۳۰ ماه از آغاز آن می‌گذرد، اقدام به انتشار گزارش آماری ماهانه از وضعیت حقوق بشر ایران ویژه شهریور ماه ۱۳۹۱نمود‫.
در این نوشتار ۱۹۴گزارش حقوق بشری منتشره تیر ماه در ۱۱ رسته حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است. و علاوه بر تلاش برای ارتقای دقت گزارشات، سعی شده است جنبه‌های آموزشی نیز در گزارش تقویت شود. بررسی حقوقی اخبار و گزارشات مهم و پرداختن به گزارشاتی که بیشترین و کمترین توجه را به خود اختصاص داده است در کنار استفاده از محاسبات آماری و نموداری را باید از دیگر نکات برجسته این گزارش دانست‫.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است، هم چنین برای دریافت نسخه PDF آن اینجا کلیک کنید.
ارزیابی عمومی اخبار نقض حقوق بشر در شهریورماه
شهریور ماه سال جاری در حالی پشت سر گذاشته شد که کمافی‌سابق وضعیت نقض حقوق بشر در کشور بحرانی ست. این مهم در ماه گذشته با واکنش‌های وسیع جامعه‌ی جهانی روبه‌رو بود تا جایی که وزارت خارجه‌ی کانادا، با صدور بیانیه‌ای، ضمن اعلام تعطیلی سفارت این کشور در تهران، گفت که دیپلمات‌های ایرانی در کانادا "عناصر نامطلوب" هستند و باید این کشور را ترک کنند. هم‌چنین کلیه روابط دیپلماتیک میان ایران و کانادا نیز به حالت تعلیق درآمده است. روابط میان ایران و کانادا، پس از قتل زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی-  کاندایی در سال ۸۲ در زندان اوین، دچار مشکل شد. وی براساس اعلام مقام‌های جمهوری اسلامی در زندان و به دلیل "برخورد جسم سخت با سر" درگذشت. آن زمان برخی اصلاح طلبان سعید مرتضوی را به قتل زهرا کاظمی متهم کرده بودند.
مضاف بر این کمیته‌ی حقوق بشر سازمان ملل با نام بردن از ۱۶ کشور از جمله ایران که مخالفان و منتقدان خود را به‌شدت سرکوب می‌کنند، می‌گوید که بسیاری از این دولت‌ها به خاطر به سکوت واداشتن منتقدان با خشونت و ارعاب مورد تنبیه و توبیخ قرار نمی‌گیرند. در همین زمینه، بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل متحد هم که برای حضور در اجلاس کشورهای غیرمتعهد به تهران سفر کرده بود، در روز پنج‌شنبه، نهم شهریورماه، طی سخنرانی خود در دانشکده‌ی روابط بین‌الملل وزارت خارجه ایران خطاب به رهبران جمهوری اسلامی، از لزوم شنیدن صدای مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده گفت. دبیرکل سازمان ملل همین‌طور از مقامات ایران خواست تا رهبران اپوزیسیون، مدافعان حقوق بشر و روزنامه‌نگاران زندانی را آزاد کنند. وی در بخشی دیگر از این سخنرانی تاکید کرد که ایران باید بر همکاری خود با مکانیسم‌های حقوق بشری سازمان ملل،‌ به‌ویژه "گزارشگر ویژه‌ی این سازمان"، بیفزاید.
مقامات جمهوری اسلامی تاکنون به احمد شهید، گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل در امور ایران، که در پی سرکوب‌های پس از انتخابات سال ۸۸ به این مقام منصوب شد اجازه سفر به ایران را نداده‌اند.
از سوی دیگر دو شهروند در مریوان و مهاباد به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند. سامان نسیم شهروند مریوانی که در تیر ماه سال ۱۳۹۰ بازداشت شده بود و در شعبه‌ی ۱ دادگاه انقلاب مهاباد محاکمه شده است، یکی از این افراد است. وی در تیر ماه سال ۱۳۹۰ در مناطق مرزی استان آذربایجان غربی و توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
پس از محکوم شدن سامان نسیم به اعدام نیز، یک شهروند کرد دیگر به نام منصور آروند که بیش از یک سال است در بازداشت به‌سر می‌برد به اتهام محاربه از طریق همکاری مؤثر با گروه‌های معاند نظام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد با حکم مرگ مواجه شد.
روزنامه‌های کثیرالانتشار نیز از "ابقای سعيد مرتضوی" دادستان سابق تهران و متهم جنايات کهريزک در رياست سازمان تامين اجتماعی خبر داده اند، علاوه بر این علی اکبر حيدری فر از ديگر قضات متهم در جنايات کهريزک نيز از زندان آزاد شده است.
جای یادآوری دارد که شهریور ماه در حالی به پایان رسید که با شروع سال تحصیلی جدید، فعالین کارگری قدرت خرید خانوار کارگری برای تهیه‌ی لوازم التحریر را بحرانی توصیف کردند. شواهد حاکی از آن است که مشکل تهیه‌ی نوشت افزار به مرحله‌ای رسیده که اشتیاق تحصیل را در بین دانش‌آموزان این قشر کمرنگ کرده و بسیاری از ایشان را به بازماندن از کسب علم و تحصیل وا می‌دارد. این مشکل به سبب اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها(طرح تعدیل اقتصادی) و افزایش بی رویه‌ی قیمت انرژی رخ داده است. کاهش قدرت خرید جامعه‌ی کارگری در شرایطی ست که همزمان با موج بیکاری، اعتصابات صنفی در شهرهای مختلف و ورشکستگی واحدهای کوچک تولیدی و هشدار در مورد تعطیلی کارخانه‌های بزرگ هم در حال افزایش است.
بازتاب مسائل حقوق بشر در رسانه ها و شبکه های اجتماعی
در این بخش به آن دسته از گزارشات حقوق بشری‌ای که توسط رسانه‌ها و افراد فعال در این عرصه جمع‌آوری و منتشر شده و با حساسیت ویژه‌ای مواجه می‌شوند، پرداخته می‌شود. این گزارشات که متعاقباً بازتاب بیش‌تری نیز دارند، الزاماً حجم بیش‌تری از نقض حقوق بشر را شامل نمی‌شوند.
پیرو برگزاری اجلاس کشورهای غیرمتعهد در تهران و سفر سران این کشورها و بسیاری از مقامات بین المللی به ایران، علاوه بر اینکه تمام مراكز دولتي تهران پنج روز تعطيل بود، نیروهای امنیتی جو عمومی پایتخت را برای جلوگیری از اعتراضات احتمالی مردمی به شدت نظامی کردند. در همین زمینه حتی فرمانده‌ی نیروی انتظامی مدعی شد که با همکاری مرزبانی نیروی انتظامی و سپاه پاسداران "خرابکارانی که خواهان برهم زدن نظم اجلاس غیر متعهد‌ها بودند"؛ دستگیر شدند. ‌
پس از وقوع زلزله‌ی شدید در آذربایجان شرقی نیز که موجب مرگ، جراحت و آوارگی تعداد کثیری از هم‌وطنانمان شد، نیروی انتظامی به همراه مامورین وزارت اطلاعات در راستای مخالفت با کمک رسانی به این زلزله زدگان، با حمله به کمپ فعالان اجتماعی و حقوق بشر در روستای سرند به قصد پلمپ و اخراج مددکاران، هجوم بردند و علی‌رغم مقاومت فعالان حاضر در آنجا، دستکم ۳۵ نفر از افراد حاضر در محل منجمله احمد رونقی ملکی، حسین رونقی ملکی، حسن رونقی ملکی، امیر روناسی، ریحانه حسامی، واحد خلوصی، بهرام شجاعی، نوید خانجانی، شیما قوشه، میثاق افشار، فرید روحانی، مرتضی اسماعیل‌پور، حمید رضا مسیبیان، علی محمودی، محسن صامعی، مسعود وفابخش، هومن طاهری، دانیال حسینی، جعفر نظامی، فرناز احمدزاده، نفیسه سعیدی فرد، محمد ارجمندی راد، اسماعیل سلمان‌پور، مهری باغبان باشی، نرگس خیر اللهی، محمد امین صالحی، بهروز علومی، میلاد پناهی‌پور، سپهرداد صاحبان، اسماعیل رفعتی، امیر رونقی ملکی، زهرا صیادی، کیانا کریم‌پور و آرتمیس ورزنده را بازداشت کردند؛ مسئولان اتهامات بی‌شماری را به ایشان منتسب کردند تا جایی که غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه‌ی قضائیه ایشان را تعدادی "منافق" و "بهایی" که قصد "خرابکاری" داشتند، نامید نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی هم با اشاره به دستگیری ۲۰ نفر در مناطق زلزله زده که به زعم وی "یک گروه تشکیل داده بودند"، مدعی شد در این گروه افرادی بودند که به تبلیغ وهابیت می‌پرداختند، حتی دو نفر زندانی فراری که محکومیت طولانی هم داشتند، در لباس امدادگر دستگیر شدند.
در حوزه‌ی فرهنگی نیز رای نهایی هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی و هنری که به تأیید تعطیلی دائم خانه‌ی سینما منجر شده است، از موارد نقض حقوق بشری بود که با حساسیت ویژه‌ای دنبال شد.
علاوه بر این، در ماه گذشته، همان طور که پیش‌تر وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی وعده داده بود گام نخست "شبکه ملی اطلاعات" در ایران با جدا کردن اینترنت جهانی از اینترنت سازمان‌های دولتی در ۳۱ استان این کشور از شهریور ۱۳۹۱ اجرا خواهد شد؛ این مرحله دستکم در ۲۸ استان اجرا شد. مسئولان جمهوری اسلامی با اعلام اینکه اینترنت جهانی "ناپاک و ناامن" است، می‌‌گویند به همین دلیل "اینترنت ملی" را در این کشور راه‌اندازی می‌کنند.
بی توجهی به اخبار نقض حقوق بشر
از میان گزارشاتی که در زمینه‌ی حقوق بشر جمع آوری و منتشر می‌شود، موارد متعددی را می‌توان یافت که با وجودِ میزانِ بالای اهمیت از منظرِ حجم زیاد نقضِ حقوق بشر، با کم‌توجهی و حتی بی‌توجهی روبه‌رو می‌شوند. با تاکید بر اینکه درصدِ اعظمی از اینگونه گزارش‌ها مربوط به شهرستان‌هاست، می‌توان دلایلی از جمله رفتار گزینشی رسانه‌ها و ذائقه‌ی مخاطبین را عامل وجود چنین مهمی برشمرد.
به عنوان نمونه، محکومیت به اعدام دو زندانی سیاسی بلوچ که در سن نوجوانی مرتکب جرم سیاسی- امنیتی شدند؛ از سوی دادگاه انقلاب به اتهام محاربه از مواردی بود که علی‌رغم اهمیت با کم توجهی افکار عمومی مواجه شد.عبدالوهاب ریگی و مهرالله ریگی که در زمان بازداشت ۱۷ سال سن داشتند از سوی ماموران وزارت اطلاعات در سیستان و بلوچستان بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند.
جعفر گوشوراه زندانی سیاسی‌ای که به اتهام عضویت در حزب دموکرات کردستان ایران که در تاریخ ۷ دی ماه سال ۸۷  یازداشت و پس از محاکمه، در شعبه‌ی یکم دادگاه انقلاب ارومیه بدون حضور وکیل مدافع شخصی، به اعدام محکوم شده است هم مجددا جهت بازپرسی و محاکمه از زندان ارومیه به زندان مهاباد منتقل شد. وی این‌بار جهت بازپرسی در خصوص قتل یک تن از پرسنل نیروی انتظامی مجددا از زندان ارومیه به زندان مهاباد منتقل شده و علی رغم گذشت چهارماه به وضعیت پرونده وی رسیدگی نشده است. این در حالیست که طی سال‌های گذشته هفت تن دیگر نیز با همین اتهام (قتل سرباز نیروی انتظامی) در محل دیگری بازداشت و محاکمه شده‌اند و محاکمه‌ی جعفر گوشواره به اتهام قتل ایشان محلی از اعراب ندارد.
در شهریور ماه هم‌چنین دو زندانی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و ضرب و شتم ماموران در زندان جان باختند.
مورد اول مربوط به یکی از زندانیان محبوس در زندان زاهدان به نام سیاوش توری، ۴۰ ساله است که به دلیل عدم درمان جان خود را از دست داده است. این زندان اهل مراغه که در بند ۳ زندان زاهدان محبوس بود دچار سکتۀ قلبی گردید. همبندیان این زندانی با فریادهای خود خواهان کمک جهت انتقال این زندانی به بهداری و نجات جان وی شدند. اما پاسداربند‌ها از باز کردن درب بند خود داری کرده و به خواسته‌های زندانیان توجهی نکردند. این در حالی بود که مسئولان زندان بعد از مدت طولانی‌ای علیرغم جان سپردن این زندانی پیکر او را در بند‌‌ رها کرده بودند و حاضر به انتقال او به سردخانه نبودند.
در همین زمینه مظفر دادی، ۲۴ ساله زندانی محبوس در زندان بندرعباس نیز که به یکسال حبس محکوم شده و نیمی از حبس خود را گذرانده بود، پس از ضرب و شتم ماموران به علت خونریزی داخلی و عدم انتقال به بیمارستان در این زندان جان باخت.
مضاف بر این در راستای آنکه نیروهای امنیتی تحت عنوان طرح "امنیت اجتماعی" به آزار و اذیت و بازداشت شهروندان روی می‌آورند، این بار دست به تخریب خانه‌های شهروندان با بولدوزر نموده‌اند به طوری که بنا بر ادعای سیروس سجادیان، فرمانده‌ی انتظامی استان فارس هفت خانه در شیراز که در آنجا مواد مخدر مصرف می‌شده، تخریب شده است.
وی در حاشیه‌ی تخریب این منازل مدعی شد: "طی هماهنگی با دستگاه قضایی و شهرداری شیراز نسبت به تخریب این منازل که به محلی برای مصرف کنندگان موادمخدر تبدیل شده بودند، اقدام شد."
از سوی دیگر در ماه گذشته با یک فقره اسیدپاشی در شهرستان مرند هم روبه‌رو بودیم که مصدوم به علت شدت جراحات وارده به بیمارستان منتقل شد.
در خصوص اجرایی شدن طرح تفکیک جنسیتی نیز، صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی اعلام کرد که در ۳۲۲۰ کلاس درس این دانشگاه جداسازی جنسیتی صورت گرفته است. وی تاکید کرد که در این دانشگاه، کلاس‌های همه رشته‌ها جداسازی شده‌اند مگر در مواردی که این تفکیک باعث می‌شده تا ظرفیت برخی از کلاس‌ها به "دو تا سه نفر" برسد.
در سال‌های اخیر، تاکید مسئولان بر ضرورت "اسلامی شدن" بیشتر دانشگاه‌ها افزایش یافته و به تازگی در همین ارتباط، در بسیاری از دانشگاه‌ها جدا سازی کلاس‌های درس پسران و دختران در دستور کار قرار گرفته است.
بررسی حقوقی برخی از گزارش‌های شهریور ماه
در این قسمت تلاش شده که مختصراً برخی از موارد نقض حقوق بشری که در ماه گذشته به وقوع پیوسته، از لحاظ حقوقی بررسی شود.
در خصوص صدور و یا تایید احکام اعدام برای زندانیان سیاسی، حکومت جمهوری اسلامی ناقض ماده‌ی ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و بند ۱ ماده‌ی ۶ اعلامیه حقوق مدنی-سیاسی که حق زندگی را از حقوق ذاتی انسان‌ها محسوب می‌کند، است. جدا از این، صدور و اجرای مجازات مرگ برای فعالین سیاسی نقض کننده‌ی آزادی عقیده و بیان نیز می‌باشد.
در مورد محرومیت تفکیک‌های جنسیتی که در سطوح جدی‌تر اعمال می‌شود نیز بایستی متذکر شد که هر کس حق آزادی بیان دارد و طبق بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل نیز می‌گردد.
هم چنین تهدید، ارعاب و بازداشت فعالین مدنی که برای کمک به زلزله‌زدگان آذربایجانی به آن مناطق رفته بودند، علاوه بر نقض صریح حقوق شهروندی نادیده گرفتن ماده‌ی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است.
صدور و یا اجرای احکام اعدام افراد زیر ۱۸ سال هم در حالی کماکان در ایران دنبال می‌شود که امروزه اکثر کشور‌ها به قوانین مصوب جهانی لغو مجازات اعدام خصوصا برای افراد زیر ۱۸ سال احترام می‌گذارند. در این رابطه معاهدات بین المللی حقوق بشر، هر گونه مجازات مرگ و اعدام را برای افراد زیر ۱۸ سال (در موقع ارتکاب جرم) منع می‌‏کند. کنوانسیون حقوق سیاسی و مدنی، کنوانسیون حقوق کودکان، کنوانسیون حقوق بشر آمریکا و منشور حقوق و رفاه کودکان آفریقا ‏همگی شامل ماده تبصره‌هایی در این زمینه می‌باشند.
همچنین در رابطه با طرح موسوم به امنیت اجتماعی که این بار به تخریب منازل شهروندان، منجر شد ماده‌ی ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر صراحتا عنوان می‌دارد هیچ کس نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا رفتاری ظالمانه، ضد انسانی یا "تحقیر آمیز" قرار گیرد.
جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات و نقض حق آزادی بیان که دولت ایران از ُطرق مختلف و با جدیت تمام آن را دنبال می‌کند و به و در حال حاضر با اجرایی شدن شدن مرحله‌ی نخست اینترنت ملی، بیش از پیش نمود یافته است نقض ماده‌ی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است. هم‌چنین بخشی از بند ۲۵ اعلامیه هزاره نیز به تضمین آزادی رسانه‌ها برای اجرای نقش اساسی آن‌ها و نیز حق مردم برای دسترسی به اطلاعات، تاکید دارد.
مضاف بر این به علل گوناگونی منجمله، اجرایی شدن طرح تعدیل اقتصادی، عدم استخدام کارگران توسط کارفرمایان با تکیه بر قوانین کار و شرایط اقتصادی موجود که منجر به تعطیلی یا ورشکستی خیل عظیمی از کارگاه‌ها و کارخانه‌ها شده است؛ مدتی ست که با اخراج طیف وسیعی از کارگران و روند رو به رشد معضل بیکاری مواجه هستیم و یا کاهش قدرت خرید کارگران در حالیکه عدم تامین نیازی‌های حداقلی کارگران نقض صریح بند ۱ ماده‌ی ۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بخش الف ماده‌ی ۷ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که بر تامین یک زندگی حداقلی برای این طبقه تاکید می‌ورزد، است.
مقدمه آمار
بر اساس گزارش‌های گردآوری شده از سوی نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در محدوده زمانی شهریور ماه سال ۱۳۹۱ تعداد ۱۹۴ گزارش از سوی حداقل ۳۵ منبع خبری یا حقوقی انتشار یافته است.
در بررسی موردی ۱۹۴ گزارش شهریور ماه، تعداد ۵۰۰۷۱۳۲ مورد نقض حقوق که ۵۲۲۷۷ مورد آن نقض مستقیم حقوق بنیادین بشر با حضور آمر در تطبیق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعداد ۵۰۰۰۰۰۰ مورد آن نقض حقوقی است که در عین وجود معاهدات بین المللی، نقض بنیادین حقوق بشر محسوب نمی‌شود؛ ارزیابی شده است.
عمده موارد نقض حقوقی که علیرغم تاثیر مستقیم از سیاستگذاری‌های حکومت، اقدام مستقیم و منظم نقض حقوق بشر را در بر نمی‌گیرد، در حوزه کارگری بوده است و حقوقی از قبیل بلاتکلیفی و یا بیکاری و بیمه کارگران از این جمله اند.
بدیهی است گزارش‌هایی که در پی می‌آید با توجه به عدم اجازه دولت ایران به فعالیت مدافعان حقوق بشر تنها بخش کوچکی از نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران است. در موضوع میزان خطای گزارش که حداکثر ۳ درصد در بحث منابع برآورد می‌شود باید اشاره کرد که ارگانهای خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران میزان ۳۷ درصد گزارش‌های این ماه را ارائه و مستند کرده‌اند، رسانه‌های حکومتی یا نزدیک به دولت میزان ۲۵ درصد و سایر منابع خبری-حقوقی غیر دولتی ۳۸ درصد گزارش‌ها را منتشر کرده‌اند که بدیهی است بخش آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران امکان زیادی برای مستند کردن گزارش‌های سایر گروه‌های خبری یا حقوقی را ندارد و در این حوزه حسب تجربه و شناخت خود عمل می‌کند.
"در حال حاضر در گزارشی که پیش رو است، میزان موارد نقض حقوق نسبت به ماه مشابه سال قبل ۴۲% کاهش و نسبت به ماه قبل نیز ۸% کاهش داشته است."
مشروح آمار
کارگری:
در شهریور ماه سال جاری ۲۸ گزارش در مورد نقض حقوق کارگران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به ثبت رسید مجموع موردی این نقض حقوق بالغ بر ۵۰۰۷۱۳۲ مورد است.
بر اساس این گزارش‌ها ۲۳۵۱ کارگر حقوقشان توسط کارفرمایان پرداخت نشده است، در بررسی مجموعه ماههای حقوق تعویقی، این کارگران جمعا ۱۳۳ ماه از حقوق ماهیانه محروم بوده اند.
بر اثر سوانح در محل کار به دلیل فقدان ایمنی شغلی ۷ کارگر جان خود را از دست دادن و  ۶ تن نیز مصدوم شدند۴۷۴۰ کارگر از کار بیکار شدند، ۲ کارخانه یا واحد تولیدی تعطیل شده است.
در طی این ماه یک فعال کارگری از سوی دستگاه قضایی به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد، ۲۷۴ نفر از سوی کارفرما اخراج و ۵۰۰ کارگر نیز بصورت بلاتکلیف بسر می برند، ۱۶۰۳ کارگر حداقل یک ماه از حقوق و مزایای ماهانه محروم شدند
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق کارگران ۱۶% نسبت به سال گذشته افزایش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد کاهش ۲۴% بوده ایم."
اقلیت‌های مذهبی:
در ماه گذشته از مجموع ۷ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۲ مورد نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بخشی از این آمار مربوط به بازداشت ۳ تن از اقلییت های مذهبی بوده است و از سوی دیگر ۱ تن به اداره اطلاعات و یا دستگاه قضایی احضار شدند.
هم چنین ۵ تن از اقلییت های مذهبی از سوی دستگاه قضایی به ۲۵ ماه حبس تعزیری و ۵۴ ماه حبس تعلیقی و ۲۰۰۰۰۰۰۰ریال جریمه نقدی محکوم شدند. هم چنین نیروهای امنیتی در مراجعه به منزل شهروندان اقدام به تفتیش منزل ۱ شهروند نموده و یک تن را نیز مورد ضرب و شتم قرار دادند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی ۷۲% نسبت به سال گذشته افزایش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد کاهش ۶۳% بوده ایم."
اقلیت‌های قومی-ملی:
در ماه گذشته از مجموع ۸ گزارش ثبت شده، تعداد ۳۲ مورد نقض حقوق اقلیت‌های قومی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
از این تعداد می‌توان به بازداشت ۴ شهروند  و احضار ۴ تن دیگر به دادگاه و ستاد خبری وزارت اطلاعات اشاره کرد.
در ماه گذشته ۱۸ تن از اقلییت های قومی به ۹۶ ماه حبس تعزیری و ۱۰۰۰۰۰۰۰ ریال جریمه نقدی محکوم شدند هم چنین یک تن نیز توسط پلیس بقتل رسیده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های قومی ۷۳% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۲۰% را شاهد بوده‌ایم."
اصناف:
در ماه گذشته از مجموع ۱۲ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۰۸ مورد نقض حقوق اصناف در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در طی این ماه دست کم ۱۰۵ واحد صنفی پوشاک، کافی شاپ، چایخانه و مراکز عرضه قلیان در طرح امنیت اخلاقی پلیس به دلیل مغایرت با شئونات اسلامی توسط نیروهای انتظامی و یا اداره امکان پلمپ شدند.
هم چنین سه تن از معلمان نیز به دادگاه انقلاب احضار شدند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اصناف ۳۷% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۳۳% را شاهد بوده‌ایم."
فرهنگی:
در ماه گذشته از مجموع ۱۰ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۹ مورد نقض حقوق فرهنگی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در این حوزه به ابطال مجوز یک هنرمند برای فعالیت، ممانعت از سخنرانی یک هنرمند ممانعت از نشر آثار یک تن، ممانعت از فعالیت دو تشکل فرهنگی و پلمپ یک مکان فرهنگی می توان اشاره داشت.
هم چنین در این حوزه حفاظت از میراث فرهنگی ۵ مکان تخریب و ۵ مکان دیگر نیز به دلیل عدم رسیدگی در آستانه تخریب قرار دارند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق فرهنگی ۶۴% نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۹۲% را شاهد بوده‌ایم."
زنان:
در ماه گذشته از مجموع ۸ گزارش ثبت شده، تعداد ۷ مورد نقض حقوق زنان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در این حوزه میباست به قتل ناموسی ۴ زن اشاره کرد و هم چنین ۳ مورد اعمال تبعیض جنسی در محیط های اجتماعی از دیگر موارد نقض حقوق زنان در طی ماه گذشته بوده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق زنان ۱۶% نسبت به سال گذشته افزایش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۵۷% را شاهد بوده ایم."

کودکان:
در ماه گذشته از مجموع ۶ گزارش ثبت شده، تعداد ۳۱۱ مورد نقض حقوق زنان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در این بخش بایستی بازداشت یک فعال حقوق کودک و صدور حکم حبس برای یک فعال دیگر به مدت ۶۰ ماه حبس تعزیری اشاره کنیم.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق کودکان نسبت به سال گذشته ۶۵% کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۷۵% را شاهد بوده ایم."
اعدام:
در ماه گذشته از مجموع ۲۳ گزارش ثبت شده، تعداد ۶۱ مورد صدور و اجرای حکم اعدام در زندان ها و یا در ملاء عام توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در شهریور ماه سال جاری، حسب گزارشات به ثبت رسیده، ۲۹ شهروند به اعدام محکوم شدند که ۱۵ تن از این افراد را مردان و ۳ تن را نیز زنان تشکیل می دادند.
هم چنین در طی ماه مذکور ۳۰ تن در ایران اعدام شدند که اجرای حکم ۳ تن از ایشان در ملاء عام صورت گرفته است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل صدور و اجرای حکم اعدام ۲۴% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۲۴% را شاهد بوده‌ایم."
دانشجویان:
در ماه گذشته از مجموع ۱۳ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۴ مورد نقض حقوق دانشجویان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر این اساس  تن از دانشجویان بازداشت شدند ۳ تن به اداره اطلاعات و دادگاه انقلاب احضار شدند و ۲ تن نیز از حق تحصیل محروم شدند.
هم چنین دو تن از فعالین دانشجویی از سوی دستگاه قضایی به ۶۸ ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق آکادمیک ۶۱% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۸۴% را شاهد بوده ایم."
زندانیان:
در ماه گذشته از مجموع ۴۱ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۵۱۰۰ مورد نقض حقوق زندانیان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
این تعداد گزارش مربوط به زندانیان نگهداری در محیط نامناسب ۱۵۰۷ مورد، محرومیت از ملاقات حضوری و کابینی ۶ مورد، محرومیت از رسیدگی پزشکی ۱۴ مورد، انتقال اجباری به محل نامعلوم ۱۴ مورد، انتقال ۳ نفر به انفرادی، اعتصاب ۱۴ زندانی سیاسی، عدم رسیدگی به دادخواهی زندانی ۴ مورد، تهدید و تبعید و استفاده از دست بند و پابند ۳ مورد، زندانیان محروم از مرخصی ۳ مورد، قتل و مرگ زندانیان ۲ مورد، عدم تفکیک زندانیان بر اساس جرائم ۳ مورد، بوده است.
هم چنین ۵ تن از بازداشت شدگان در انفرادی نگهداری شده و ۵ تن نیز برای اعتراف اجباری تحت فشار قرار داشته اند، بر همین اساس ۱۰ تن از بازداشت شدگان نیز به صورت بلاتکلیف در سلولهای انفرادی رها شدند و حداقل در یک مورد بازداشتی مورد شکنجه جسمی قرار گرفته است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق زندانیان ۵۵% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۲۵% را شاهد بوده‌ایم."
اندیشه و بیان:
در ماه گذشته از مجموع ۴۲ گزارش ثبت شده، تعداد ۲۹۷۹۰ مورد نقض حقوق در حوزه اندیشه و بیان توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر اساس این آمار ۲۲ تن به صورت موردی و ۴۶ تن نیز به صورت فله ای بازداشت شدند ۹ تن به اداره اطلاعات و دادگاه انقلاب احضار شدند، ۹ تن مورد محاکمه قرار گرفته و یک تن نیز در حین بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
همینطور ۱۱ تن از فعالین نیز از سوی دستگاه قضایی جمعا به ۳۴۳ ماه حبس تعزیری، ۱۲۴ ماه حبس تعلیقی و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شدند و یک تن نیز از فعالیت اجتماعی محروم شده است.
هم چنین در راستای ممانعت از گردش آزاد اطلاعات ۲۹۶۸۲ دستگاه ماهواره جمع آوری و یک نشریه نیز توقیف و در یک مورد نیز در اینترنت کشور اختلال ایجاد شده است. از سوی دیگر یک تن ممنوع الخروج شده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اندیشه و بیان ۲۰% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۳% را شاهد بوده‌ایم."
بررسی آماری
نمودار‌ها
نمودار زیر مقایسه گزارش ماهانه بر اساس گستره رسته‌ها در شهریورماه ۱۳۹۱ است، همانطور که در ذیل مشاهده می‌کنید، زندانیان با ۲۹% و حوزه اندیشه با ۲۱% به ترتیب در رتبه اول و دوم تعداد موارد گزارش شده از سوی گزارشگران حقوق بشر قرار دارند.

در ادامه می‌توانید نمودار دایره‌ای مربوط به مقایسه استان‌ها و حجم گزارشات ثبت شده که رابطه مستقیمی با توان گزارشگران حقوق بشر در ایران دارد را مشاهده نمائید.

در پایان برای مقایسه آماری شهریور۹۱ با ماه مشابه سال قبل و ماه گذشته، به نمودار ذیل توجه کنید.

۲۶.۷.۹۱

احمد شهید : ایران همچنان به نقض حقوق بشر ادامه میدهد



 احمد شهید در گزارش تازه خود به ده‌ها مورد نقض حقوق‌بشر در ایران اشاره کرده است. گزارشگر سازمان ملل از مقامات ایرانی خواسته است که اعدام‌ها را متوقف و زندانیان سیاسی و عقیدتی را هر چه زودتر آزاد کنند.
بنا به گزارش دویچه وله ، سومین گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل پیرامون وضعیت حقوق‌بشر در ایران منتشر شد. احمد شهید در گزارش خود ۱۲۴ مورد نقض حقوق‌بشر را از بهمن ماه ۱۳۹۰ تا تیر ۱۳۹۱ مستند کرده است. گزارشگر ویژه سازمان ملل از دولت ایران خواسته است که تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کند و از اجرای مجازات اعدام دست بردارد.
گزارش سوم احمد شهید در ۲۳ صفحه تنظیم و به بخش‌های مختلفی همچون حقوق ‌مدنی و سیاسی شهروندان، حقوق فرهنگی و اجتماعی مردم و حقوق کودکان تقسیم شده است. احمد شهید در بخش پایانی پیشنهادهایی را نیز عنوان کرده است.
ایران برای نخستین بار پاسخی کتبی به گزارش احمد شهید داده و مدعی شده که گزارش وی از طریق «مشاهده میدانی و حضور در محل» تهیه نشده و صرفاَ متکی به «مصاحبه و اخذ اطلاعات از مخالفان نظام جمهوری اسلامی» است.
این انتقادها در حالی مطرح می‌شود که جمهوری اسلامی ایران تا کنون اجازه سفر به احمد شهید نداده و درخواست‌های مکرر وی برای بازدید از زندان‌های ایران و گفت‌وگوی مستقیم با زندانیان و شاهدان بی‌پاسخ مانده است. احمد شهید برای تهیه گزارش خود با بیش از ۲۲۱ نفر شاهد گفت‌وگو داشته است.

در این گزارش که به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه شده، آمده است که زندانیان در ایران مورد آزار و شکنجه قرار می‌گیرند و بستگان آنان نیز به تجاوز و مرگ تهدید می‌شوند.
شهید در گزارش خود تصریح می‌کند که نهادهای رسمی ایران "مانع آزادی بیان" بوده و چندین روزنامه‌نگار را همچنان در حبس نگاه داشته‌اند. بر اساس گزارش شهید
"نهادهای رسمی ایران اخیراَ به خبرگزاری‌های داخلی گفته‌اند که از درج تاثیر تحریم‌های اقتصادی بر نظام جمهوری اسلامی خودداری کنند."
بر اساس این گزارش ۲۲۳ نفر در شش‌ماه سال جاری میلادی در ایران اعدام شده‌اند. اغلب این افراد در رابطه با مواد مخدر اعدام شده‌اند. ایران پس از چین بیشترین میزان اعدام را در جهان دارد.
گزارش شهید تصریح می‌کند که اعدام‌شدگان از محاکمات منصفانه برخوردار نبوده‌اند. در سال ۲۰۱۱ میلادی بنا به آمار رسمی ۶۷۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند.
بنا به گزارش احمد شهید "در ده‌ها گفت‌وگو فعالان حقوق‌بشر تصریح می‌کنند که زندانیان از چندین هفته تا ۳۶ ماه در سلول‌های انفرادی در حبس بسر برده‌اند. این افراد بدون تفهیم اتهام یا دسترسی به وکیل مدافع مجبور به تحمل این وضعیت بوده‌اند."

به گفته شهید اغلب آنان از "شکنجه در حین بازجویی" گزارش می‌دهند. این شکنجه‌ها برای "اعترافات‌گیری یا کسب اطلاعات درباره افراد دیگر" صورت گرفته است.

در گزارش همچنین به انواع "شکنجه های جسمی" تا "خوراندن داروهای روانگردان به زندانیان" اشاره شده است. احمد شهید در گزارش خود می‌نویسد: "گزارشاتی نیز از شکنجه‌های روانی همچون تحمیل بی‌خوابی به زندانیان و قطع آب و غذا در بازداشت‌گاه‌های ایران به دست ماه رسیده است." در گزارش شهید همچنین آمده است که به زندانیان گفته می‌شود که در صورت عدم همکاری با ماموران، خانواده‌های آنان در مرز "دستگیری‌تجاوز یا مرگ" قرار خواهند گرفت.
مسئولان ایران در واکنش به گزارش احمد شهید مدعی شده‌اند که جمهوری اسلامی "ضامن آزادی بیان و ادیان و همچنین برقرای تجمعات" استدر توضیحات احمد شهید آمده است که برخی قوانین جزایی ایران در انطباق با قوانین بین‌المللی نیستند. بطور مثال کم‌ارزش بودن شهادت زنان در دادگاه.

گزارش همچنین به سن بلوغ ۹ سال برای دختران و ۱۴ سال برای پسران اشاره کرده و پیامدهای ناگوار حقوقی و جزایی آن را برجسته کرده است.

بر اساس گزارش تازه اتهاماتی همچون "محاربه" و "فساد فی الارض" جرایمی سنگین به شمار می‌آیند و بر اساس آن می‌توان به "قطع دست وپا"، تبعید یا اعدام متهمان حکم داد.

در گزارش آمده است که "بسیاری افرادی که با آنان گفت‌وگو صورت گرفته، تایید می‌کنند که بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی به جرم محاربه و فساد فی الارض محکوم شده‌اند."

۲۴.۷.۹۱

انتقاد سازمان ملل از ارعاب منتقدان در ۱۶ کشور، از جمله ایران


 کمیته حقوق بشر سازمان ملل با نام بردن از ۱۶ کشور از جمله ایران که مخالفان و منتقدان خود را به‌شدت سرکوب می‌کنند، می‌گوید که بسیاری از این دولت‌ها به خاطر به سکوت واداشتن منتقدان با خشونت و ارعاب مورد تنبیه و توبیخ قرار نمی‌گیرند.
بنا به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس و به نقل از رادیو فردا، ناوی پیلای، کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل، در چهل و هفتمین اجلاس شورای حقوق بشر اعلام کرد که گزارش‌ها از ارعاب و تهدید فعالان و مردم در این کشور‌ها ادامه دارد.
به گفته خانم پیلای، مردم این کشور‌ها‌گاه توسط مقامات دولتی، از جمله مقامات عالی‌رتبه، مورد تهدید و اذیت واقع می‌شوند. انجمن‌ها و سازمان‌های غیردولتی در این کشورها‌گاه فعالان و اعضای خود را تحت نظارت دائمی و محدودیت می‌بینند.
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل همچنین در سخنان خود درباره تهدید و ارعاب مخالفان حکومت در کشورهای مورد نظر این سازمان بر "عدم پاسخ‌گو بودن" این حکومت‌ها تاکید کرد.
کشورهایی که در گزارش شورای حقوق بشر "ناقض جدی" حقوق بشر معرفی شده‌اند عبارت‌اند از ایران، الجزایر، بحرین، بلاروس، چین، کلمبیا، سودان، سری‌لانکا، قزاقستان، کنیا، لبنان، رواندا، عربستان، ازبکستان، ونزوئلا و مالاوی.
بنا بر گزارش این شورا، محمد المسکاتی، یک فرد بحرینی، روز سه‌شنبه گذشته به این شورا گفته است که در روزهای اخیر به عنوان رئیس جمعیت جوانان حقوق بشر بحرین ده‌ها تماس تلفنی بی‌نام و شماره تهدیدآمیز دریافت کرده که در آن‌ها او و خانواده‌اش تهدید شده‌اند.
در واکنش به این اتهامات، صالح بن علی عبدالرحمن، وزیر حقوق بشر بحرین، به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که این کشور اصول حقوق بشری را جدی می‌گیرد و درباره ادعای تهدید جانی علیه آقای مسکاتی تحقیقات انجام خواهد شد.
ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، از کشور‌های نام‌برده خواست که در زمینه حقوق بشر بیشتر تلاش کنند.
خانم پیلای به این کشور‌ها هشدار داد که "این تهدیدات قابل قبول نیست و در درازمدت نیز جواب نمی‌دهد".

۱۹.۷.۹۱

عفو بین الملل اعترافات تلویزیونی در ایران را نقض حقوق متهمان ذکر کرد


 یک سازمان مدافع حقوق بشر پخش اعترافات تلویزیونی متهمان به ترور کار‌شناسان هسته‌ای در ایران را مورد انتقاد شدید قرار داده است.
بنا به گزارش بی‌بی سی، سازمان عفو بین الملل با صدور اطلاعیه‌ای با عنوان "اعترافات تلویزیونی در ایران حقوق مظنونان را نقض می‌کند" به پخش اعترافات دوازده متهم به ارتباط با ترور چند کار‌شناس هسته‌ای در ایران اشاره کرده و گفته است که مازیار ابراهیمی و یازده نفر دیگر در ماه ژوئن سال جاری بازداشت و از آن زمان تماسی با جهان خارج نداشته‌اند.
در این اطلاعیه آمده است که روز ۶ اوت، پنج زن و هفت مرد در تلویزیون دولتی ایران ظاهر شدند و به کشتن پنج کار‌شناس هسته‌ای از سال ۲۰۱۰ به بعد "اعتراف" کردند و "عفو بین الملل نگران آن است که ممکن است این افراد با مجازات مرگ مواجه باشند."
عفو بین الملل افزوده است که ماموران وزارت اطلاعات ایران مازیار ابراهیمی را، که موسس یک شرکت تولید برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی در کردستان عراق است، روز ۱۲ ژوئن در تهران "به دلایل امنیتی" بازداشت کردند و تلاش خانواده این فرد برای تماس و اطلاع از محل نگهداری او بی‌نتیجه بوده است. مازیار ابراهیمی به وکیل مدافع مورد نظر خود هم دسترسی نداشته زیرا، به گفته مقامات "پرونده او همچنان در دست بررسی است."
با اینهمه، روز ۶ اوت کانال اول تلویزیون دولتی ایران یک فیلم سی و نه دقیقه‌ای را با عنوان "کلوب ترور" پخش کرد که در آن، تعدادی زن و مرد به گذراندن دوره‌های آموزش اقدامات تروریستی در اسرائیل و دست داشتن در ترور پنج کار‌شناس هسته‌ای ایران اعتراف کردند.
عفو بین الملل می‌نویسد که این فیلم حاوی سند و مدرکی در اثبات ارتباط "متهمان" با اسرائیل و مشارکت در ترور کار‌شناسان هسته‌ای نبود و مشخص هم نمی‌کرد که آیا این افراد محاکمه و محکوم شده‌اند و یا اعترافات آنان قبل از برگزاری محاکمه پخش می‌شود.
در این اطلاعیه آمده است که بهره برداری از "اعترافات" تلویزیونی به شکلی موثر مانع از برخورداری متهمان از محاکمه‌ای منصفانه می‌شود زیرا چنین محاکمه‌ای مستلزم رعایت اصل "فرض برائت تا اثبات جرم" است در حالیکه چنین اعترافاتی، پیشاپیش جرم متهم را اثبات شده فرض می‌کند.
به خصوص، توسل به چنین تمهیداتی برای صدور احکام اعدام باعث نگرانی شدید است.
عفو بین الملل از تمامی مخاطبان خود خواسته است تا با ارسال نامه‌هایی برای مقامات جمهوری اسلامی، خواستار آن شوند که مازیار ابراهیمی و سایر مته‌مان بتوانند با خانواده‌های خود تماس برقرار کنند و از آنان در برابر شکنجه به منظور اخذ اعتراف حمایت شود.
عفو بین الملل یادآور شده است که اخذ و پخش اعترافات تلویزیونی با ماده ۱۴ معاهده بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران نیز از امضاکنندگان آن است، مغایرت دارد.
اعتراف مجدد به ارتباط با ترور کار‌شناسان هسته‌ای
ماه گذشته، تلویزیون دولتی ایران بار دیگر برنامه‌ای حاوی اعتراف به ارتباط با ترور پنج استاد دانشگاه و کار‌شناس هسته‌ای ایران پخش کرد که در آن، افرادی به عنوان متهم این پرونده "اعتراف" کردند که پس از کسب آموزش‌های لازم در اسرائیل، ترور این افراد را برنامه ریزی و اجرا کردند.
فیلم "اعترافات" متهمان به ترور کار‌شناسان هسته‌ای چند روز پس از اظهارات حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی پخش شد که در آن، از بازداشت سی نفر در ارتباط با این ترور‌ها خبر می‌داد.
شرکت کنندگان در این فیلم، از جمله به اجرای طرح ترور مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران در سال ۲۰۱۰ اعتراف کردند. در پائیز سال ۱۳۸۹، وزارت اطلاعات ایران از دستگیری مجید جمالی فشی به عنوان عامل ترور آقای علیمحمدی خبر داد و پس از آن، فیلمی حاوی اعترافات او از تلویزیون پخش شد.
جمالی فشی در این برنامه از کسب آموزش در اردوگاه‌های نظامی در اسرائیل، بازگشت به ایران و اجرای برنامه ترور سخن گفت هر چند منابع اسرائیلی، این اظهارات را رد کردند. چند ماه پیش، رسانه‌های خبری ایران خبر اعدام مجید جمالی فشی را منتشر کردند و مشخص نیست که نقش شرکت کنندگان در اعترافات اخیر با‌‌ همان واقعه چه بوده است.
متهمان شرکت کننده در اعترافات تلویزیونی اخیر گفته‌اند که به خاطر کسب درآمد و امکان سفر و اقامت در خارج با سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل همکاری کردند و در عین حال افزودند که برای اجرای برنامه ترور به ایران بازگشتند.
در این برنامه تلویزیونی، به یکی از مناطق هم مرز ایران هم به عنوان محلی یرای سازماندهی ارتباط با اسرائیل نیز اشاره اما از آن نام برده نشده است. به نظر می‌رسد که منظور تهیه کنندگان برنامه، احتمالا اقلیم کردستان عراق بوده است.
در جمهوری اسلامی، پخش اعترافات تلویزیونی به عنوان مدرکی در صدور محکومیت قضایی همواره رایج بوده در حالیکه این نظر هم مطرح شده که این افراد زیر شکنجه و یا گرفتن وعده‌های غیرواقعی وادار به "اعتراف" شده‌اند و اعترافات آن‌ها هم واقعیت ندارد.
حقوقدانان پخش اعترافات تلویزیونی را که نوعی پیشداوری و فاقد ارزش حقوقی دانسته و استفاده از آن در محاکم قضایی، به خصوص در صدور رای محکومیت متهمان را مردود و مذموم دانسته‌اند.
برخی از حقوقدانان حتی با استفاده از اعتراف متهم علیه خود او، ولو آزادانه و بدون فشار نیز اخذ شده باشد، با احتیاط برخورد کرده‌اند. به گفته آنان، در بسیاری موارد، وجود اعتراف متهم به تنهایی برای صدور حکم قضایی کفایت نمی‌کند و وجود شواهد و مدارک دیگری برای این منظور لازم است.

۱۶.۷.۹۱

دو سازمان حقوق بشری به فشارهای حکومتی بر دانشجویان ایران

 
همزمان با روز اول مهر و آغاز سال تحصیلی در ایران، دو سازمان عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر به فشارهای تازه حکومت بر دانشجویان در کشور اعتراض کرده و این اقدامات را باعث "ایجاد فضای ترس" و "پسرفت تحصیلی" در ایران دانستند.
بنا بر گزارش سازمان عفو بین‌الملل که روز جمعه در وب‌سایت این سازمان منتشر شده است، میزان آزار و اذیت دانشجویان ایرانی از سوی دولت از اردیبهشت‌ماه اخیر شدت گرفته و بازداشت و بازجویی "ده‌ها" دانشجو در هفته‌های اخیر، ممنوع کردن شماری از رشته‌ها برای دختران، و طرح‌های تفکیک جنسیتی و "اسلامی‌سازی" دانشگاه‌ها باعث پسرفت کیفیت تحصیلی در ایران شده‌ است.
اشاره این نهاد‌ها به توقف پذیرش دختران در ۷۷ رشته تحصیلی دانشگاهی، به ویژه در رشته‌های فنی و مهندسی در ایران است.
در همین حال دو هفته پیش از این، کامران دانشجو، وزیر علوم ایران، از "اخراج و بازنشستگی اجباری استادان" و "اجرای تفکیک جنسیتی" در دانشگاه‌ها دفاع کرده و یک مقام این وزارتخانه نیز خبر داد که از سال جاری دانشجویان تازه‌وارد به دانشگاه "پالایش روانی" می‌شوند.
آن هریسون، معاون مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین‌الملل، در گزارش روز جمعه این سازمان گفت که "مقام‌های ایران باید به جریان سرکوب علیه دانشجویان خاتمه دهند، جریانی که با فرا رسیدن سال جدید تحصیلی باعث ایجاد فضای ترس در دانشگاه‌ها شده‌ است".
وی افزود: "با ممانعت از تحصیل دانشجویان به خاطر جنسیت، باور یا فعالیت‌های مسالمت‌آمیز آن‌ها، مقام‌های ایران تعهداتی که تخت قوانین بین‌المللی دارند را زیر پا گذاشته‌اند."
در بخشی از گزارش عفو بین‌الملل به وضعیت سروش ثابت، دانشجوی زندانی، اشاره شده و از مقام‌های ایرانی خواسته شده تا تمامی زندانیان سیاسی از جمله بهاره هدایت، مجید توکلی، و ضیاء نبوی را آزاد کنند.
وضعیت لوا خانجانی، از اعضای اقلیت‌ بهایی، که به خاطر مذهبش از تحصیل در دانشگاه منع شده و به خاطر شرکت در راهپیمایی‌های صلح‌آمیز هم‌اینک در زندان به‌سر می‌برد از دیگر موارد مورد اشاره در گزارش عفو بین‌الملل است.
در همین حال روز شنبه سازمان دیدبان حقوق بشر نیز به آغاز سال تحصیلی در ایران و وضعیت دانشجویان در این دوره پرداخته و گزارشی در این مورد در وب‌سایت خود منتشر کرده است.
لیسل گِرنْت‌هولتز، مدیر امور حقوق زنان در دیدبان حقوق بشر، در این گزارش می‌گوید: "در چند دهه اخیر دانشگاه‌های ایران برای پسران و دختران آموزش باکیفتی را فراهم کرده‌اند، اما با آغاز سال تحصیلی جدید، دانشجویان ایرانی با پسرفتی جدی مواجه شده‌اند و به دانشجویان دختر دیگر اجازه ادامه تحصیل در رشته‌های مورد انتخابشان داده نمی‌شود."
به گفته خانم هریسون، در دانشگاه‌های ایران بسیاری از محدودیت‌های تحصیلی اعمال‌شده بر اساس جنسیت "خط مشی مشخصی را دنبال نمی‌کنند" و مقام‌ها و مدیران هر دانشگاه «به دلخواه» خود موانعی را برسر راه دانشجویان قرار می‌دهند

۱۲.۷.۹۱

احمد شهید: طی دو سال بیش از ۳۰۰ مسیحی به طور خودسرانه در ایران دستگیر و زندانی شده‌اند

 بازرسان حقوق‌بشر سازمان ملل روز پنجشنبه ۳۰ شهریور اعلام کردند در دو سال گذشته، بیش از ۳۰۰ مسیحی در ایران دستگیر شده‌اند.
بنا به گزارش رادیو اروپای آزاد، در بیانیه مشترکی که بازرسان روز پنجشنبه ۳۰ شهریور در شورای حقوق بشر در ژنو منتشر کردند، ضمن استقبال از آزادی کشیش یوسف ندرخانی از زندان، از وضعیت دیگر زندانیان مسیحی در ایران، ابراز نگرانی کردند.
یوسف ندرخانی ۳۳ ساله که در سن ۱۹ سالگی به مسیحیت گراییده است، سه سال پیش در شهر رشت بازداشت شد؛ دادگاه بدوی در ۲۳ خردادماه آقای ندرخانی را به "ترک دین" و "دعوت سایر مسلمانان به مسیحیت"، "ایجاد یک کلیسای مخفی در خانه خود" و "ابراز مخالفت آشکار با اسلام" متهم کرده بود.
به گفته وکیل آقای ندرخانی، این کشیش مسیحی از اتهام "ارتداد" تبرئه شده و برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" به سه سال حبس محکوم شد و چون وی این مدت را در زندان سپری کرده بود از زندان آزاد شد.
گزارشگران مستقل حقوق بشر در بیانیه‌ای مشترک از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواستند فضا را برای کلیسا‌ها به ویژه کلیسا‌های خانگی انجیلی، آرام کنند و به آن‌ها اجازه فعالیت آزاد بدهند.
احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، برپایه تماس‌ها و اسناد و مصاحبه‌های خود می‌گوید: از سال ۲۰۱۰ بیش از ۳۰۰ مسیحی به طور "خودسرانه" دستگیر و زندانی شده‌اند.
شهید خاطر نشان کرده است که این دستگیری‌ها در حالی است که قانون اساسی ایران مسیحیت و آزادی فعالیت پیروانش را به رسمیت می‌شناسد و به لحاظ بین‌المللی نیز در این مورد تعهد کرده است.
گزارشگر سازمان ملل در امور ایران می‌گوید که ۴۱ نفر از این دستگیر شدگان دست کم از یک ماه تا بیش از یک سال در بازداشت بوده‌اند و همچنان شماری زیادی از آن‌ها در بازداشت هستند.
احمد شهید می‌افزاید کلیسا‌ها در ایران تحت فشار هستند و باید عضویت اعضای خود را گزارش کنند.
آقای شهید در مورد پرونده کشیش یوسف ندرخانی گفت: هنوز حتی مشخص نیست که چرا این کشیش مسیحی، مدت سه سال در زندان افتاد و ما هنوز پاسخ درستی از ایران دریافت نکرده‌ایم.
غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه در آخرین گفت‌و‌گوی مطبوعاتی خود هفته پیش که آن را خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا گزارش کرد، گفته بود که آزادی کشیش ندرخانی "نتیجه روند قضایی بوده و فشار رسانه‌های هیچ تاثیری در این پرونده نداشته است."
هاینر بیلفلدت گزارشگر ویژه آزادی مذهب شورای حقوق بشر سازمان ملل هم روز پنجشنبه گفت: حقوق آزادی ادیان برای مسیحیان تحت قوانین ایران تضمین شده و باید در عمل این حقوق برای آن‌ها فراهم شود.
وی همچنین از ایران خواست به دیگر ادیان و مذاهب از جمله بهاییان و دراویش‌های گنابادی احترام بگذارد.

۱۰.۷.۹۱

درخواست عفو غلامرضا خسروی رد شد


درخواست عفو غلامرضا خسروی که به درخواست خانواده وی انجام شده بود با گزارش وزارت اطلاعات رد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی سیاسی که اخیرا با تائید حکم اعدام در دیوان عالی کشور مواجه شده است با درخواست خانواده وی پرونده نامبرده به کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضائیه ارجاع شد که وزارت اطلاعات در پاسخ بدان اعلام داشت است نامبرده مشمول عفو نمی‌باشد و اجرای حکم بلامانع است.
غلامرضا خسروی سوادجانی مهندس جوش که در بسیاری از پروژه‌های کشوری سال‌ها خدمت کرده است به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به اعدام محکوم شده است، حکم نامبرده اخیرا در دیوان عالی کشور تائید و به اجرای احکام زندان اوین منتقل شده بود.
در طی شهریور ماه بسیاری از سازمانهای مدافع حقوق بشر نسبت به خطر اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی واکنش نشان دادند اما با این وجود حکم این زندانی سیاسی در کمیسیون عفو رد شده است.

۹.۷.۹۱

نامه رضا بوکانی در مورد مصائب زندانیان سیاسی کرد


 رضا شریفی بوکانی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج در شرح مصائب زندانیان سیاسی کرد نامه ای نگاشته است که مشروح آن را در زیر میخوانید.
شاید برای بعضی‌ها جای سوال باشد که یک زندانی سیاسی کرد به نام محمد نظری که بیست سال است در زندان می‌باشد. بیست سال پیش از سوی ماموران امنیتی در یکی از مناطق کرد نشین دستگیر شده است و پس از ماه‌ها اقامت در سلول‌های انفرادی، تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفته و فشار‌های زیادی را بر وی تحمیل کردند.
در آن وقت ایشان را به اتهام همکاری و ارتباط با حزب دموکرات کردستان متهم نمودند و در دادگاه انقلاب ارومیه به حکم اعدام محکوم شده‌است و بعد‌ها طی چندین بار اعتراض با یک درجه تخفیف حکم ایشان به ابد تبدیل شد.
این زندانی سیاسی بیست سال را در زندان‌های مختلف ایران حتی بدون یک روز مرخصی به صورت پیوسته در حال سپری کردن محکومیت ناعادلانه خود می‌باشد. محمد نظری بهترین لحظات زندگی خود را پشت میله‌های زندان گذرانده است. بیست سال زندان، محرومیت از زندگی تاوان کدام گناه می‌باشد؟
وی مدعی است که تنها علیه ایشان پرونده سازی شده است و اسناد و مدارک دروغین علیه این زندانی ستم دیده ارائه داده‌اند. در هنگام دستگیری ۳۰ سال سن داشته و فارغ از هرگونه عملیات مسلحانه و اقدام علیه امنیت در میان مردمان محروم و سخت کوش کردستان به زندگی خود می‌پرداخت. آیا بر چه اساس و قانونی مقامات قضایی و مسئولین امنیتی چنین حکمی را به این شخص ابلاغ نمودند؟
آیا برایشان جای سوال نیست که بیست سال زندان تاوان کدام گناه می‌باشد؟
به واقع مقامات رژیم و مسئولین وزارت اطلاعات با چنین غرض ورزی‌ها و کینه توزی‌هایی که از سال‌ها پیش با مردمان کرد داشته‌اند تنها هدفشان انتقام جویی است. قصد دارند محمد نظری مثل سایر زندانیان سیاسی که در زندان‌ها به طرز مشکوکی جان باخته‌اند از جمله اکبر محمدی، ولی الله فیض مهدوی محسن دکمه چی، منصور رادپور و مهدی زالیه که همه این عزیزان به خاطر اعمال فشار‌های سنگین مسئولین از دنیا رفتند.
از مقامات حزب دموکرات کردستان انتظار می‌رود که در کنار این زندانی سیاسی باشند و از ایشان حمایت کنند و می‌خواهم که این زندانی سیاسی هم جزئی از آن‌ها باشد. هم اکنون محمد نظری که در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر محبوس است، مدت چهار روز است در اعتصاب غذای نامحدود به سر می‌برد و لب‌های خود را نیز با نخ دوخته است.
حال که ماه هاست دچار افسردگی شده است و حتی طعم زندگی را هم فراموش کرده است. تا اینکه روز پنجشنبه هفته گذشته در زندان با خواهرش ملاقات داشته است که از چند ماه پیش خانواده وی نامه‌ای خطاب به علی خامنه‌ای نوشته بودند.
در این نامه به وضعیت قضایی ایشان اشاره شده بود که به پرونده او رسیدگی کنند. در حالی که خواهر محمد نظری پشت کابین‌های سالن ملاقات پاسخ این نامهٔ بیت خامنه ای! را به طور خلاصه برایش شرح داد که اشاره نمودند که او ۱۵ سال پیش باید اعدام می‌شد. پس چرا زنده است؟
این زندانی سیاسی به خاطر چنین جواب ضد بشری و ضد انسانی علی خامنه‌ای و عدم رسیدگی به وضعیت پرونده‌اش دست به چنین اعتصابی زده است و تا رسیدن به خواسته‌هایش که آزادی می‌باشد ادامه خواهد داد.
مقامات رژیم قصد دارند که زندانیان سیاسی توبه نامه بنویسند و ابراز ندامت و پشیمانی کنند. می‌خواهم بگویم این اشخاص از جمله علی خامنه‌ای، آقای لاریجانی رییس قوه قضاییه، جعفری دولت آبادی مسئول وزارت اطلاعات که به دستور آن‌ها علیه مردم بی‌گناه پرونده سازی می‌کنند و با روش‌های پست خود می‌خواهند که متهم را به چالش بکشانند، صد‌ها نفر از مخالفین و منتقدین را روانه زندان کرده‌اند.
این اشخاص باید از همه ملت ایران خصوصا زندانیان فعلی و خانواده‌هایشان و یا آنانی که زیر شلاق استبداد به شهادت رسیده‌اند، باید از مردم تقاضای عفو بخشش کنند نه اینکه ما از آن‌ها تقاضای عفو و بخشش کنیم.
هم چنین زندانی سیاسی کرد با ۷۲ سال سن به نام کریم معروف عزیز که تبعه کردستان عراق می‌باشد، ۱۶ سال پیش به اتهام جاسوسی و همکاری با یکی از دولت‌ها در دادگاه انقلاب ارومیه به حکم اشد مجازات محکوم شده است.
این زندانی سیاسی با توجه به سن بالایی که دارد ۱۶ سال بدون ملاقات، مرخصی و بدون کوچک‌ترین امکاناتی در زندان‌های ایران محکومیت خود را گذرانده است و حال خانواده‌اش در یکی از کشور‌های اسکاندیناوی اقامت دارند. کریم معروف عزیز دوران سخت و طاقت فرسایی را می‌گذراند و به مریضی‌های جسمی و روحی دچار است.
چرا کسی نمی‌پرسد ۱۶ سال زندان تاوان کدام گناه است؟ با اینکه تمام اتهامات خود را مردود شمرده است و در بازجویی‌ها از روی اجبار او را وادار کرده‌اند که اعتراف کند و چرا مقامات حکومت اقلیمی کردستان عراق در برابر این شهروند تبعه کرد سکوت کرده‌اند؟
هم اکنون در مورد سه زندانی سیاسی کرد که طی دو سال و سه سال پیش در مناطق مرزی کردستان دستگیر شده‌اند و در دادگاه انقلاب در درجه اول به حکم اعدام محکوم شده‌اند. این سه زندانی شیرکوه عارفی، حبیب گلسری، حبیب الله لطیفی که به اتهام ارتباط و عضویت در احزاب کرد در آستانه حکم اعدام هستند.
خصوصا حبیب گلسری که از چند ماه پیش بدون هیچ دلیلی به زندان سمنان تبعید شده است و چندین بار او را به مرگ تهدید کرده‌اند. هر کدام از آن‌ها در خواب‌های پریشانشان کابوس مرگ را می‌بینند و با این حکم ضد انسانی دست و پنجه نرم می‌کنند. من بر این عقیده هستم که عضویت یا هواداری از یکی از احزاب کرد نباید به قیمت جان یک شهروند تمام شود. برای نجات جان آن‌ها تلاش کنید. آیا با اعدام کردن زندانیان سیاسی مخالفان رژیم کاهش می‌یابند؟
گناه مردمان کرد این است که در مرحله نخست کرد هستند، مذهب آن‌ها سنی است و احزاب و تشکل‌های سیاسی را دارند. از سال‌ها پیش مردمان کردستان داستان غم انگیز و پرغصه‌ای را پشت سر گذاشته‌اند که حتی از رونق‌های سرمایه داری و اقتصادی نیز محروم بوده‌اند و همیشه تحت ستم زندگی کرده‌اند. این نظام در کردستان هیچ گونه مشروعیتی ندارد و روز به روز بر مخالفان آن‌ها افزوده می‌شود و حتی شخص علی خامنه‌ای را به رسمیت نمی‌شناسند جز عوامل و جیره خواران اطلاعات و سپاه پاسداران که به دنبال تقویت کردن این رژیم هستند.
هر چند که ۳۴ سال از حاکمیت این رژیم می‌گذرد که تا به حال در حق همه ملت ایران ظلم شده است خصوصا مردمان کردستان که از سال‌ها پیش بمب را بر روی سر آن‌ها ریخته‌اند و هر سال به خاطر ایجاد رعب و وحشت برخی از هم وطنان ما را اعدام می‌کنند.
در پایان اینکه اگر مقامات قضایی و امنیتی قصد جان محمد نظری و کریم معروف عزیز را ندارند ۱۶ سال زندان و ۲۰ سال زندان برایشان کافی نیست؟
چنین مسائل دردناکی که در زندان‌ها رخ می‌دهد باعث همه این‌ها شخص علی خامنه‌ای می‌باشد که عامل سرکوب، کشتار، شکنجه، و اعدام زندانیان بی‌گناه و ستم دیده سیاسی می‌باشد.
بنده به عنوان یک زندانی سیاسی کرد از تمام مجامع و سازمان‌های حقوق بشری و هم چنین روسای سازمان‌های عفو بین الملل می‌خواهم که در کنار این زندانیان باشند و از آن‌ها حمایت کنند.
رضا شریفی بوکانی
جمعه ۱۰ شهریور ماه سال ۱۳۹۱

۸.۷.۹۱

ضرب و شتم و پرونده سازی برای خالد حردانی


خالد حردانی زندانی امنیتی زندان رجایی شهر کرج در حین انتقال یک زندانیان سیاسی بیمار به بهداری زندان از سوی دو سرباز حفاظت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پرونده جدیدی برای وی تشکیل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنج‌شنبه ۶ مهرماه خالد حردانی که به عنوان نماینده زندانیان سیاسی یکی از زندانیان بیمار بنام نوید خانجانی را به بهداری زندان رجایی شهر منتقل کرده بود توسط دو سرباز حفاظت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
مسئولین زندان بجای رسیدگی به شکایت خالد حردانی به اتهام درگیری با مامور و توهین به رهبری پرونده جدیدی برای وی مفتوح نمودند.
در ضمن شورای انضباطی زندان نیز دستور داد خالد حردانی برای مدت یک هفته به سلول انفرادی بند ۱ منتقل گردد که این امر با اعتراض زندانیان بند ۱۲ و تهدید به اعتصاب جمعی منتفی گردید.
گفتنی است، روز پنج‌شنبه مصادف با روز ملاقات زندانیان سیاسی سالن ۱۲ بود و این مسئله باعث شد تعدادی از زندانیان نتوانند با خانواده‌های خود ملاقات کنند.
همچنین در این رابطه ۳۴ تن از زندانیان سیاسی سالن ۱۲ طی نامه‌ای به ریاست زندان برخورد با زندانیان سیاسی و روش بهداری در حل مشکلات جسمی زندانیان را محکوم نمودند.
متن کامل نامه به شرح زیر می‌باشد:
ریاست محترم زندان؛ جناب آقای مردانی
با کمال احترام به استحضار می‌رساند که ما زندانیان سالن ۱۲ معتقدیم که نحوه برخورد پرسنل انتظامی بهداری و توهین انجام شده به وکیل بند سالن ۱۲ که نماینده جمع محسوب می‌شود شایسته و سزاوار نبوده و اعتراض خود را نسبت به این موضوع اعلام می‌داریم.
از نظر جمع شرح ماوقع بصورت زیر است.
۱. در هفته اخیر کوتاهی فراوانی نسبت به اعزام بیماران و انجام معاینه توسط پزشک صورت گرفته است.
۲. در مورد اورژانس و عکس برداری، پس از استفاده روغن کرچک به علت تداخل با روز ملاقات تعلل و کوتاهی صورت گرفته است.
۳. پس از دخالت وکیل بند سالن ۱۲ آقای خالد حردانی جهت کمک به یکی از بیماران سالن به ایشان توهین شده و بعد از تفتیش و نیز کشاندن و ضرب و شتم و فحاشی به نامبرده توسط سربازان شده، که اعتراض ایشان را به دنبال داشته است.
۴. به نظر افراد سالن، کوتاهی‌های فعلی که در معاینه بیماران انجام شده، در مورد خروج از بند و تفتیشهای غیر معمول یک موضوع برنامه ریزی شده جهت اعمال فشار به زندانیان این سالن بوده و پرونده سازی برای وکیل بند و انتساب تهمت‌های ناروا نمونه‌ای از آن محسوب می‌گردد.
۵. به مسائل فوق اختلال در ملاقات و ندادن وقت قانونی به برخی در روز پنج‌شنبه ۹۱/۷/۶ را نیز باید افزود.
با عنایت به موارد فوق از آن مقام محترم درخواست می‌شود که به سرعت به موضوع رسیدگی فرموده، پاسخ شایسته عنایت فرمایید.
امضاء کنندگان:
جعفر اقدامی، سعید ماسوری، صالح کهندل، عفیف نعیمی، مجید توکلی، احمد زید آبادی، کیوان صمیمی، ناصح یوسفی، اسماعیل میلان، رضا شریفی بوکانی، جمال الدین خانجانی، فواد خانجانی، نوید خانجانی، سعید رضایی، وحید تیزفهم، حشمت الله طبرزدی، بهمن احمدی امویی، مسعود مرادی‌باستانی، ایقان شهیدی، رامین زیبایی، مسعود باستانی، ماشاء الله حائری، کامران رحیمیان، فرهاد صدقی، محمود بادوام، عباس بادفر، کامران مرتضایی، شهرام چینیان، کریم معروف عزیز، بهروز عزیزی توکلی، رضا فرهادی، لقمان مرادی، زانیار مرادی، جمشید صادق الحسینی

۷.۷.۹۱

چهار فعال عرب ایرانی به اعدام محکوم شدند



  گزارش شده که دادگاه انقلاب اهواز چهار نفر از فعالان عرب ایرانی در شادگان در نزدیکی اهواز را که حدود چهار سال پیش دستگیر شده بودند به اعدام و سه نفر را به حبس و تبعید محکوم کرده است.
بنا به گزارش‌ بی‌بی‌سی، دادگاه انقلاب اهواز غازی عباسی، عبدالرضا امیر خنافره، عبدالامیر مجدمی و شهاب عباسی را به اتهام محاربه و فساد فی الارض به اعدام محکوم کرده است.
این افراد همگی کمتر از سی سال سن دارند.
جاسم مقدم، سامی جدماوی‌نژاد و هادی البوخنفر‌نژاد نیز به سه سال حبس و تبعید به زندان اردبیل محکوم شده‌اند.
این افراد بین ۲۴ تا ۳۲ سال سن دارند.
این احکام قطعی نیست و متهمان می‌توانند در مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ حکم درخواست تجدید نظر کنند.

۳۰.۶.۹۱

بیانیهٔ شورای مرکزی تشکل‌های صنفی معلمان ایران


 بگذار سخن را به یاد کودکانی آغاز کنیم که با کیف‌ها و کتابهای محقر و رویا‌های بزرگ در خانه‌های گلی آذربایجان به کام مرگ فرو رفتند. به یاد کودکانی که از این پس سر کلاس‌ها نخواهند بود، غنچه‌هایی که قبل از شکفتن پژمرده شدند.
ضمن اعلام همدردی و تسلیت به مردم شریف و بزرگ آذربایجان در رویداد دردناک اخیر، امیدواریم مسئولان کشور هرچه سریع‌تر نسبت به بازسازی مناطق آسیب دیده اقدام کنند و وزارت آموزش و پرورش نیز در اسرع وقت مدارس تخریب شده را بازسازی نموده تا کودکان آن خطه نیز سروقت درکلاس‌هایشان حاضرشده و از آموزش محروم نگردند. همچنین مراتب سپاس خود را از همهٔ نهاد‌های مردمی بویژه تشکل‌های صنفی معلمان سراسر کشور بیان می‌داریم که در لحظه‌های سخت مردم آذربایجان را تنها نگذاشته و صحنه‌هایی با شکوه از همبستگی خلق کردند.
آنگونه که می‌دانید گذشته از وضعیت نابسامان آموزشی کشور که متاسفانه این سال‌ها روز افزون گشته است و واکاوی علل آن فضایی دیگر می‌طلبد، مسئله‌ای که ذهن بسیاری از معلمان را سخت به خود مشغول کرده است، وضعیت فلاکت بار اقتصادی و معیشتی است. اگرچه این شرایط غیر انسانی تنها مختص معلمان نیست بلکه دامن تمام مزد بگیران و کارگران را گرفته است و با کاهش قدرت خرید آن‌ها سفره‌های خانواده‌هایشان هر روز خالیتر از دیروز می‌گردد.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان ایران در خصوص موضوع احکام جدید کارگزینی و افزایش حقوق سالانه که علاوه بر تاخیر پنج ماهه در عمل و در ‌‌نهایت افزایش سه درصدی حقوق فرهنگیان شهرستان‌ها را در پی داشته، رسما ً معترض بوده و آن را بی‌توجهی آشکار به مسئلهٔ معیشت فرهنگیان قلمداد می‌کند. و همچنان مغایر بند ۱۲۳ قانون مدیریت خدمات کشوری می‌داند که تاکید دارد افزایش حقوق کارکنان دولت باید متناسب با نرخ تورم لحاظ گردد، چرا که نرخ تورم بطور رسمی ۲۶% اعلام شده است. با این وصف این تناقض آشکار غیر قابل پذیرش است.
اقدام دولت در تغییرات احکام کارگزینی در دی ماه سال گذشته در هنگام انتخابات مجلس نهم تحت عنوان اعمال بند "بدی آب و هوا" که بر اساس آن بطور میانگین صد و بیست هزار تومان به احکام اضافه شد و با حذف مجدد آن‌ها پس از صدور احکام، توهینی آشکار به شعور فرهنگیان است. حال این شائبه پیش می‌آید که هدف دولت تنها سیاسی بوده و هدفی جر تغییر تعداد آرای فرهنگیان نداشته است که این امر موجبات اعتراض معلمان زحمتکش را فراهم آورده است.
بدیهی است که انتظار می‌رود در این شرایط دشوار اقتصادی و گرانی طاقت فرسا، مسئولان با برخوردی صادقانه به سرعت نسبت به تغییر احکام صادر شده و احقاق حقوق حقه اقدام نمایند، در غیر این صورت معلمان ایران این حق را برای خود قائل هستند که از پای ننشسته و با اعتراض‌های قانونی نارضایتی خود را اعلام نمایند.
شورای مرکزی تشکل‌های صنفی معلمان ایران
شهریور ۹۱