جستجوی این وبلاگ

۱۰.۱.۹۱

درخواست شیرین عبادی و ۲۸ سازمان ایرانی مدافع حقوق بشر/ تمدید یکساله ماموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل


شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل به همراه ۲۸ سازمان ایرانی مدافع حقوق بشر به صورت مشترک درخواستی را بین نمایندگان کشور های عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل جهت تمدید ماموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در ایران را توزیع کردند.

این سازمانهای ایرانی پیش از آغاز رای گیری در شورای حقوق بشر سازمان ملل موفق شدند با توزیع این درخواست در بین اعضای این شورا نظر آنها را نسبت به دیدگاه سازمان های ایرانی جلب نمایند.

در نهایت امروز شورای حقوق بشر با صدور قطعنامه ای برای یک سال دیگر ماموریت احمدشهید گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران را تمدید کرد. ۲۲ کشور رای مثبت ۵ کشور رای منفی و ۲۰ کشور نیز رای ممتنع دادند.

در نامه شیرین عبادی و ۲۸ سازمان جامعه مدنی ایرانی و بین المللی به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد عنوان شد:


گزارشگر ویژه در مسائل حقوق بشر در ایران: ضرورتی همچنان فوری
از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن جمهوری اسلامی پشتیبانی نکنید!

«جمهوری اسلامی ایران، یک» دعوت باز «برای گزارشگران های ویژه سازمان ملل صادر کرده است ولی جز درمورد یک مذاکره شفاهی در طول جلسه سوم شورا، تعدادی ملاقات در سطوح بالا و تعداد زیادی مکاتبه مکررا از دادن پاسخ به درخواست های من برای تعیین زمان بازدید طفره رفته است.» فیلیپ آلستون، گزارشگر سابق اعدامهای فراقضایی سازمان ملل، ژانویه ۲۰۰۷

ما اعضای جامعه مدنی – در داخل و خارج ایران- از شورای حقوق بشر سازمان ملل می خواهیم ماموریت دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران را تجدید و تمدید نمایند.

گزارش مقدماتی به مجمع عمومی سازمان ملل (A/۶۶/۳۷۴) و گزارش‌های شورای حقوق بشر (A/HRC/۱۹/۶۶) در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۱ و ۱۲ مارس ۲۰۱۲ که توسط دکتر احمد شهید تقدیم شده است نشان می دهد نگرانی جامعه بین المللی از بدترشدن وضعیت حقوق بشر در ایران بی دلیل نیست.

در زمانی که شمار اعدامها که غالبا خودسرانه هستند و در خفا اجرا می شوند، رو به افزایش است و تبعیض و خشونت علیه اقلیت های مذهبی، قومی، همجنسگرایان و زنان ادامه دارد، اعمال نظارت و ارائه گزارش از سوی فردی بی‌طرف و مستقل چون گزارشگر ویژه در مسائل حقوق بشر در ایران حتمی و ضروری است.

توجه کشورهای عضو سازمان ملل را به این واقعیت جلب می کنیم که علی رغم دعوت باز ایران هیچ گزارشگر ویژه‌ای تاکنون دسترسی حقیقی به ایران نداشته است. این تاریخچه خود بیانگر میزان تمایل دولت به همکاری با تشکیلات سازمان ملل است، که طبق گفته گزارشگر ویژه پیشین فیلیپ آلستون، «برای داشتن تاثیر قابل ملاحظه و دراز مدت» ضروری است.

ما از کشورهای عضو سازمان ملل می خواهیم پیشینه این همکاری را مدنظر قرار دهند و از سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» که ممکن است از اعلام اخیر ایران مبنی بر دعوت از گزارشگران موضوعی و در عین حال، عدم همکاری با گزارشگر ویژه ایران ناشی شود، پشتیبانی نکنند. ایران ممکن است با دعوت از یک گزارشگر موضوعی، عدم همکاری خود را با گزارشگر ویژه که برای نظارت مستمر و گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران انتخاب شده، توجیه کند.

ما براین باوریم که هر بازدیدی از سوی گزارشگر موضوعی، قبل ازبازدید مقدماتی گزارشگر کشوری، سابقه سیاسی و ساختاری را ایجاد می کند که به ویژه برای ادامه کار گزارشگران کشوری خطرناک است.

در طول سالیان، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه‌های متعددی مبنی بر نگرانی از «عدم استمرار همکاری دولت ایران با مکانیسم‌های کمیسیون حقوق بشر» و عدم دسترسی نمایندگان ویژه صادر کرده است (رجوع کنید به نمونه های ۲۳ دسامبر ۱۹۹۴، ۱۲ دسامبر ۱۹۹۷ و ۲۶ فوریه ۲۰۰۲).

سابقه رابطه جمهوری اسلامی با بدنه حقوق بشر سازمان ملل بیانگر این حقیقت است که بدون آگاهی و هشیاری جامعه بین المللی حقوق بشر، پیشرفت چشم‌گیری در وضعیت حقوق بشر ایران ایجاد نخواهد شد.

در سال ۱۹۹۵، گزارشگر ویژه عدم مدارای مذهبی از ایران بازدید کرد. علی رغم آزارهای همیشگی و درحال افزایش اقلیت های دینی در سالهای بعد، به هیچ نماینده دارای ماموریت موضوعی از سال ۱۹۹۵ تا کنون اجازه دسترسی جهت تهیه گزارش و تفحص داده نشده است.

در سال ۲۰۰۳، کارگروه بازداشت‌های خودسرانه به دعوت دولت ایران از ایران بازدید کرد. از اول دسامبر ۲۰۰۷ تا ۳۰ نوامبر۸ ۲۰۰ ایران تعداد بیشتری درخواست فوری (۱۹ در خواست) از این کارگروه دریافت کرد. در طول چند سال گذشته، سرکوب جامعه مدنی منجر به بازداشت‌هایی در سراسر کشور و فرستادن صدها عضو از جامعه مدنی به تبعید شده است.

در سال ۲۰۰۵، گزارشگر ویژه خشونت علیه زنان به دعوت دولت ایران از ایران بازدید کرد. در سال ۲۰۰۷، اودر مورد آزار و اذیت کوشندگان حقوق زنان که برای کمپین تغییر و اصلاح قوانین فعلی تبعیض آمیز علیه زنان امضا جمع می کردند گزارش داد.

مقامات ایران تنها به ۳ مورد از ۱۸ مکاتبه انجام شده در مورد ۷۰ کنشگر حقوق بشر پاسخ دادند.

علی رغم اینکه هر تلاشی برای تشویق و تسهیل همکاری با مکانیسم‌های ویژه از سوی کلیه طرفین ذینفع الزامی است، این نباید از تلاش برای حصول اطمینان از همکاری با نماینده دارای ماموریت مشخص کشوری و پاسخگویی واقعی در برابر مکانیسم‌های حقوق بشری کم کند.

تمدید ماموریت گزارشگر ویژه در مسائل حقوق بشر در ایران به این دلیل که شرایط تعیین کننده کشوری تغییری نکرده است، همچنان ضرورتی فوری است بنابراین ما قویا خواهان تمدید ماموریت دکتر احمد شهید در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، هستیم.





امضا کنندگان:

دکتر شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل

و سازمانهای:



۱۱. اعدام کودکان را متوقف کنید (کانادا)

۲. انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران

۳. ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران (ایکاوی)

۴. ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام

۵. بنیاد عبدالرحمان برومند

۶. توانا

۷. جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران – اتریش

۸. حامیان بین المللی مادران پارک لاله در ایران

۹. حقوق بشر کردستان

۱۰. مردمان محروم (People in Need) (جمهوری چک)

۱۱. زنان تحت قوانین مسلمانان (WLUML)

۱۲. سازمان حقوق بشر اهواز

۱۳. سازمان حقوق بشر ایران

۱۴. سازمان حقوق بشر بلوچستان

۱۵. سازمان همجنسگرایان پارسی

۱۶. سودویند (اطریش)

۱۷. شبکه زنان لزبین ایرانی (۶ رنگ)

۱۸. عدالت برای ایران

۱۹. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

۲۰. کمیته گزارشگران حقوق بشر

۲۱. کمیسیون بین المللی حقوق بشر همجنسگرایان

۲۲. مادران پارک لاله در ایران

۲۳. ماده ۱۸- مسیحیان ایرانی برای آزادی مذهب

۲۴. مرکز اسناد حقوق بشر ایران

۲۵. مرکز زاگرس برای دموکراسی و حقوق بشر (کردستان ایران)

۲۶. همه با هم علیه مجازات اعدام (ECPM)

۲۷. هیوس (هلند)

۲۸. یک جهان (جمهوری چک)

۸.۱.۹۱

اتحاديه اروپا ۱۷ مقام ايرانی را تحريم کرد


 اتحاديه اروپا ۱۷ مقام ديگر ايرانی را به دليل "نقض حقوق بشر" مورد تحريم قرار داد. بر اساس تصميم اتحاديه اروپا دارايی‌های اين افراد در اروپا توقيف و سفرشان به کشورهايی اروپايی ممنوع می‌شود.

به گزارش رادیو زمانه، اتحاديه اروپا اين تصميم را در نشست روز جمعه ۲۳ مارس (چهارم فروردين ۱۳۹۱) اعلام کرد. اين تحريم‌ها تا ۱۳ آوريل ۲۰۱۳ معتبر خواهد بود.

پيشتر نیز ۶۱ مقام ايرانی به دليل "نقض حقوق بشر" از سوی اتحاديه اروپا تحريم شده بودند که اين فهرست اکنون به ۷۸ نفر رسيده است.

نام اين ۱۷ نفر هنوز اعلام نشده است. اتحاديه اروپا همچنين تحريم‌های وضع شده عليه ۶۱ مقام ايرانی را به مدت يک سال ديگر تمديد کرد.

کا‌ترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا پس از تحريم ۱۷ مقام ايرانی گفت: "اتحاديه اروپا از روند وخيم وضعيت حقوق بشر در ايران نگران است."

به گفته اشتون "افزايش مستمر سرکوب شهروندان ايرانی، افزايش اعدام‌ها در ايران و وضعيت روزنامه‌نگاران در اين کشور نشانگره وضعيت نگران کننده حقوق بشر در ايران است."

اشتون افزود اتحاديه اروپا تحريم‌ها را عليه مقام‌های ايران تا هنگامی که آن‌ها به تعهدات بين‌المللی‌شان و احترام گذاشتن به آزادی‌های اساسی مردم ايران عمل نکنند، ادامه می دهد.

اتحاديه اروپا پيش از اين دو بار تحريم‌هايی را عليه مقام‌های ايرانی که به "نقض حقوق بشر" متهم هستند، تحريم کرده است. نخستين بار ۳۲ نفر و پس از ۲۹ مقام ديگر ايرانی از سوی اتحاديه اروپا تحريم شده بودند.

سعيد مرتضوی، دادستان پيشين تهران، اسماعيل احمدی‌ مقدم، فرمانده نيروی انتظامی، حسن فيروزآبادی، رئيس ستاد کل نيروهای مسلح ايران، يدالله جوانی، رئيس اداره سياسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مرتضی بختياری، وزير دادگستری از جمله افرادی هستند که پيشتر از سوی اتحاديه اروپا تحريم شده‌اند.

ايران از سوی سازمان‌های بين‌المللی به "نقض حقوق بشر" متهم می‌شود اما مقامات اين کشور با رد اين اتهام، نوع مجازات‌‌های قضايی عليه مجرمان و برخوردهای امنيتی با مخالفان را مسأله داخلی خود می‌دانند و می‌گويند "حقوق بشر" ابزاری برای "اعمال فشار" عليه جمهوری اسلامی است.

۷.۱.۹۱

انتقال محمدعلی ولایتی، زندانی سیاسی اعتصاب کننده غذا، به بهداری اوین


 محمدعلی ولایتی که در پی اعتصاب غذا دچار افت فشار شده بود به بهداری اوین منتقل شد.

به گزارش کلمه، محمدعلی ولایتی، زندانی سیاسی به دلیل اعتصاب غذا از روز ۲۷ اسفند ماه توسط مسئولان زندان اوین از بند ۳۵۰ این زندان به انفرادی بازداشتگاه ۲۴۰ اوین منتقل شده بود به علت افت فشار ناشی از اعتصاب به بهداری اوین اعزام شد.

انتقال به انفرادی در بندهای امنیتی به تازگی به عنوان تنبیه از سوی مسئولان برای هر فردی که اعتصاب غذا کرده باشداعمال می شود.

این زندانی سیاسی، قبل از آغاز اعتصاب غذای خود در نامه ای خطاب به مسئولان علت این اعتصاب غذای اعتراضی را تعطیل شدن اجرای قانون اعلام کرده و خواستار ملاقات با دادستان کل شده بود.

محمد علی ولایتی معاونت امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی را در انتخابات ۱۳۸۸ بر عهده داشت. او در تاریخ ۸/۱۱/۸۹ یعنی پیش از ۲۲ بهمن دستگیر و دربند ۲۴۰ به مدت ۱۸ روز زندانی و در تاریخ ۳/۱۲ /۸۹ با قید کفالت آزاد شده بود.

ولایتی شهریور ماه سال جاری به دو سال حبس محکوم شده است.

قابل ذکر است ولایتی به مدت سی سال در پست هایی از جمله بخشداری فیروزکوه، معاونت اداری و مالی دانشکده وزارت اطلاعات، و دبیر پشتیبانی دانشگاه شاهد،، معاونت بازرسی وزارت کشور در ۸ سال دولت اصلاحات فعالیت داشت در حال حاضر دبیر اجرایی خانه احزاب و بازرسی آن است.

۶.۱.۹۱

نوید بهاری دانشجویان از پشت میله های زندان




سال ١٣٩٠ در حالی به پایان رسید که شمار زیادی از دانشجویان در زندان، روزهای نوروز خود را به دور از خانواده سپری خواهند کرد.

در همین زمینه، دانشجونیوز گزارشی از وضعیت دشوار شماری از دانشجویان زندانی در آستانه سال نو تهیه کرده است. بسیاری از دانشجویان برای چندمین سال متوالی، بهار را در حصار سلول های زندان تجربه خواهند کرد.


هفت سین دانشجویان در زندان

در سال های اخیر، دانشجویان زیادی عید سال نو را در زندان جشن گرفته اند. با این وجود برای تعدادی از این دانشجویان تحویل سال در زندان به دور از اعضای خانواده، داستانی تکراری و تلخ است.

مجید توکلی: برای پنجمین سال متوالی است که سفره هفت سین خود را در زندان پهن می کند. وی بار نخست در اردیبهشت سال ٨٦، در ماجرای جعل نشریات دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر بازداشت شد و بیش از ١٥ ماه را در زندان گذراند. مجیدتوکلی عید سال ۱۳۸۸ را نیز در زندان گذراند. وی در بهمن ماه سال ٨٧، در مراسم سالگرد درگذشت مهندس بازرگان، در مقابل حسینیه ارشاد مجددا بازداشت شد و ١١٥روز را در سلول انفرادی گذراند. مجید توکلی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، برای بار سوم در ١٦ آذر سال ١٣٨٨ بازداشت شد و تا کنون در زندان رجایی شهر کرج بدون هیچ گونه مرخصی به سر می برد. مجید توکلی به هشت سال و نیم زندان محکوم شده است.

بهاره هدایت: عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، برای چهارمین سال متوالی است که به دور از همسر و اعضای خانواده خود سال نو را جشن می گیرد. وی نخستین بار در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵، در مراسم روز جهانی زن بازداشت شد. سپس در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۶ همراه با دیگر اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و پس از اعتصاب در جلوی درب دانشگاه صنعتی امیرکبیر دستگیر شد. وی بار سوم در ٢٢ تیرماه ١٣٨٧ بازداشت و یک ماه را در سلول های انفرادی گذراند. وی هم چنین بار دیگر همزمان با سال تحویل ۱۳۸۸ به دلیل شرکت در تجمع مسالمت آمیز خانواده های زندانیان سیاسی در مقابل زندان اوین بازداشت شد. بهاره هدایت در آخرین مورد، در ١٠ دی ماه سال ١٣٨٨ در منزلش بازداشت شد و تاکنون در بند زنان زندان اوین نگهداری می شود. بهاره هدایت به ده سال زندان محکوم شده است.

شبنم مددزاده: دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم، برای چهارمین سال متوالی عید نوروز را در زندان می گذراند. وی در ۲ اسفند ماه ۱۳۸۷ بازداشت و به ۵ سال زندان با تبعید به زندان رجایی‌شهر کرج محکوم شد. انتقال شبنم مددزاده همراه با تنی چند از زندانیان سیاسی زن به زندان قرچک ورامین در اردیبهشت ماه، اعتراض گسترده نهادهای حقوق بشری و فعالین سیاسی را در پی داشت. پس از اعتراض گسترده فعالین سیاسی و نهادهای حقوق بشری، این زندانیان به زندان اوین منتقل شدند.

مجید دری: دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی، برای سومین سال متوالی است که عید نوروز را در زندان جشن می گیرد. وی در ١٨ تیرماه سال ۱۳۸۸ در شهر قزوین بازداشت شد. مجید دری، عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در دادگاه بدوی به یازده سال زندان همراه با تبعید محکوم شد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به ٦.٥ سال زندان در تبعید کاهش یافت. مجید دری، هم اکنون دوران محکومیت خویش را در تبعید، در زندان بهبهان، بدون هیچ گونه استفاده از حق مرخصی سپری می کند.

ضیا نبوی: دانش آموخته رشته مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، برای سومین سال پی در پی عید نوروز را در زندان جشن خواهد گرفت. وی در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. ضیا نبوی، سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل، در آزمون کارشناسی ارشد سال ۸۷ موفق به کسب رتبه تک رقمی در رشته جامعه شناسی شد، با این وجود از ادامه تحصیل وی در مقطع کارشناسی ارشد جلوگیری به عمل آمد.در ۲۲ دی ۸۸، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، وی را به به ۱۵ سال زندان (۱۰ سال حبس در تبعید در شهرستان ایذه) و ۷۴ ضربه شلاق محکوم نمود. این حکم در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال حبس تعزیری کاهش یافت.این عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، در اول مهرماه ۸۹ به زندان کارون اهواز، که از وضعیت بسیار نامناسبی برخوردار است، تبعید شد. وی در اردیبهشت ماه سال ٩٠ به همراه ٢٥ زندانی سیاسی دیگر، به زندان دیگری به نام اردوگاه کلینیک در اهواز منتقل گشت. وی پس از چهار ماه مجددا به زندان کارون بازگشت. به وی تا کنون اجازه مرخصی از زندان داده نشده است.

عاطفه نبوی: دانشجوی کارشناسی ارشد محروم از تحصیل برای سومین سال متوالی سال نو را در زندان آغاز کرد. وی در ۲۵ خرداد ١٣٨٨ به همراه پسرعموی خود، ضیا نبوی، بازداشت شد. دادگاه این فعال دانشجویی در آذر ٨٨، در شعبه ۱۲دادگاه انقلاب به ریاست قاضی قمی، برگزار شد. وی در این دادگاه از اتهام «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» تبرئه شده و به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد. بنابر گفته های نسرین ستوده، وکیل وی، مهم ترین دلیل صدور حکم از سوی دادگاه، شرکت عاطفه نبوی در راهپیمایی ۲۵ خرداد ١٣٨٨ بوده است. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرد. عاطفه نبوی هم اکنون دوران محکومیت خود را در بند زنان زندان اوین، بدون هیچ گونه استفاده از حق مرخصی از ابتدای بازداشت سپری می کند.

مهدیه گلرو: دانشجوی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی، برای سومین سال متوالی عید نوروز را در بند زنان زندان اوین خواهد بود. وی در ١١ آذر سال ١٣٨٨ با هجوم ماموران امنیتی به منزلش بازداشت شد. مهدیه گلرو، نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، پیش از این نیز دو بار بازداشت شده بود. وی در فروردین ماه ١٣٨٩ به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد. شعبه ٥٤ دادگاه تجدیدنظر این حکم را به دو سال زندان کاهش داد. مهدیه گلرو هم چنین به دلیل انتشار مطالب از داخل زندان و صدور بیانیه به مناسبت روز دانشجو، از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محاکمه و به شش ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شد. وی همچنین یک روز پیش از بازداشت، در دهم آذر ماه سال ۸۸، از سوی شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود که در پی بازداشت اخیر وی، این حکم نیز به اجرا گذاشته می شود.

مهدی خدایی: دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهر ری، برای سومین سال متوالی است که در لحظه سال تحویل در زندان خواهد بود. وی در ۱۲ اسفند ماه سال ١٣٨٨ توسط ماموران سپاه پاسداران بازداشت شد. وی پس از بازداشت، ماه ها در سلول های انفرادی بند ٢ الف زندان اوین جهت اخذ اعترافات ساختگی نگه داشته شد و سرانجام در مهرماه سال ١٣٨٩ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه، به سه سال زندان محکوم گردید. این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شد. مهدی خدایی، فعال حقوق بشر، همچنین پیش از این، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق برپایی تجمعات» و «تبلیغ علیه نظام» به چهار سال زندان محکوم شده بود که این حکم نیز عینا به تایید دادگاه تجدیدنظر رسید. وی در مجموع به هفت سال زندان محکوم شده است و تاکنون بدون مرخصی در زندان اوین می باشد.

حسین رونقی ملکی: دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد اراک، برای سومین سال متوالی است که سال نو در زندان می باشد. وی در ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل پدری اش در شهر ملکان تبریز، به همراه برادرش بازداشت شد. وی عضوی از گروه ضد فیلترینگ "ایران پراکسی" بود که تلاش های گسترده ای در زمینه مبارزه با سانسور در فضای اینترنتی ایران انجام داد. وی که به ١٥ سال زندان محکوم شده است، هم اکنون در زندان اوین می باشد و از بیماری کلیوی رنج می برد.

حامد امیدی: دانشجوی رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه، برای سومین سال متوالی عید نوروز را در زندان اوین جشن می گیرد. وی در روز ۲۱ بهمن ماه سال ١۳٨٨ بازداشت شد. این فعال دانشجویی به دلیل حضور در تحصن اعتراضی دانشجویان کرد دانشگاه های تهران و اعتراض به اعدام احسان فتاحیان بازداشت و از سوی قاضی مقیسه، به استناد ماده ٦١٠ قانون مجازات اسلامی، به سه سال حبس محکوم شد.

حامد روحی نژاد: دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی، برای سومین سال متوالی نوروز را در زندان خواهد بود. وی در ۱۴ اردیبهشت ماه ١۳٨٨ بازداشت و در دادگاه های جمعی حوادث پس از انتخابات محاکمه شد. شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، وی را به اتهام ارتباط با یکی از گروههای معاند نظام (انجمن پادشاهی) به اعدام محکوم کرد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به ١٠ سال زندان و تبعید کاهش یافت. حامد روحی نژاد، که به بیماری ام اس مبتلاست و در وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی به سر می برد، هم اکنون در زندان شهر زنجان بدون استفاده از حق مرخصی، دوران محکومیت خویش را سپری می کند.

جواد علیخانی: دانشجوی رشته دامپزشکی دانشگاه چمران اهواز، در سه سال مختلف عید نوروز را در زندان تجربه کرده است. وی برای دومین بار، در دوم خرداد ١٣٨٩ بازداشت شد. این فعال دانشجویی پیش از این نیز در مهر ماه سال ٨٦ بازداشت و پس از ۱۱ ماه حبس در شهر اهواز، با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود. وی در پاییز سال ١٣٨٧ در دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به سه سال زندان کاهش یافت. جواد علیخانی که ماه های نخست محکومیت خود را در زندان های اهواز سپری کرده بود، پس از انتقال به تهران، هم اکنون در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.

حبیب الله لطیفی: دانشجوی کرد محکوم به اعدام، پنجمین سال متوالی است که عید نوروز را در زندان خواهد بود. وی در اول آبان سال ١٣٨٦ در شهر سنندج بازداشت شد. شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی حسن بابایی در تیر ماه ۱۳۸۷، حبیب الله لطیفی، دانشجوی رشته مهندسی صنایع دانشگاه ایلام را به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "محاربه" به اعدام محکوم کرد.در بهمن ماه ۱۳۸۷، شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر سنندج، حکم اعدام حبیب الله لطیفی را تایید کرد. این حکم در فروردین ماه ١٣٨٨ در دیوان عالی کشور نیز تایید شد. سازمان دیده‌بان حقوق بشر طی بیانیه‌ای با اشاره به شکنجه‌ی حبیب الله لطیفی در زندان و اخذ اعترافات تحت شکنجه که مبنای دادرسی قرار گرفته، خواهان اعاده دادرسی این متهم شده است. این اعترافات در ماه های نخست بازداشت وی در اداره اطلاعات سنندج و تحت شکنجه های شدید گرفته شده است. حبیب الله لطیفی، دانشجوی زندانی، هم اکنون در زندان مرکزی شهر سنندج نگهداری می شود.

علی ملیحی: عضو شورای سیاستگذاری و مسئول روابط عمومی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) سومین سالی است که در لحظه سال تحویل در زندان می باشد. وی در ٢٠ بهمن سال ١٣٨٨ با هجوم نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد. علی ملیحی، از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد، در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، در ٢٢ اردیبهشت سال ٨٩ به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «تبلیغ علیه نظام»، «شرکت در تجمعات غیرقانونی»، «نشر اکاذیب» و «توهین به رییس جمهور» محاکمه و بر اساس ماده ۶۱۰ و ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی به ۴ سال حبس تعزیری و جزای نقدی یک میلیون ریال محکوم شد. در مهرماه سال ٨٩، این حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.وی هم اکنون دوران محکومیت خویش را در بند ٣٥٠ زندان اوین، سپری می کند.

حسن اسدی زیدآبادی: عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، نیز که در روز ۳۱ مرداد ۱۳۸۹در مقابل منزلش بازداشت شد، دومین سال متوالی است که در زندان سال نو خود را آغاز می کند. وی همچنین برای اولین بار در روز ۱۲ آبان ۱۳۸۸ بازداشت و بعد از حدود ۴۰ روز حبس در روز ۲۲ آذر همان سال با قید ضمانت آزاد شد. وی به پنج سال زندان محکوم شده است.

آرش صادقی: دانشجوي كارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه علامه، برای چندمین بار در آذر سال ١٣٨٩ بازداشت شد.این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، در دادگاه بدوي در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. وی هم چنین در پرونده قبلی خود به ۳ سال حبس تعلیقی محکوم شده بود. حکم دادگاه بدوی در دادگاه تجدید نظر به پنج سال حبس تعزیری کاهش یافت. آرش صادقی، عضو ستاد ۸۸ میرحسین موسوی، برای اولین بار در ١٨ تیر ١٣٨٨ بازداشت، ۵۳ روز را در بند ۲ الف سپاه سپری کرده و سپس با قرار کفالت آزاد شد. وی برای دومین بار در ٦ دی ١٣٨٨ همزمان با حوادث عاشورا در تهران دستگیر و در فروردین ١٣٨٩ با قید وثیقه از زندان آزاد شد. لازم به ذکر است که مادر آرش صادقی در حمله ماموران امنیتی به خانه وی دچار شوک قلبی شده و از دنیا رفت.آرش صادقی هم اکنون دوران محکومیت خود را در بند ٢٠٩ زندان اوین می گذراند.

امید کوکبی: دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی در دانشگاه تگزاس آمریکا با گرایش لیزر، در ١٠ بهمن سال ١٣٨٩ بازداشت شد. این نخبه جوان ایرانی، پس از سفر به ایران جهت دیدار با اعضای خانواده، در هنگام خروج از کشور در فرودگاه امام دستگیر شد. وی که قصد داشت جهت ادامه تحصیل به خارج از کشور سفر کند، به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی کشور" توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. بنابر گزارش منابع خبری، جلسه دادگاه امید کوکبی، فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف، به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد. وزارت اطلاعات اتهامات وی را «ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» عنوان کرده است. امید کوکبی از هم وطنان اهل سنت و ترکمن است، هم اکنون در بند ٣٥٠ زندان اوین می باشد.

فرشته شیرازی: دانشجو و فعال حقوق زنان در ايرن به اتهام "توهين به مقامات، تبليغ عليه نظام و تشويش اذهان عمومی" ششم مهرماه امسال در دادگاه به دو سال حبس تعزیری و هفت سال ممنوع الخروجی محکوم شد. فرشته شيرازی از فعالان کمپين يک ميليون امضا در آمل ۱۲شهريور سال جاری در پی احضار به اداره اطلاعات آمل بازداشت شد. سازمان عفو بين‌الملل ۲۳ شهريور در فراخوانی خواهان آزادی فرشته شيرازی شد.

کوهیار گودرزی: دانشجوی محروم از تحصیل رشته مهندسی هوافضا در دانشگاه صنعتی شریف، در ٩ مرداد ماه سال ١٣٩٠ بازداشت شد. در اسفند ماه سال ٩٠، حکم ۵ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل در محل دادگاه انقلاب به کوهیار گودرزی ابلاغ شد. اتهام های وی در دادگاه " تبلیغ علیه نظام" و " اجتماع و تبانی علیه نظام" عنوان شده است. کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، پیش از این نیز در حالی که رهسپار شرکت در مراسم تشییع جنازه آیت‌الله منتظری در قم بود، در ۲۹ آذر ١٣٨٨ بازداشت شده بود. وی در خرداد ماه سال ۸۹ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، به اتهام تبلیغ علیه نظام، به یکسال حبس تعزیری محکوم و در نهایت در ۲۳ آذر ۱۳۸۹ از زندان آزاد شد.

سعید جلالی فر: دانشجوی محروم از تحصیل رشته فیزیک دانشگاه زنجان، نیز در حالی سال نو را در زندان اوین خواهد بود که به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است. وی روز یکشنبه ٩ مرداد در پی مراجعه به زندان اوین بازداشت شد. سعید جلالی فر، فعال دانشجویی و حقوق بشر، پیش از این نیز در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت شده و نزدیک به ۴ ماه را در بازداشت موقت گذرانده بود. وی در اواخر اسفند ماه سال ۸۸ با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی به طور موقت از زندان آزاد شد. اتهام جلالی فر که از فعالین حقوق کودک نیز می باشد، "فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی" عنوان شده بود. سعید جلالی فر در پی افشاگری پیرامون فساد اخلاقی معاون دانشجویی دانشگاه زنجان از این دانشگاه اخراج شده بود. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین می باشد.

علاوه بر مشکلات و سختی های دانشجویان در زندان، خانواده دانشجویان زندانی نیز در شرایط بسیار نامناسبی به سر می برند. تهدید خانواده دانشجویان برای جلوگیری از هرگونه مصاحبه، بازداشت اعضای خانواده، بی احترامی در سالن های ملاقات، قطعی تلفن های زندان در کنار سختی مسیر و بیماری والدین از جمله مشکلات خانواده های دانشجویان زندانی است.

در حالی که خانواده دانشجویان زندانی تلاش های گسترده ای برای موافقت مسئولین با مرخصی نوروزی فرزندانشان انجام داده بودند، تنها با مرخصی علی اکبر محمد زاده و بابک داشاب موافقت شد، تا نوروز امسال نیز دانشجویان زندانی، نویدگر بهار از پشت میله های زندان باشند.

http://www.daneshjoonews.com/vijeh/11202-1391-01-02-18-27-15.html

سازمان عفو بین‌الملل خواستار لغو حکم حبس نرگس محمدی شد


 سازمان عفو بین الملل با غیر عادلانه خواندن حکم ۶ سال حبس نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، از دولت خواسته است که این حکم را لغو کند.

به گزارش بی بی سی، دادگاه انقلاب، خانم محمدی را به اتهام "تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" و "اجماع و تبانی علیه امنیت ملی" به ۱۱ سال زندان محکوم کرده بود، که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال کاهش پیدا کرد.

سازمان عفو بین الملل در بیانیه خود که روز ۲۰ مارس، اول فروردین منتشر شده است این حکم را “غیرعادلانه” توصیف کرده و گفته است که اگر خانم محمدی برای گذراندن این محکومیت به زندان برود، یک زندانی سیاسی خواهد بود.

در این بیانیه آمده است که خانم محمدی در سال‌های اخیر به خاطر فعالیت‌هایش در زمینه حقوق بشر جوایز متعددی دریافت کرده است اما دولت ایران اجازه خروج از این کشور را به او نداده است.

عفو بین الملل در این بیانیه با اشاره به "انحلال اجباری"کانون مدافعان حقوق بشر توسط دولت ایران از مقامات این کشور خواسته است که به مدافعان حقوق بشر اجازه دهند که بدون ترس از تعقیب قضایی و آزار و اذیت فعالیت کنند.

کانون مدافعان حقوق بشر ایران را شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل به همراه تعدای از وکلای دادگستری تاسیس کرد و اعضای این کانون طی سال‌های اخیر دفاع از متهمان پرونده های سیاسی را به عهده داشته اند.

دولت ایران در سال‌های اخیر اعضای این کانون را به شدت تحت فشار گذاشته و تعدادی از اعضای آن را که از وکلای سرشناس ایران هستند، بازداشت کرده است.

در این بیانیه همچنین از نامشخص بودن نتیجه دادگاه تجدید نظر محمد علی دادخواه وکیل دادگستری و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر که بنابر حکم دادگاه اولیه به ده سال زندان و ده سال محرومیت از تدریس در دانشگاه محکوم شده بود، انتقاد شده است.

عفو بین الملل در این بیانیه همچنین از عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف زاده و نسرین ستوده، از دیگر وکلای موسس کانون مدافعان حقوق بشر در ایران نام برده است که هم اکنون در زندان به سر می‌برند.

۲.۱.۹۱

گزارش آماری نقض حقوق بشر - ویژه اسفند ماه ۱۳۹۰


نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر اساس برنامه ماهانه خود که بیش از ۲۴ ماه از آغاز آن می‌گذرد، اقدام به انتشار گزارش آماری ماهانه از وضعیت حقوق بشر ایران ویژه اسفند ماه ۱۳۹۰ نمود‫.
‎ در این نوشتار ۱۹۶ گزارش حقوق بشری منتشره بهمن ماه در ۱۱ رسته حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است. و علاوه بر تلاش برای ارتقای دقت گزارشات تلاش شده است جنبه‌های آموزشی نیز در گزارش تقویت شود. بررسی حقوقی اخبار و گزارشات مهم و پرداختن به گزارشاتی که بیشترین و کمترین توجه را به خود را اختصاص داده است در کنار استفاده از محاسبات آماری و نموداری را باید از دیگر نکات برجسته این گزارش دانست‫.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است،.
ارزیابی عمومی اخبار نقض حقوق بشر در اسفند ماه
در آخرین ماه از سال ۱۳۹۰، به مانند گزارشهای پیشین با موارد متعددی از نقض حقوق بشر در کشور مواجه بودیم؛ هرچند که بسیاری از اخبار در حوزه‌ی حقوق بشر تحت الشعاع انتخابات مجلس و سایر وقایع سیاسی جاری در کشور، بیش از گذشته نیز مورد کم توجهی قرار گرفتند. برخی از مواردی که در این گزارش مورد اشاره قرار می‌گیرد، حاکی از آن است که نقض حقوق بشر جدا از رفتارِ طبقه‌ی حاکم به مشکلات متعدد ناشی از ساختِ سنتی- فرهنگی جامعه‌ی ایرانی نیز مرتبط است.
یکی از مهم ترین اخبار در این حوزه محکومیت پنج جوان عرب خوزستانی به نام‌های "عبدالرحمن حیدری"، "طه حیدری"، "جمشید حیدری"، "منصور حیدری" و "امیر معاوی" به اتهام محاربه به اعدام بود. این افراد که از سال گذشته به جرم تیراندازی به سمت یک یا دو مامور امنیتی در بازداشت به سر می‌برند، طی این مدت حتی از ملاقات با خانواده‌های خود نیز محروم مانده‌اند. چهار تن از بازداشت شدگان از اعضای یک خانواده هستند.
در خصوص مجازات اعدام برای زندانیان سیاسی، هم‌چنین با رد درخواست عفو عبدالرضا قنبری، در کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری کل استان تهران، این معلم زندانی در معرض اجرای حکم اعدام قرار گرفت. عبدالرضا قنبری معلم ادبیات فارسی یکی از مدارس پاکدشت، استاد دانشگاه و از بازداشت شدگان اعتراضات ششم دی ماه سال ۸۸ (عاشورا) است که به اتهام محاربه از سوی شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شد.
در ادامه‌ی اعمال فشار و محدودیت‌ها و کنترل فضای مجازی و وب توسط حکومت ایران نیز سید علی خامنه‌ای، رهبری نظام جمهوری اسلامی، حکمی صادر کرده است که بر اساس آن ارگانی تحت عنوان شورای عالی فضای مجازی با اعضای حقوقی و حقیقی تشکیلخواهد شد. بر پایه‌ی حکم مذکور اين شورا وظيفه دارد "مرکزی به نام مرکز ملی فضای مجازی کشور ايجاد کند تا اشراف کامل و به‌ روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصميم‌گيری نسبت به نحوه مواجهه فعال با اين موضوع از حيث سخت افزاری، نرم افزاری و محتوايی در چارچوب مصوبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقيق تصميمات در همه‌ی سطوح تحقق يابد."
از سوی دیگر احمد شهید، گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران گزارش تازه‌ای را در مورد وضعیت حقوق بشر در این کشور منتشر کرد. این گزارش که به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه می‌شود، نسبت گزارش قبلی آقای شهید تا حدی جامع‌تر تدوین شده است. وی در این گزارش از عدم همکاری مقامات ایران گلایه کرده و نوشته است که آن‌ها با درخواست او برای سفر به این کشور موافقت نکرده اند.
بازتاب ویژه‌ی اخبار در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی
عموماً برخی از گزارش‌ها در حوزه‌ی حقوق بشر با حساسیت خاصی از سوی رسانه‌ها و فعالین شبکه‌های اجتماعی دنبال شده و مورد توجه ویژه‌ی افکار عمومی قرار می‌گیرند. این در حالیست که ممکن است بعضاً این موارد حجم کمتری از نقض حقوق بشر را نسبت به موارد مشابه به خود اختصاص داده باشند و یا لااقل سایر موارد نیز به همین اندازه حائز اهمیت باشند.
یکی از این موارد مربوط به برخورد نیروهای امنیتی با برگزار کنندگان مراسم سنتی- آیینی چهارشنبه سوری بود که طی سال‌های اخیر به فرصتی برای بروز شادی‌های جمعی بدل شده است. از این رو ماموران انتظامی و امنیتی در شب چهارشنبه سوری با ایجاد نوعی حکومت نظامی اعلام نشده در تهران از آتش بازی شهروندان در برخی نقاط پایتخت جلوگیری کردند. در برخی از مناطق نیز نیروهای امنیتی با برگزار کنندگان این جشن درگیر شدند و برخی از شهروندان را بازداشت نمودند. مضاف بر این فرمانده انتظامی استان کرمانشاه نیز از بازداشت ۴۰ تن در این شهر به علت آنچه وی مزاحمت و ایجاد اختلال در نظم عمومی عنوان کرده است، خبر داد.
هم چنین حکم سنگین و بی سابقه‌ای که دستگاه قضایی برای یک وکیل دادگستری در آخرین ماه سال ۹۰ صادر کرد، واکنش‌های بسیاری را در پی داشت. عبدالفتاح سلطانی، عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر و وکیل سرشناس دادگستری از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ۱۸ سال حبس در زندان برازجان و بیست سال محرومیت از وکالت محکوم شد. آقای سلطانی نوزدهم شهریور ماه ۱۳۹۰ در تهران بازداشت شد. در همین خصوص نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر و یکی دیگر از وکلای پایه یک دادگستری نیز در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال زندان محکوم شد. وی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی که ریاست آن بر عهده قاضی پیر عباسی است به ۱۱ سال زندان محکوم شده بود که این حکم در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر این حکم کاهش یافت.
بی‌توجهی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به گزارش‌های حقوق بشری
ماهانه بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری به رغم اهمیت، مورد کم توجهی و حتی بی توجهی قرار می‌گیرند. این نوع رفتار گزینشی دلایل متعددی منجمله پوشش نامناسب از سوی رسانه‌ها و فعالین فضای مجازی و ذائقه‌ی مخاطبان را در بر می‌گیرد. بایستی اشاره کرد که این نوع رفتار همسویی خواسته یا ناخواسته‌ای با رفتار طبقه‌ی حاکم و رسانه‌های دولتی نیز برقرار کرده است.
یکی از این موارد مربوط به جان باختن یک زن کارتن خواب در پایتخت بود. وی در پی آتش سوزی در یک ساختمان دو طبقه‌ی متروکه در خیابان ولیعصر پایتخت، حوالی پل همت، در آتش سوخت و جان خود را از دست داد.
در حوزه‌ی کارگری هم، یکی از کارگران اخراجی نساجی کردستان به نام "منصور زارعی"  ۴۲ ساله که از بیش از ۱۵ سال سابقه‌ی کار برخوردار بود، به علت بیکاری و فقر اقتصادی ناشی از آن، روز دوشنبه، پانزدهم اسفندماه خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد. در ماه گذشته نیز یکی از کارگران قسمت رنگ گروه بهمن (مزدا) پس از اینکه از قرار داشتن نام خود در لیست اخراج پایان سال مطلع شد، در محوطه‌ی کارخانه دست به خودکشی زد و جان باخت.
علاوه بر این در یک درگیری مسلحانه در منطقه کوی انقلاب اهواز یک نوجوان ۱۵ ساله به نام "حسن حیدری" با اصابت مستقیم گلوله توسط نیروهای امنیتی کشته شد.  این واقعه پس از محاصره‌ی منزل "ثامر حیدری" از شهروندان عرب، که ماموران امنیتی قصد بازداشت وی را داشتند؛ صورت گرفت و این افراد به دلیل عدم تسلیم شدن نامبرده دست به خشونتی عریان زده و اقدام به تیر اندازی با سلاح گرم به سمت منزل وی کردند.
شبکه‌ی دولتی پرس تی وی با پخش اعترافات عده‌ای از بازداشت شدگان عرب شهر شوش آن‌ها را متهم به خشونت، ترور و به صورت مشخص شایسته‌ی اعدام معرفی نمود. در فیلم مذکور و در اعترافاتی که به نظر می رسد تحت فشار صورت گرفته است، این افراد به اقدامات تروریستی اعتراف می‌کنند. طی روزهای اخیر تعداد کثیری از اقلیت قومی عرب به اتهام اختلال در روند برگزاری انتخابات بازداشت شده‌ بودند.
همین‌طور پس از اینکه در آخرین روزهای بهمن ماه، "نشر چشمه" دچار تعلیق شد و به نظر می‌رسید با رایزنی هیئت مدیره‌ی اتحادیه‌ی ناشران و کتابفروشان تهران با مسئولان اداره‌ی کتاب و معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، مشکل این انتشارات معتبر حل شود، خبر‌ها از اداره‌ی کتاب وزارت ارشاد حاکی از آن است که از این پس، کتاب‌های انتشارات ثالث نیز مجوز دریافت نمی‌کنند و به نظر می‌رسد این ناشر هم به جمع ناشران بلاتکلیف یا معلق پیوسته است.
از سوی دیگر پس از آنکه برای اولین بار در کشور، چندی پیش دستگاه قضایی در خصوص پرونده‌ی جنجالی اسیدپاشی به آمنه بهرامی نو، برای متهم پرونده حکم قصاص چشم صادر کرد، طی ماه گذشته نیز دو نفر با چنین حکمی مواجه شده‌اند.یکی از این احکام، مربوط به پرونده "معصومه عطایی" بود که از سوی شعبه‌‌ی ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان با حکم قصاص چشم متهم روبه رو شد.  هم چنین فردی به نام محمدرضا  که متهم به ریختن آهک در چشمان کودکی به نام "فاطمه" است، به قصاص از ناحیه دو چشم برای سلب بینایی محکوم شد.
در روز پنج شنبه ۱۸ اسفند ماه (هشتم مارس) نیز، نیروهای امنیتی و انتظامی مانع از برگزاری روز جهانی زن در شهر سنندج شدند. این مراسم که در پی فراخوان تعدادی از فعالان اجتماعی شهر سنندج قرار بود به صورت راهپیمایی از سه راه نمکی شروع و تا میدان انقلاب ادامه یابد، با دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی حاضر در محل لغو گردید. نیروهای انتظامی ضمن متفرق کردن حاضرین، چند تن از شرکت کنندگان در مراسم را بازداشت نمودند.
مضاف بر این موارد طی هفته‌های اخیر دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی روند سرکوب خود نسبت به شهروندان مسیحی در کشور را افزایش داده که این امر به بازداشت‌های گروهی هموطنان مسیحی در شیراز، اصفهان و کرمانشاه منجر شده است. این در حالیست که حداقل در دو مورد از بازداشت های جمعی، دایره برخورد با هموطنان مسیحی از کلیساهای غیر رسمی (خانگی) به کلیساهای رسمی موسوم به جماعت ربانی نیز رسیده است.
بررسی حقوقی برخی از گزارش‌های اسفندماه
در این بخش برخی از موارد نقض حقوق بشر که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، به علت لزوم آموزش در کنار اطلاع رسانی و آگاهی افراد جامعه با حقوق بنیادین خود، از لحاظ حقوقی مختصراً بررسی می‌شود.
جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات و نقض حق آزادی بیان که دولت ایران از ُطرق مختلف و با جدیت تمام آن را دنبال می‌کند و به تازگی نیز به تشکیل ارگانی موسوم به "شورای عالی فضای مجازی " انجامیده است، نقض ماده‌ی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است. هم‌چنین بخشی از بند ۲۵ اعلامیه هزاره نیز به تضمین آزادی رسانه‌ها برای اجرای نقش اساسی آن‌ها و نیز حق مردم برای دسترسی به اطلاعات، تاکید دارد.
ممانعت از تجمع و راهپیمایی در روز جهانی زن نیز علاوه بر اینکه ناقض بندهای ۱ و ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده‌ی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر حق آزادی عقیده و بیان تاکید نموده‌اند؛ است، به بند ۱ ماده‌ی ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده‌ی ۲۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که حق تشکیل و آزادی اجتماعات را به رسمیت می‌شناسد، نیز بی توجه است. این همه در حالیست که بر طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی هم تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح و به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.
فشار بر اقلیت‌های مذهبی در کشور هم نقض حقوقی هم چون آزادی تبلیغ دین، آزادی عقیده-بیان و برابری مذهبی را می رساند. طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن بطور فردی یا جمعی و به طورعلنی یا در خفا برخوردار باشد. همینطور بند ۱ ماده ۱ اعلامیه مربوط به اشخاص متعلق به اقلیت‌های ملی یا قومی، دینی و زبانی نیز از موجودیت و هویت ملی، قومی، فرهنگی، دینی و زبانی اقلیت‌ها در سرزمین‌های خود حمایت و ایجاد شرایط را برای ارتقای این هویت مهم قلمداد می کند. بند ۱ و ۲ ماده ۲ همین اعلامیه نیز تاکید می دارد که اشخاص متعلق به اقلیت‌ها حق دارند در نهان و به طور علنی، آزادانه و بدون مداخله و یا هر شکل از تبعیض، دین خود را اعلام و به آن عمل کنند و به صورتی موثر در زندگی فرهنگی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و عمومی شرکت کنند.
در رابطه با صدور احکام متعدد اعدام توسط دستگاه قضایی در کشور، ماده‌ی ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و بند ۱ ماده‌ی ۶ اعلامیه حقوق مدنی-سیاسی، هشدار می‌دهند که حق زندگی، از حقوق ذاتی هر انسان به حساب می‌آید و این حق بایستی به موجب قانون نیز حمایت شود. بند ۲ ماده‌ی ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ هم اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی را، به کشورها گوشزد می‌کند.
علاوه بر این صدور احکامی غیر انسانی نظیر درآوردن چشم از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نقض ماده‌ی ۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است که تاکید دارد هیچکس را نمی‌توان مورد آزار و شکنجه یا مجازات‌ها یا رفتارهای ظالمانه یا خلاف انسانی یا رذیلی قرار داد.
در آخر هم باید اشاره کرد که بر پایه‌ی بند ۱ ماده ۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حق‌ هر کس‌ به‌ داشتن‌ سطح‌ زندگی‌ کافی‌ برای‌ خود و خانواده‌اش‌ شامل‌ خوراک‌ ـ پوشاک‌ و مسکن‌ کافی‌ همچنین‌ بهبود مداوم‌ شرایط‌ زندگی‌ به‌ رسمیت‌ شناخته شود. در همین خصوص اصل ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به داشتن مسکن متناسب با نیاز، تاکید دارد و می‌افزاید که دولت موظف است که با رعایت اولویت برای آن ها که نیازمند ترند خصوصا روستانشینان و کارگران زمینه ی اجرای این اصل را فراهم کند.
مقدمه آمار
بر اساس گزارش‌های گردآوری شده از سوی نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در محدوده زمانی اسفند ماه سال ۱۳۹۰ تعداد ۱۹۶ گزارش از سوی حداقل ۴۰ منبع خبری یا حقوقی انتشار یافته است.
در بررسی موردی ۱۹۶ گزارش اسفند ماه، تعداد ۴۴۷۴۰ مورد نقض حقوق که ۱۱۶۴۰ مورد آن نقض مستقیم حقوق بنیادین بشر با حضور آمر در تطبیق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعداد ۳۳۱۰۰ مورد آن نقض حقوقی است که در عین وجود معاهدات بین المللی، نقض بنیادین حقوق بشر محسوب نمی‌شود؛ ارزیابی شده است،
عمده موارد نقض حقوقی که علیرغم تاثیر مستقیم از سیاستگذاری‌های حکومت، اقدام مستقیم و منظم نقض حقوق بشر را در بر نمی‌گیرد، در حوزه کارگری بوده است و حقوقی از قبیل اخراج، تعلیق و یا بیکاری کارگران پس از تعطیلی کارخانه رخ داده است.
بدیهی است گزارش‌هایی که در پی می‌آید با توجه به عدم اجازه دولت ایران به فعالیت مدافعان حقوق بشر تنها بخش کوچکی از نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران است. در موضوع میزان خطای گزارش که حداکثر ۳ درصد در بحث منابع برآورد می‌شود باید اشاره کرد که ارگانهای خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران میزان ۳۴ درصد گزارش‌های این ماه را ارائه و مستند کرده‌اند، رسانه‌های حکومتی یا نزدیک به دولت میزان ۲۳ درصد و سایر منابع خبری-حقوقی غیر دولتی ۴۴ درصد گزارش‌ها را منتشر کرده‌اند که بدیهی است بخش آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران امکان زیادی برای مستند کردن گزارش‌های سایر گروه‌های خبری یا حقوقی را ندارد و در این حوزه حسب تجربه و شناخت خود عمل می‌کند.
"در حال حاضر در گزارشی که پیش رو است، میزان موارد نقض حقوق نسبت به ماه مشابه سال قبل ۳۹% کاهش و نسبت به ماه قبل نیز ۶% کاهش داشته است."
مشروح آمار
کارگری:
در آبان ماه سال جاری ۲۲ گزارش در مورد نقض حقوق کارگران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به ثبت رسید که تعداد ۱ گزارش از آن گزارش‌هایی را در بر می‌گرفت که مستقیماً نقض حقوق بشر نبوده ولی مرتبط به سیاستگذاری‌های حکومت و همینطور حقوق مدنی است. مجموع موردی این نقض حقوق بالغ بر ۳۵۸۰۲ مورد است.
بر اساس این گزارش‌ها ۳۳۱۲۰ کارگر به دلیل تعطیلی کارخانه و یا تعدیل نیرو از کار اخراج شدند، در مجموع ۲۸ ماه از حقوق کارگران در شرکت‌ها و کارخانجات مختلف با تعویق همراه بوده است که بر اساس آمار موجود بیشترین آن تعویق ۲۴ ماهه پرداخت حقوق کارگران مخابرات راه دور بوده است.
بر اثر سوانح در محل کار به دلیل فقدان ایمنی شغلی ۱۱ کارگر جان خود را از دست دادن و از سوی دیگر دستگاه امنیتی کشور ۱ تن را بازداشت و ۸ تن دیگر را احضار کردند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق کارگران ۴۵% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد افزایش ۱۱% بوده ایم."
اقلیت‌های مذهبی:
در ماه گذشته از مجموع ۲۲ گزارش ثبت شده، تعداد ۵۹ مورد نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بخشی از این آمار مربوط به بازداشت ۲۸ تن از شهروندان بهایی و مسیحی بوده است هم چنین ۱۰ تن از اقلییت‌های مذهبی به ۱۷۲ ماه حبس تعزیری، ۸ ماه تعلیقی محکوم شدند.
هم چنین منزل ۱۰ تن از اقلییت های مذهبی نیز در شهرهای مختلف مورد تفتیش قرار گرفت.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی ۱۶% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد افزایش ۲۳% بوده ایم."
اقلیت‌های قومی-ملی:
در ماه گذشته از مجموع ۱۲ گزارش ثبت شده، تعداد ۲۵ مورد نقض حقوق اقلیت‌های قومی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
از این تعداد می‌توان به بازداشت ۵ شهروند و محکومیت ۱۵ تن از سوی دستگاه قضایی به ۲۲۷ ماه حبس تعزیری و محاکمه و احضار ۲ تن دیگر از جمله موارد نقض حقوق اقلییت های قومی بوده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های قومی ۵۲% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۱۴% را شاهد بوده‌ایم."
اصناف:
در ماه گذشته از مجموع ۵ گزارش ثبت شده، تعداد ۸۱۲۱ مورد نقض حقوق اصناف در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
ممانعت از یک تجمع صنفی و محکومیت تو تن از فعالین صنفی به ۲۴۰ ماه محرومیت از حقوق اجتماعی و ۲۸۸ ماه حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب از جمله موارد نقض حقوق اصناف بوده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اصناف ۶۸% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۴۴% را شاهد بوده‌ایم."
فرهنگی:
در ماه گذشته از مجموع ۳ گزارش ثبت شده، تعداد ۳ مورد نقض حقوق فرهنگی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در این حوزه بایستی به  ممانعت از اجرای دو مراسم فرهنگی توسط و ممانعت از نشر یک اثر فرهنگی اشاره داشت.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق فرهنگی ۳۳% نسبت به سال گذشته افزایش داشته است  هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۶۲% را شاهد بوده‌ایم."
زنان:
در ماه گذشته از مجموع ۳ گزارش ثبت شده، تعداد ۳ مورد نقض حقوق زنان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در این رسته حقوقی می بایست به محاکمه یک فعال حقوق زنان و ممانعت از یک مراسم در سالگرد روز جهانی زن اشاره داشت هم چنین قوه قضائیه یک فعال حقوق زنان را به ۳ ماه حبس تعزیری و ۱۰ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم کرد.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق زنان ۴% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۱۰۰% را شاهد بوده ایم."
کودکان:
در ماه گذشته از مجموع ۶ گزارش ثبت شده، تعداد ۳۷۷ مورد نقض حقوق کودکان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
محرومیت ۲۰۰ کودک از تحصیل و مصمومیت ۱۷۴ دانش آموز در مدارس کشور هم چنین دو مورد تنبیه فیزیکی کودکان توس طوالدین که منجرب مرگ آنها شد از جمله موارد نقض حقوق کودکان در اسفند ماه بوده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق کودکان ۶۶% نسبت به سال گذشته افزایش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۱۰۰% را شاهد بوده ایم."

اعدام:
در ماه گذشته از مجموع ۱۷ گزارش ثبت شده، تعداد ۳۹ مورد صدور و اجرای حکم اعدام در زندان ها و یا در ملاء عام توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در اسفند ماه سال جاری، حسب گزارشات به ثبت رسیده، ۱۸ شهروند به اتهام‌های مواد مخدر، قتل، محاربه و تجاوز به اعدام محکوم شدند و ۱۷ زندانی نیز بر اساس اتهام قتل، جرایم مواد مخدر، تجاوز اعدام شدند.
۴ تن از محکومین نیز به اتهام های چون قتل، تجاوز در ملاء عام اعدام شدند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل صدور و اجرای حکم اعدام ۴% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۱% را شاهد بوده‌ایم."
دانشجویان:
در ماه گذشته از مجموع ۱۲ گزارش ثبت شده، تعداد ۷۱ مورد نقض حقوق دانشجویان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر اساس این گزارش دو دانشجو بازداشت یک دانشجو ضرب و شتم، یک دانشجو به دادگاه و دو دانشجوی دیگر نیز به کمیته انضباطی احضار شدند.
هم چنین میبایست اضافه کرد که ۲۹ دانشجو از حق تحسیل محروم شدند و یک تن نیز به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق آکادمیک ۷۲% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز تغییری حاصل نشده است."
زندانیان:
در ماه گذشته از مجموع ۴۰ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۰۵ مورد نقض حقوق زندانیان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
این تعداد گزارش مربوط به ۱۸ مورد شکنجه و یا ضرب و شتم زندانیان، ۱۱ مورد عدم رسیدگی پزشکی، ۳۹ مورد اعمال محدودیت مضاعف، ۱۵ مورد نقل و انتقال اجباری و ۸ مورد اعمال فشار و تهدید زندانیان بود.
هم چنین ۸ مورد بلاتکلیفی و ۱۲ مورد اعتصاب غذا نیز از دیگر موارد نقض حقوق زندانیان لحاظ شده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق زندانیان ۲% نسبت به سال گذشته افزایش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۲۱% را شاهد بوده‌ایم."
اندیشه و بیان:
در ماه گذشته از مجموع ۵۵ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۳۵ مورد نقض حقوق در حوزه اندیشه و بیان توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر اساس این آمار ۱۰۸ تن از فعالین در این حوزه بازداشت، ۱ تن احضار به اطلاعات و دادگاه انقلاب و ۷ نفر دیگر نیز در دادگاه مورد محاکمه قرار گرفتند. همینطور ۱۱ تن از فعالین نیز جمعا به ۳۸۷ ماه حبس تعزیری، ۶۰ ماه حبس تعلیقی ۳ میلیون ریال جزای نقدی و ۱۲۰ ماه محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اندیشه و بیان ۵۳% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۸% را شاهد بوده‌ایم."
بررسی آمار
نمودار‌ها
نمودار زیر مقایسه گزارش ماهانه بر اساس گستره رسته‌ها دراسفند ماه ۱۳۹۰ است، همانطور که در ذیل مشاهده می‌کنید، زندانیان با ۳۰% و حوزه اندیشه و بیان با ۲۳% به ترتیب در رتبه اول و دوم تعداد موارد گزارش شده از سوی گزارشگران حقوق بشر قرار دارند.

در ادامه می‌توانید نمودار دایره‌ای مربوط به مقایسه استان‌ها و حجم گزارشات ثبت شده که رابطه مستقیمی با توان گزارشگران حقوق بشر در ایران دارد را مشاهده نمائید.

در پایان برای مقایسه آماری اسفند ماه۹۰ با ماه مشابه سال قبل و بهمن ماه سالجاری، به نمودار ذیل توجه کنید.

۲۹.۱۲.۹۰


قتل پسر خمینی بدستور ولی امر مسلمین

حذف احمد خمینی به جرم "خصومت با ولی امر (آخوند خامنه ای) / نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت می‌کنند، رحم کرد

رادیو آلمان: سعید امامی، از متهمان اصلی پرونده مشهور به قتل‌های زنجیره‌ای، در بازجویی‌های خود به قتل احمد خمینی اعتراف کرده است. او گفته است دستور این قتل به تایید شماری از روحانیان ارشد حکومت رسیده بود.
ابعاد واقعی پرونده مشهور به قتل‌های زنجیره‌ای که در دهه‌ی هفتاد خورشیدی رخ داد هنوز ناروشن است. در این ماجرا ده‌ها نویسنده و فعال سیاسی قربانی شدند. گفته می‌شود دامنه‌ی این قتل‌ها به حذف احمد خمینی فرزند نخستین رهبر جمهوری اسلامی نیز کشیده شده است.

اعتراف بی‌سابقه وزارت اطلاعات
پرونده قتل‌های زنجیره‌ای پس از کشته شدن دو عضو موثر کانون نویسندگان، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران و همسرش پروانه اسکندری به یکی از بزرگترین رسوایی‌های جمهوری اسلامی در سال‌های پایانی دهه‌ی هفتاد خورشیدی تبدیل شد. ظاهرا شمار قربانیان برنامه‌ای که از سوی وزارت اطلاعات به اجرا گذاشته شد به بیش از هشتاد نفر می‌رسد.
در ماه‌های پایانی سال ۷۷ رئیس جمهور پیشین، محمد خاتمی که بخشی از قتل‌ها در دوران او اتفاق افتاده بود کمیته‌ی ویژه‌ای را مامور تحقیق در مورد این پرونده کرد. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دی‌ماه ۷۷ با انتشار بیانیه‌ی بی‌سابقه‌ای اعتراف کرد که شماری از همکاران و ماموران این وزارت‌خانه در این قتل‌ها دست داشته‌اند.

برنامه‌ی حذف گسترده مخالفان
در روایت‌های رسمی قتل‌های زنجیری توسط یک "گروه خودسر" از ماموران اطلاعاتی به رهبری سعید امامی، معاون سابق وزارت اطلاعات، انجام شده است. این گروه وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی خارجی به ویژه اسرائیلی معرفی شده است. رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای نیز در یکی از خطبه‌های نماز جمعه گفته بود عاملان این قتل‌ها با "دشمنان خارجی" در ارتباط بوده‌ا‌ند.
سعید امامی پس از مدتی بازجویی به طرز مشکوکی در بیمارستان زندان درگذشت. مرگ او خودکشی از طریق خوردن داروی نظافت عنوان شده است. متن این بازجویی‌ها تا کنون به طور رسمی منتشر نشده است. با این همه پیگیری‌های وکیلان تعدادی از قربانیان و چند روزنامه‌نگار نقش تعدادی از روحانیان و مقام‌های ارشد در این قتل‌ها را آشکار کرده است.
مطابق اطلاعاتی که در بیش از یک دهه گذشته به دست آمده قتل‌های سال ۷۷ بخشی از یک برنامه‌ی گسترده‌ی حذف فیزیکی مخالفان در داخل و خارج بوده است که امکان اجرای آن بدون اطلاع و موافقت بالاترین مسئولان کشور از جمله علی خامنه‌ای ناممکن به نظر می‌رسد. ظاهرا پسر روح‌الله خمینی، نخستین رهبر جمهوری اسلامی نیز به وسیله همین "گروه خودسر" کشته شده است.

امامی، "سرباز گوش به فرمان ولایت"
سایت خبری جرس روز جمعه، ۲۶ اسفند ۱۳۹۰، کپی متن یک صفحه از بازجویی‌های سعید امامی را منتشر کرده است که چگونگی تصمیم‌گیری در مورد قتل‌ها را افشا می‌کند. امامی می‌گوید: «من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام کاری انجام نداده‌ام.» اطلاعاتی که در سال‌های گذشته در مورد زندگی و فعالیت‌های سعید امامی منتشر شده این ادعا را تایید می‌کند.
سعید امامی در بازجویی، خود را بیگناه خوانده و گفته است: «کسانی که حذف شده‌اند، مرتد، ناصبی و محارب بوده‌اند. حکم مجازات آنها مثل همیشه به ما تکلیف شده است و ما آنچه کرده‌ایم اجرای تکالیف شرعی بوده است نه قتل و جنایت …» او می‌گوید دستور قتل افراد "به روال معمول همیشگی" توسط وزیر سابق اطلاعات، علی فلاحیان، و به صورت حکم شرعی به او ابلاغ می‌شده است.

قتل با حکم شرعی
امامی چنین اعتراف می‌کند: «از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه ‌تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده می‌کردند و جمعا صد نفر بودند اعدام شوند.» برخی از وکیلان پرونده قتل‌های زنجیره‌ای از جمله شیرین عبادی گفته‌اند که در مطالعه بخشی از این پرونده که در اختیارشان قرار گرفته این فهرست را با امضای قربانعلی دری نجف‌آبادی، وزیر اطلاعات کابینه‌ی اول خاتمی، دیده‌اند.
در بخشی دیگر از بازجویی امامی روند صدور احکام شرعی قتل افراد تشریح شده است. او می‌گوید: «فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا صادر نمی‌کرد. او این احکام را از آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله جنتی و گاها نیز از حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای دریافت می‌کرد و بدست ما می‌داد.» این افراد همه از نزدیکان و معتمدان خامنه‌ای هستند و آیت‌الله خوشوقت از اعضای بانفوذ دفتر اوست.

حذف احمد خمینی به جرم "خصومت با ولی امر"
به گفته‌ی سعید امامی قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای محارب شناخته می‌شدند و قتل آنها با حکم "حفظ نظام از واجبات است" انجام می‌شد. این عبارتی است که توسط روح‌الله خمینی برای توجیه قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ به کار گرفته شد و سرانجام برای کشتن پسر خودش نیز کاربرد پیدا کرد.
امامی می‌گوید او و همکارانش زمانی باخبر شدند که احمد خمینی در دیدارهای خصوصی "به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت می‌کند". چنانکه در متن بازجویی آمده با گزارش این موضوع به مقام‌های تصمیم‌گیرنده دستور زیر نظر گرفتن احمد خمینی و سرانجام قتل او صادر می‌شود.
امامی می‌گوید: «وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت‌الله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژه‌ای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا حاج آقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت می‌کنند، رحم کرد.»

۲۸.۱۲.۹۰

از سلطانی، ستوده، محمّدی می گوییم ... 

کمیته گزارشگران حقوق بشر- سخن گفتن از حق و دفاع از شعله آن در تاریکی وظیفه ماست؛ این را از چشم ها و خنده های وکلایمان آموختیم، پیش از آنکه قانون را بدانیم. مجموعه زیر یادداشت هایی کوتاه از اعضای خانواده، موکلان و دوستانی است که به احکام صادره برای عبدالفتاح سلطانی، نسرین ستوده و نرگس محمدی معترضند و خواهان تغییر آن هستند. با امید فردایی که در آن زنجیری نباشد مگر زنجیره دستانِ آزاد ما تا در کنار یکدیگر، آنچه را می خواهیم بسازیم.

۱- زیر آسمان آزادی / مائده سلطانی

گاهی شب‌ها پیش پدرم در سلول می‌خوابم و قبل از خواب با او ساعتی حرف می‌زنم. آخرین شبی که در آغوشش خوابیدم به او از این گفتم که دیوارهای اوین ما را از هم جدا نکرده و او برای من امروز بیشتر از همیشه وجود دارد، از این که راهی که فکرش را می‌کردیم آسان نبود، اما مقاومت ما چه بی نظیر! از این که مادر چه اسطوره‌ای شد در این جاده سنگلاخی و عدالت چه پیکری دست نیافتنی. از این که شعرهایش در زندان چه نوایی است در روزهای تکصدایی، گفتم که نرگس و نسرین با بچه های کوچکشان لحظه‌ای از خاطرم نمی روند، گفتم که ۱۸ سال عددی است بیهوده برای مدعیانش و ما سخت منتظریم که همه با هم باز گردید...

پدر موهایم را مثل همیشه نوازش کرد و گفت بر می‌گردم تا دوباره با هم سفر کنیم، با کوله باری پر در کوهپایه‌ها سرود بخوانیم و گوش به صدای رودبار دهیم. این بار زیر آسمان آزادی چادر می زنیم و با هم به تماشای سوسوی ستارگانش می نشینیم. آسوده بخواب دخترکم که سپیده دم نزدیک است...

۲- برای وکیلی که مستمر باقی مانده است / پروین اردلان

شب یلدای ۱۳۸۷ است. به مناسبت دریافت اولین جایزه حقوق بشر نورنبرگ به دیدن عبدالفتاح سلطانی رفته ایم. دورانی است که مدام با دادگاه و بازجو و قاضی سروکار داریم و مدام در موقعیت متهم از حمایت وکلایی چون او بهره مندیم. درباره تاثیر چنین جوایزی می گوید:« همین که عده‌ای در خارج از ایران به فکر تشویق فعالان حقوق بشر هستند، جای تقدیر دارد و همین که آدم احساس می‌کند دیگران هم به فکر او هستند و تشویقش می‌کنند که بتواند به اهداف عالی که دارد ادامه بدهد و مستمر باقی بماند، جای تقدیر دارد...» و همان شب برایمان می خواند :« چندان شب یلدای وطن طول کشید/ کز آمدن سپیده نومید شدیم، شبگیر ز خاک گور برخاست و ما / پنداشته هان ! سپیده از راه رسید..»

سه سال ازآن شب می گذرد و ما همچنان نگران سپیده و نظاره گر شبگیرهایی هستیم که از گور برمی خیزند و وکلای شجاع مان را یک به یک دربند، تبعید و خانه نشین می کنند؛ در عوض کاریکاتوری از وکیل را با تولید سریال های تلویزیونی در برابرمان تصویر می کنند. براستی آیا می توان وکیلی چون سلطانی را با صدور حکم های 18 ساله زندان و تبعید از «استمرار» انداخت؟

با عبدالفتاح سلطانی در کانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح آشنا شدم، شورایی را که جمع رنگارنگی از فعالان مدنی، سیاسی، قومیتی، مذهبی، سیاسی و زنان را در خود جای می داد. یکی از آموزه های او و دیگر وکلای حقوق بشر، شکستن خط کشی های دیکته شده بود. از او وکلایی چون او، نسرین ستوده و محمد شریف ومدافعانی چون نرگس محمدی،... یاد گرفتیم که وکیل و مدافع حقوق بشر وظیفه اش دفاع از متهم است، فارغ از هرگونه گرایش های سیاسی، مذهبی، ملیتیِ خودش و متهم. آموزه ای آسان که آسان به دست نیامد، وکلایی چون او با قبول وکالت کسانی که پرونده شان حساس و خط قرمز بیان می شد هم هزنیه دفاع را پرداختند و هم به ما یاد دادند که در فعالیت های جنبشی مان دیکته های جاخوش کرده را پاک کنیم. چنین وکیلی حتی در زندان هم استمرار دارد!

کتاب «حقوق به زبان ساده، حقوق متهم» نوشته او و مهناز پراکند در مقابلم هست. یادگار روزهایی است که به واسطه همراهی و همدلی وکلایمان در جنبش، یا آشنایی با حقوق شهروندی و حقوق متهم در کارگاه های شهروندی عبدالفتاح سلطانی "حق سکوت" و شهامت دفاع کردن را یاد می گرفتیم. آشنایی با حقوق مان به عنوان متهم ،مایه قدرت گیری مان در برابر بازجو و آسودگی مان در زندان بود. هم او بود که به ما یاد دادکه «آشنا بودن متهم با قوانین در روند بازجویی و رفتار بازجویان تاثیر بسیاری دارد و آموزش حقوق افراد به زبان ساده، از میزان آسیب پذیری آنها می کاهد.» و اگر یگ شهروند بداند « بیش از آن که تکلیف داشته باشد حق دارد، بیشتر می تواند در مقابل اقدامات غیرقانونی مقاومت مدنی کند». او بود که به ما یاد داد «از ترس یک فشار ، فشار دیگری را تحمل نکنیم» وگرنه قافیه را باخته ایم! از سلطانی یادگرفتیم «آنچه تعیین کننده است قدرت مقابله ماست»، قدرتی که بهای آن ۱۸ سال زندان و تبعید بوده است تنها به دلیل این هراس ساده: سلطانی «مستمر باقی مانده» است! 

۳- کانون مدافعان حقوق بشر وجدان جامعه ایرانی / رضا علیجانی

کانون مدافعان حقوق بشر از بدو تاسیس سعی کرد با برخوردی منطقی و قانونی نقش وجدان حقوق بشری جامعه ایران را ایفا کند. این کانون هم گزارش‌های منصفانه، بیطرفانه و واقع گرایانه‌ای از وضعیت حقوق بشر در ایران می داد (گزارش هایی که به خاطر همین ویژگی اش مرجع استناد نهادهای بین المللی قرار می گرفت) و هم آموزش‌های حقوق بشری در حوزه های گوناگون (حوزه زنان ، حقوق متهمان و ...) داشت. هم به لحاظ عملی وکالت بسیاری متهمان بی گناه و تحت فشار حاکمان نظامی - امنیتی را برعهده می گرفت و هم در حد توان به خانواده های زندانیانی که قربانی یک دستگاه امنیتی - قضایی سرکوبگر قرارگرفته بودند یاری و کمک می کرد.

کانون با این همه تلاش از مسائل عام تری چون مسئله انتخابات آزاد و یا تهدید جنگ غافل نبود و دست به تلاش بزرگی برای کنار هم قرار دادن طیف های مختلف سیاسی برای کسب صلح و آزادی زد. اما دشمنان آزادی و صلح این تلاش‌های صادقانه و دلسوزانه و ملی و انسان دوستانه را بر نمی تافتند و هجوم به افراد و حتی ساختمان کانون را در دستور کار قرار دادند.

همه فعالیت‌هایی که برشمردم به تلاش عده‌ای معدود و هم یاری عده محدود دیگری صورت می گرفت. جمعی که امروزه سرنوشت شان حکایت آزادی خواهی و مطالبه حقوق بشر در ایران است. آخرین داستان این تراژی غم بار حکم سنگین وکیل شجاع و حق طلب آقای سلطانی و قطعی کردن حبس زن شجاع نرگس محمدی است که سلامتی اش را در این راه گذاشت و در وضعیتی که باید دو فرزند خردسال اش را تیمار کند خود نیزباید مورد آزار مستمر همان دشمنان آزادی قرار گیرد. دیگر عزیزان و همکاران رسمی و غیر رسمی این کانون نیز یا در زندان اند و یا آواره از وطن. تن مجروح کانون اما باز با زبان خانم عبادی حق گویی می کند وهم چنان نقش وجدان تن خسته و رنجور جامعه بزرگ ایرانی را دارد.

آیا به جز انسان های تبهکار کسی هست که بخواهد صدای وجدانش را سرکوب و خاموش کند؟

۴-زندگی یعنی مقاومت، تلاش و مبارزه / محبوبه حسین زاده

آقای سلطانی، برای ما موکلان‌تان، ایران سرزمین امن‌تری برای فعالیت های اجتماعی و تلاش برای حقوق شهروندی و برابری بود؛ هرگز فراموش نمی‌کنم غروب سرد زمستان را که وارد دفترتان شدم تا وکالتم را برعهده بگیرید؛ هنوز عصبانی و خشمگین بودم از تمام اتفاقاتی که در دو هفته زندان افتاده بود و با کوچکترین تلنگری اشک‌هایم جاری می‌شد؛ اما هرگز هم فراموش نمی کنم یکی دوساعت بعد را که از دفترتان بیرون آمدم. نفس عمیقی کشیدم و رو به آسمان سرد زمستان گفتم: زندگی یعنی همین؛ یعنی مقاومت، تلاش و مبارزه برای رسیدن به حقوق انسانی و دنیایی بهتر.

وقتی وکالتم را رایگان برعهده گرفتید، می‌دانستم که سرتان خیلی شلوغ است اما وقت گذاشتید و حقوقی را که به عنوان یک متهم از آن برخوردارم، برایم توضیح دادید. تاکید داشتید که وقتی به عنوان فعال اجتماعی یا یا روزنامه نگار در ایران کار می‌کنیم، باید ابتدا حقوق شهروندی و حتی حقوق متهم را بدانیم که در مواقع ضروری بتوانیم از حقوق خودمان دفاع کنیم. با آرامش توضیح دادید که جلسه دادگاه چگونه برگزار می‌شود و چگونه باید از خودم دفاع کنم. برای اولین بار بود که دیگر در تمام مدتی که در راهروهای دادگاه انقلاب نشسته بودیم، اضطراب نداشتم. از شما از چند ماه زندانی‌تان در سلول انفرادی اوین پرسیدم. خندیدید و گفتید روزی چند ساعت توی همون سلول ورزش می کردم. ایمان داشتم که حتی اگر حکمی ناعادلانه برایم صادر کنند، شما کلیه پیگیری‌های قانونی را انجام می‌دهید. اعتراض کردید که دادگاه صلاحیت رسیدگی به یکی از موارد اتهامی پرونده را ندارد و قاضی مجبور شد حرف شما را قبول کند.

وقتی تبرئه شدم و پرونده به خاطر همان یک مورد دیگر به دادگاه عمومی ارجاع داده شد، فراموش کردم در دادگاه شرکت کنم! اما شما فراموش نکرده بودید. در دادگاه شرکت کرده بودید و حکم تبرئه ام را هم گرفته بودید. آقای سلطانی، نمی دانم قاضی به پشتوانه کدامین مسند دائمی، به شما حکم ۱۸ سال زندان در تبعید داده است و ۲۰ سال محرومیت از وکالت؛ ولی دیر نیست که افرادی که امروز در مسند قضاوت نشسته‌اند، در روزهایی نه چندان دور آرزو کنند وکیلی همچون شما وکالت شان را برعهده بگیرد.

آقای سلطانی مثل همیشه پایدار بمانید و استوار.

۵-برای وکیلم آقای سلطانی/ سوسن طهماسبی

شندیم که بالاخره بعد از شش ماه حبس در انفرادی شما را به بند ۳۵۰ منتقل کردند. خوشابحال همبندی هایتان. حتما بزودی برایشان کلاس های حقوق می گذارید؛ حقوق شهروندی و حقوق متهم. آقای سلطانی؛ حالا که زحمت می کشید، بد نیست مروری هم بر حقوق زنان داشته باشید. هر چند شکی نیست که تمام دوستان ما در بند ۳۵۰ اوین حامی حقوق زنان هستند ولی خوب است باز هم مروری بر تبعیض های قانونی علیه زنان داشته باشید. مروری هم داشته باشید بر قانون اساسی. بالاخره در کل منطقه، این روزها بحث بر سر قوانین اساسی است و بد نیست اگر شما و دوستان دربندمان نظری دارید، با همسایه ها در میان بگذارید. شاید هم مدت اقامت شما در بند ۳۵۰ اوین چندان به طول نیانجامید و همان طور که آقایان حکم داده اند، شما را به برازجان منتقل کنند. خوشا بحال زندانیان برازجان که هم بند مرد شریفی مانند شما می شوند؛ مردی که حتما آنها را در مراحل پیگیری حقوفی پرونده هایشان همراهی خواهد کرد و با دلسوزی آنها را راهنمایی خواهد کرد—همانطور که بارها و بارها همه این کارها را برای فعالان حقوق زنان، حقوق بشر، دانشجویان، اقلیت های دینی و مدافعان آزادی بیان انجام دادید و همراه و حامی ما که درمانده و خسته بودیم، شدید و روحی دوباره در فعالیت ما دمیدید. باشد که زندانیان برازجان هم فارغ التحصیل دوره های حقوق شهروندی و حقوق متهم سلطانی شوند. شاید انجا که هستید بد نباشد به مباحث حقوق بشر هم بپردازید. شاید شاهد روزی باشیم که بزهکاران امروز، مدافعان حقوق بشر فردا باشند. شاید با درک بهتر حقوق بشر دیدی وسیع تر نسبت به موقعیت و گذشته خود داشته باشند و پس از آزادی کوشش کنند که فردایی بهتر برای کشورمان بسازند. مگر این نیز بخشی از اهداف حقوق بشر نیست که با بذر اگاهی هر روز حامیان جدیدی در این راه به ما بپیوندند و با پی بردن به قربانی بودن خود و نحوه قربانی شدن دیگران راهی بهتر در پیش گیرند.

آقای سلطانی، این آقایان شما را به 18سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از فعالیت اجتماعی محکوم کرده اند، ولی نمی دانند که نمی توانند شما را از وجدانتان و از تعهدتان در پاس داری از حقوق انسانها محروم کنند. ۱۸ سال عمری است و من یقین دارم که این دوره خیلی زودتر از انچه تصور می کنند و تصور می کنیم، تمام شود. خیلی زودتر از انچه انتظار داریم، روزی فرا می رسد که شما و امثال شما بر مسندهای قضاوت کشورمان بنشینید و در آن زمان است که این آقایان، به انسانیت و وجدان شما پی خواهند برد.

۶- بی‌خشونتی به معنی سازشکاری نیست / آسیه امینی

پرهیز از خشونت، به معنی سازشکاری با هر رفتار غیر حقوقی نیست. در واقع فعال حقوق بشر در عین حال که مخالف خشونت است، باید در دفاع از حقوق بشر ایستادگی پیشه کند. عبدالفتاح سلطانی یکی از سرسخت ترینِ وکلا و مدافعان حقوق بشر در دفاع از حق است. او زیر بار حرف زور نمی‌رود و هر دوباری که طعم زندان را چشیده، تنها و تنها به خاطر ایستادگی بر سر دفاع از حقوق موکلانش بوده است. وجه دیگر شخصیت او تلاش و استفاده از هر فرصتی برای انتقال تجربه‌ها و دانشش در حوزه حقوق به دیگران است، آن هم به زبان ساده. بسیاری از کسانی که در حوزه های اجتماعی فعالیت کرده اند، درباره حقوق شهروندی و حقوق بشر از او بسیار آموخته اند. . بدون شک در یک جامعه سالم، جای او بر تارک دانشگاه ها و مراکز آموزشی حقوق و حقوق بشر است. امیدوارم که بتوانیم این جامعه سالم را بسازیم. به امید آزادی عبدالفتاح سلطانی و همه زندانیان باور و اندیشه

۷-از شجاعت / بهنام امینی

عبدالفتاح سلطانی را بار اول از نزدیک در بهمن ماه ۱۳۸۱ پس از آزادی‌ام از زندان در دفترش دیدم. من در جایگاه موکل و او در جایگاه وکیل، ولی نکته مهم این بود که با وجودی که در قالبی حقوقی درباره بازجویی‌هایی من در زندان و سیر احتمالی پرونده‌ام در آینده نظر می داد، با این حال ،صلابت و قاطعیتش در همان دیدار کوتاه بیشتر یک مبارز آزادیخواه را برایم تداعی می‌کرد تا یک وکیل. و این چهره حقیقی یک وکیل یعنی مدافع حقوق انسانی در سیستمی است که قوه قضائیه نه یک قوه مستقل بلکه بازوی مستبد حاکم در سرکوب مخالقان است. در چنین زمینه‌ای، نه تنها کار وکالت و دفاع از حقوق بنیادین انسانی از چارچوب خشک حقوقی فراتر رفته و شکل و ماهیتی سیاسی پیدا می‌کند بلکه شخصیت وکیل ابعاد رمانتیکی از سنخ شجاعت و مقاومت قهرمانانه نیز می‌یابد محمد شریف، نسرین ستوده، ناصر زرافشان، محمد سیف زاده و محمد علی دادخواه به همراه سلطانی سال‌ها است که وکالت را با این تعریف زندگی کرده‌ااند و زنده نگه داشته‌اند. زندان در نگاه چنین وکلای مبارزی بسیار حقیرتر از آنست که آنان را از حرکت بازدارد. عبدالفتاح سلطانی مدتی بعد از آن دیدار به زندان افتاد .

۸- پیروزی بر اعداد / دلارام علی

روی کاغد می نویسد ، ۱۰ + ۵ + ۲ + ۱ و با هم جمع می کند و پای حکمت می نویسد ۱۸ سال، به همین راحتی. انگار که هیچ تصوری از ۱۸ سال ندارد، انگار ۱۸ عددی است که تنها از جمع چند عدد دیگر به دست آمده است و انگار سرنوشت آدم ها به همین راحتی رقم می‌خورد.

تو اما معنی اعداد را خوب می‌دانی، چرا که در طول این سال‌ها بسیاری را از ما را از درگیری با آن رهانیده‌ای. امروز اما تو پشت میله‌هایی و ما که راز این اعداد را نمی‌دانیم تنها می‌توانیم شهادت دهیم که مردی که امروز به ۱۸ سال زندان محکوم شده همچنان راز پیروزی بر اعداد را خوب می داند.

۹- دروغ های آن ها / ناهید میرحاج

خیلی باید سعی کنم

خیلی زیاد

تا چند کلمه از آنچه برای موکلانت انجام دادی به زبان آورم

من حرفم را با گوشهای کور می زنم

گوشهایی که نمی بینند انسان بودنت را

خانه ات را در قصه های غصه ما جا گذاشتی و دورغهای آنها ماسید بر زبانشان

وآغاز کردند روزمرگی را

وتو بر فراز صخره ای بلند با قامتی استوار ایستاده ای

۱۰ - شوخی تلخ / رها عسگری زاده

دور اتاق، کنارهم نشسته بودیم تا شما حقوق متهم را به ما بیاموزید ... چه شوخی تلخی ! حق سکوت ... حق تفهیم اتهام ...حق داشتن وکیل ...حتی وکیل زندانی؟

دوباره مرور می کنم ! حق سکوت ؟ حق تفهیم اتهام ؟ حق داشتن وکیلی در بند ۳۵۰ اوین؟ به جرم وکالت امثال من؟ ۱۸ سال انقدر زمان زیادی است که می توانم هر روز تمام این حقوق تنها در کتاب ها آمده را مرور کنم و باور کنم که کلمات در هوا مسموم می شوند و با معنای متفاوتی به گوش من می رسند.

۱۱- از سلطانی، ستوده و محمدی / مهناز پراکند

من که افتخار گذراندن دوره کارآموزی و بعد از آن هم افتخار شاگردی عبدالفتاح سلطانی را در کارنامه شغلی خود دارم به جرأت می توانم عنوان کنم که آقای سلطانی الگو و نمونه بارز یک فعال حقوق بشر است و درزمینه کاری نیز از باسوادترین وکلا است که به بیان مسائل حقوقی به زبان ساده و تعلیم آنها به دیگران عشق می‌ورزد. تا قبل از دستگیری دفتر وکالت ایشان نه تنها محل رجوع بسیاری از کارآموزان و وکلای جوان بود، بلکه محل مراجعه و آموزش حقوق به زبان ساده برای بسیاری از دانشجویان ، زنان و متهمین سیاسی و عقیدتی گوناگون نیز بود و به راستی که او توانایی بسیار بالایی در ساده کردن و انتقال مفاهیم حقوقی به دیگران دارد. آقای سلطانی آنقدر به آموختن و آشنا کردن دیگران به حقوق علاقه دارند که حتی در ازای مشاوره حقوقی که به مراجعین عادی می‌دادند ،هیچ وجهی دریافت نمی‌کردند و من در طول تمامی مدتی که در خدمت ایشان بودم به خاطر ندارم آقای سلطانی بابت مشاوره به مراجعینش وجهی دریافت کند. رفتار، کردار و گفتار سلطانی آئینه تمام نمای اعتقاد او به کرامت ذاتی انسان و حقوق بشر است.

یادم می‌آید وقتی نرگس محمدی، این مهندسی که سلامتی وکار خود را در راه تعمیق و گسترش حقوق بشر در ایران از دست داده، از زندان آزاد شده بود من به همراه آقای سلطانی و خانم دهقان به دیدنش رفتیم. از دیدن او در آن وضعیت بیمار شوکه شدیم. انتظار نداشتم چنین بلایی سر نرگس آورده باشند. نرگس قبل از بازداشت بسیار سرحال و سرزنده بود اما در آن موقع که از زندان برگشته بود در وضعیتی قرار داشت که نه می توانست دستهای خود را تکان دهد و نه پاهایش قدرت حرکت داشتند. فشار روانی ناشی از نحوه بازداشت و جدا کردن او از دو قلوهای ۳ ساله‌اش، بیماری دخترش که نیازمند تیمار مادر بود از یک طرف، و آنچه که در بازداشتگاه بر او گذشت از طرف دیگر او را به آن روز انداخته بودند. با تمامی این سختی‌ها و بیماری، نرگس هرگز از پای ننشسته و راه خود را در راستای تعمیق حقوق بشر و گسترش آن در ایران ادامه می دهد.

نسرین ستوده را اولین بار در دفتر خانم غیرت دیدم و در آنجا بود که با او آشنا شدم در آن موقع او کار آموز خانم غیرت بود و من نیز کار آموز آقای سلطانی که با خانم غیرت دفتری مشترک داشتند . نسرین صبور، متین و موقر در آن مدت کوتاهی که به آن دفتر رفت و آمد می کرد احترام همه را به خود جلب کرده بود. گام‌های اولیه دوستی و همکاریمان را درهمان دفتر خاطره انگیز برداشتیم و گام‌های بعدی را از کانون مدافعان حقوق بشر و کمیته وکلای همکار و زنان و کودکان کانون ادامه دادیم و چه تجربه خوبی بود. اگر چه زندانی شدن نسرین ظلم بزرگی است که در حق او، همسر باوفا و فرزندان معصومش روا شده است اما از قدیم گفته اند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. زندان، نسرین را به همه دنیا شناساند و دنیا پی به گوهر وجود او برد.

۱۲- موکلان بی وکیل/ نفیسه آزاد

درهای دفترش همیشه به روی متهمان سیاسی و عقیدتی باز بود، بی هیچ چشم داشتی بسیاری را از پیچ و خم های دادگاه رد کرد و نجات داد. ما نتوانستیم در راهروهای دادگاه همراهش باشیم، نمی توانیم او را از پشت میله هایی که حقش نیست بیرون بیاوریم، تنها کاری که هنوز می توانیم نوشتن از اوست. نوشتن ما تنها شاید دوایی باشد برای درد عجز خودمان و اندک دلگرمی باشد برای او درآن سوی میله ها. شاید بشنود که فراموشش نکرده ایم.

۱۳- وقتی از دفترش بیرون آمدم / مجتبی سمیع نژاد

هنوز هوای سنگین انفرادی بند ۲ الف اوین آزارم می‌داد، هنوز ذهن سرگشته‌ام در آن اتاق‌های بازجویی کاوش‌گرانه دنبال آسمانی می‌گشت پر از رهایی که هر چه می‌گشتم ‌نمی‌یافتم. هنوز آن سیلی سنگین اول بازجو، صورت‌ام را که نه، دل‌ام را می‌سوزاند، هنوز آن‌ تهدید‌های اعدام و زندان بود که جان آینده را بالا می‌آورد و خط از نگرانی بر خلیج روزهای آتی بالا رنگِ سیاه را آغوش می‌داد. هنوز آغشته بود تن و جان و روان‌ام به زندان و شکنجه و بهتان‌ و چشم‌بند. دو سه روزی بیش‌تر نبود که تازه از آن سلول تنگ و تاریک آمده بودم و ترس همه چیز بود انگار. غروبی بود که پذیرای‌ام شد، آقای وکیل نشسته بود، خانم پراکند دستیارش هم. گفت بگو و گفتم، پرسید و پاسخ دادم. صلابتی داشت نگاه‌اش، صلابتی داشت سخن‌اش... انگار که دنبال تکیه‌گاهی بودم، جایی که تکیه کنم، کسی که دفاع کند در مقابل آن همه خشونت، آن همه بی‌رحمی، آن همه تهدید و آن همه نگرانی... آقای وکیل آب خنکی بود، آن‌قدر که وقتی از دفترش بیرون آمدم، تازه طعم آزادی زیر زبان‌ام حبس شد، نکته‌ها گفت و راه‌ها، گفت یا این و یا آن و یا همان، همان شد راه من در بی‌دادگاه‌های آینده، یادم داد که صلابت داشته باشم، یادم داد که حق با من است، یادم داد که حق گرفتنی است، یادم داد که باید بایستم و نترسم... آقای وکیل، آقای عبدالفتاح سلطانی، ممنون که بودی، ممنون که ایستاده زندگی کردن را در همان فرصت کوتاه یادم دادی، ممنون که تکیه گاهم شدی، ممنون که کاری کردی بی دفاع نباشم.

۱۴-خودکار به دست نشسته‌ و منتظرند / ناهید ج

جای تاسف است که برای رسیدن به حقوق شهروندی مان باید حقوق متهم را از بر باشیم پنج شنبه ۱۷ مرداد سال ۱۳۸۷ ساعت ۹ صبح . دومین بار است که در این کارگاه شرکت می کنم. دور تا دور میزهایی که به هم چسبیده اند، صندلی‌هایی است که بر روی آنها شرکت کنندگان تا کارگاه شروع شود. آقای سلطانی شروع می کند: حقوق متهم

متهم کیست؟ گمان می رود مجرم باشد. مجرم کیست؟ ثابت شده که مجرم است. مقررات امور متهم: "همه ی افراد (مامور، قاضی و ...) در یک چهارچوب حرکت کنند که مبادا گناهکاری بیش از آنچه قانون مقرر کرده مجازات شود یا بی گناهی مجازات شود". در این مقررات حق متهم را در نظر می گیرند تا قدرتمندان حقوق متهم را تضییع نکنند. قوانین حقوق بشر می گوید حقوق متهم باید حفظ شود. اولین حقی که متهم دارد تفهیم اتهام و دومین حقش دلایل اتهام است، بدون دلیل تفهیم اتهام غیر قانونی است. دلیل دستگیری باید مشخص باشد تا متهم بتواند از خود دفاع کند. هر اقراری بیانگر واقعیت نیست، اقراری که به زور و با تحت فشار قرار دادن متهم بدست آمده باشد بی اعتبار است و غیر قانونی است. تفتیش عقاید ممنوع است، هیچ مقامی حق ندارد در مورد عقاید متهم بپرسد. بازپرس حق سوال کردن در رابطه با مسائل خصوصی متهم را ندارد. حق داشتن وکیل از حقوق مسلم هر متهمی است و ضرورت دارد. متهم حق ملاقات با وکیل و خانواده اش را دارد و سلب این حق فشار روحی و روانی به متهم وارد می آورد. نگهداری زندانی در سلول انفرادی غیر قانونی است. بازجو حق ندارد از متهم سوالهای تلقینی یا القایی بپرسد. و ...

قصدم از نوشتن این چند سطر یادآوری حقوق متهم بود که آقای سلطانی با صبر و شکیبایی برای شرکت کنندگان توضیح می دادند و همینطور پاسخگوی پرسشهای آنها بودند؛ آقای سلطانی مصداق برهم زدن نظم عمومی چیست؟ نشر اکاذیب کدام است؟ سیاه نمایی به چه معناست؟ آیا متهم می تواند برای دفاع از خود به اصول قانون اساسی استناد کند؟ احضار تلفنی قانونی است؟ و سوالها پایانی نداشت شاید به دلیل اینکه جواب ها بسیار تعجب آور به نظر می آمد! ولی در نهایت آنچه که دستگیرمان شد این بود که متاسفانه برای رسیدن به حقوق شهروندی مان باید حقوق متهم را از بر باشیم.به امید آزادی وکلای در بند.

۱۵- او که الفبا را خوب می‌دانست/ نیلوفر گلکار

فعل‌ها مهم هستند. فعل‌ها، فعل‌ها. به زندان می‌برنت، به دادگاه می‌روی، حکمت را می‌دهند. به دادگاه می‌روی، خودت با پای خودت می‌روی و با تمام وجود می‌خواهی که نروی. نه چون گناهکاری بلکه چون می‌دانی در این دادگاه داد نیست و بیداد است. قانون حتا قانون رسمی هم نیست و معلوم نیست اینکه هست چیست. دادگاه برگزار شد و به وکلای همراهم که از همکاران و کارآموزان آقای سلطانی بودند گفتم حکمم چی؟ گفتند وکیلت آقای سلطانی است و آقای سلطانی بسیار قانون مدار است. ما نمی‌رویم حکم را ببینیم و حکم باید ابلاغ شود. این شد که حکم من هیچ‌گاه ابلاغ نشد و ما هیچ‌گاه نگاه نکردیم.

هر کدام از وکلای پرونده‌های سیاسی اجتماعی مشخصه‌ای دارند و مشخصه آقای سلطانی قانون‌دان قانون مدار است. همه می‌دانند که او بهتر از هر کسی خط به خط قوانین و کاربردشان را می‌داند حتا بهتر از آن دیگران، آن دیگرانی که حکم ۱۸ سال را داده‌اند. آنجا داد نیست، داد نبود و هر آنچه بود بی‌داد بود و او الفبا را خوب می‌دانست محکوم دانستن بود!.

۱۶-عبدالفتاح سلطانی و شرافت وکالت / علی افشاری

صدور حکم حبس سنگین ۱۸ سال حبس برای عبدالفتاح سلطانی شوکی به عرصه عمومی ایران داد. صدور این حکم ظالمانه در کنار محکوم شدن نرگس محمدی به ۶ سال زندان ابعاد جدی‌تری به خود گرفت. آقای سلطانی و خانم محمدی هر کدام فعالیت‌های انتقادی و آزادی‌خواهانه ای فردی داشته‌اند که باعث خشم و غضب حاکمیت شده است. اما حضور پر رنگ آنها در سازمان وکلای مدافع دموکراسی و حقوق بشر و انجام کار تشکیلاتی در سختگیری کم سابقه حکومت بر آنها نقش زیادی دارد.

به خصوص وقتی توجه کنیم که دیگر اعضاء کانون چون شیرین عبادی، نسرین ستوده، محمد علی دادخواه و محمد سیف زاده نیز تاوان سنگینی برای فعالیت‌های بشر دوستانه و وکالتی خود پرداخت کرده‌اند. کار تشکیلاتی از آنجا که استمرار دارد و در اثر هم‌افزایی نیروها بازده و کارایی به بار می‌آورد، از خطوط قرمز اصلی حکومت است. از این رو نظام سیاسی با احساس آسیب‌پذیری از تلاش‌های خستگی‌ناپذیر کانون دفاع از حقوق بشر ، با صدور و اجرای احکام سنگین حبس ،می کوشد فعالیت‌های سازمان یافته حقوق بشری را مختل نماید.

عبدالفتاح سلطانی از چهره‌های درخشان وکلای دادگستری است که بدون چشمداشت مادی رفاه خود و خانواده‌اش را قربانی دفاع از حقوق مظلومین و قربانیان دفاع از حقوق بشر در ۱۱ سال اخیر کرده است. من خود شاهد بودم که او چگونه با وسواس و صرف وقت به دفاع از متهمان می پرداخت و آنها را با حقوق شان آشنا می ساخت. او کار شکنی ها ،تحقیر ها و توهین‌های قضات وابسته ، مامورین امنیتی و قضایی را تحمل می کرد تا بتواند گرهی از مشکلات متهمان و زندانیان بی پناه را باز کند. برای او شرافت کاری در راس قرار داشت و هیچگاه گرایش سیاسی را در وکالتش دخالت نمی داد. بی شک مقاومت‌های کنونی وی که در راستای تعهدش به اصول دادرسی منصفانه و وکالت شرافتمندانه صورت می‌پذیرد، نقشی مهم در بازگشت فرشته عدالت به دستگاه قضایی خواهد داشت. او و دیگر وکلای شجاع دربند مانند اولیایی فرد ،نسرین ستوده ، محمد سیف زاده و .... افتخار جامعه وکلای دادگستری کشور هستند.

۱۷- خوشا به حال مردم براز جان / خدیجه مقدم

حکم ۱۸ سال زندان و تبعید انسان بزرگی چون آقای سلطانی به برازجان ، آدم را یاد دوران پهلوی می‌اندازد ، انسان‌های بزرگی در طول تاریخ در برازجان، زندانی و تبعید بوده اند از جمله آقایان طالقانی، بازرگان، تقی کی منش و یارانشان و اینک یکی از بزرگ مردان تاریخ مردم ایران، باز به این شهر جنوبی کشورمان تبعید شده است. باید آز آقایان طرفدار مستضعفین پرسید، در این سی و چند سال، شهر برازجان پیشرفتی نداشت که دیگر تبعیدگاه نباشد؟

آفرین بر مسوولان و خوشا به حال مردم برازجان!

ولی واقعن به مردم برازجان تبریک می گویم که افتخار میزبانی آقای سلطانی عزیزمان را به عهده خواهند داشت. هموطن برازجانی اگر بدانی آقای سلطانی کیست تمام شهر را گلباران خواهی کرد .او حقوقدانی برجسته و مدافع حقوق بشر است که در هر شرایطی به دور از هیجانات کاذب در کنار مردم بوده است . از جوانان شما بدون در نظر گرفتن جنسیت ،از حقوق زنان ، کارگران ، ملیت‌ها و اقلیت های مذهبی دفاع کرده است . او به جرم دفاع از انسان زندانی شده است . او همان گونه که حقوق شهروندی و حقوق متهم و به طور کلی حقوق بشر را به ما ،آموخت از حق خود به عنوان یک متهم ، شجاعانه دفاع کرد و بهای سنگین آن را هم پذیرا شد و نه در حرف بلکه در عمل نیز ، درس‌های زیادی را به شاگردان‌اش منتقل کرد . مردم خوب برازجان! در آن هوای گرم و خشگ و طاقت فرسا و شرایط زندگی به غایت سخت تر ، از دریای بیکران مهر و محبت و دانش و تجربه و انسانیت آقای سلطانی هر چه نوشیدید گوارای وجودتان . ولی بدانید ، این امانت را مردم ایران به زودی سالم و استوار تحویل خواهند گرفت .

محکومیت آقای سلطانی نشانه ی پیروزی او وشکست قوه قضائیه و وزارت اطلاعات و همه ی نهاد هایی است که وظیفه ی فشار بر مردم را به عهده دارند .

۱۸- به قسم وکالتِ خود پایبند / سعیده سهرابی

در فضایی هستیم که از یک طرف قوه قضائیه ایران به عنوان نهاد مجری عدالت به شدت سیاست‌زده و تحت تاثیر قوه مجریه و حکومت قرار دارد و عملا و ماهیتا استقلال خود را از دست داده و از طرف دیگر هم استقلال کانون وکلای ایران زیر سایه همین قوه قضائیه و فضای سیاسی اش کم رنگ شده و به مرور به نهادی اداری تبدیل می‌شود، که حقوق و وظایف صنفی اش هم تحت شعاع همین سیاست زدگی دچار خدشه شده و ندیده گرفته می‌‌شود. و این مساله زنگ خطری است برای بقیه وکلا که طبق قانون باید در امر دفاع و اجرای عدالت از بازجویی و پیگیری مصون باشند. در حالیکه در مساله خانم نسرین ستوده و یا آقای سلطانی می‌بینیم، که یک دادگاه که در صلاحیتش نیست، حکم لغو و یا تعلیق پروانه وکالتی که کانون وکلا آنرا صادر کرده،می‌ دهد و وکیلی را از حق کار محروم می‌‌نماید، در حالیکه یکی‌ از شرایط دادرسی و صدور حکم صلاحیت و داشتن اختیارات لازم برای دادگاه صادر کننده حکم است!

به طور مشخص حکم ۱۸سال حبس در تبعید و ۲۰ سال محرومیت از وکالت برای عبدالفتاح سلطانی به اتهامات مختلفی مثل تبلیغ علیه نظام,تاسیس کانون مدافعان حقوق بشرو اقدام علیه امنیت ملی, یک نمونه از این احکام غیرانسانی است که حکومت کودتایی علیه پاک ترین و با شرف ترین حقوقدانان ایران صادر می کند.

و گفتنی است، فارغ التحصیلان حقوق چه در ایران و چه در بقیه نقاط جهان،همیشه از نخبه‌ترین و تاثیر گذارترین افراد سیاسی و ارکان دولتی را تشکیل میداده اند ،از جمله دکتر محمد مصدق که بزرگترین حقوقدان تاریخ ساز ایرانی‌ است، اما متاسفانه این روز‌ها وکلا و حقوق دانان به حاشیه رانده شده و مجبور هستند فقط پرونده هایی را قبول کنند که در آن خطر دستگیری و زندان نباشد،و در پی‌ این مساله زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ از داشتن وکلا شجاع و آزاده که به قسم وکالت خود پایبند هستند، با وضع موجود به مرور محروم خواهند شد!

۱۹- حکایت شما / آزاده ق

زندگی و سرنوشت نسل ما داستان غم انگیز و پر دردی است. ما را از بدیهیترین حقوق انسان بودنمان محروم کردند و ما وحشت زده عقب نشینی کردیم به جایی که تصور می‌کردیم امن است، و سکوت کردیم تا آنچه را که برایمان ارزشمند بود حفظ کنیم و هرگز ندانستیم که به آرامی از همهٔ ارزش‌هایمان خالی شدیم و دیگر چیزی برای ازدست دادن نداریم ، که قبلا همه چیز را ازما گرفته بودند و ما با لبخند تلخی پذیرفته بودیم.

اما شماها حکایت دیگری دارید، هرگز با محاسبات و دید مادی ما به این دنیا ننگریستید، زندگی را فرای روزمرگی دیدید ،حقیقت و انسانیت را به قدرت، پول و منافع کوتاه مدت ترجیح داده، از بودن در کنار فرزندانتان گذشتید تا دیگران بتوانند در کنار کودکانشان باشند. اگر نیمی از ما چون شما فکر و زندگی می‌کرد شاید امروز در کشوری آزاد می‌زیستیم. به امید روزی که به جای آن که فکر، روح و جسمتان در حبس باشد شاهد گسترش و انتشار افکارعدالت خواهانه تان باشیم، روزی که کسی به خاطر اعتقاد به حقوق انسانی دربند نباشد و ما انسانها درک درست تری از زندگی داشته باشیم.

۲۰- که دلت پر است از بی عدالتی / امیره سلطانی

برادر عزیز

نمی توانم باور کنم که عدالت را اینگونه بازیچه قرار داده اند و حامیانش را اینگونه از آزادی محروم می کنند. در تو چیست که حاکمیت را اینگونه به هراس انداخته تا به ۱۸ سال حبس آنهم دور از مادر پیر و خانواده ات در برازجان و پس از آن ۲۰ سال سکوت محکومت کنند! می دانم که دلت پر است از بی عدالتی، از تهدید های مامورین امنیتی، از کارشکنی‌هایی که سالهاست مانع از تحقق حقیقت می شود. آنها حتی از قلم و کاغذی که به دست تورسد می ترسند. به راستی این چه حقیقتی است که حاکمیت آنقدر از شنیدنش بیم دارد؟ کمترین حکمی که لایق تو باشد پاداشی است که به خاطر تلاش بشر دوستانه ات بوده... دلم از ظلم و ستم گرفته است. خدا را به عدالتش سوگند می دهم که همه زندانیان در بند ستم را از جور ستمگران و ظالمان نجات دهد.

در اندوه غریبان ..........................در آه بی نصیبان

نشانی از تو می بینم......................سراغی از تو می گیرم

خواهر کوچکت

http://www.chrr.biz/spip.php?article17494

۲۶.۱۲.۹۰

عفو بین‌الملل خواستار آزادی فوری عبدالفتاح سلطانی شد
 سازمان عفو بين الملل خواستار آزادی فوری و بدون قيد شرط عبدالفتاح سلطانی، وکيل مدافع حقوق بشر، شد.

سازمان عفو بین الملل ضمن اینکه عبدالفتاح سلطانی از با شهامت ترین مدافعان حقوق بشر در ایران خواند، گفت: "افزایش فشار به وکلای مدافع نشان دیگری است که وضعیت حقوق بشر در ایران وخیم‌‌تر شده است."

به گزارش رادیو فردا، عبدالفتاح سلطانی، برنده جایزه حقوق بشری نورنبرگ شده بود که از سوی شهرداری شهر نورنبرگ آلمان به فعالان حقوق بشری اعطا می‌شود. همسر او این جایزه را به نیابت از آقای سلطانی دریافت کرد. این جایزه‌ای است که هر ساله به یکی از فعالان حقوق بشر اعطا می‌شود.

سلطانی پیش ‌از این در سال ۱۳۸۴ بازداشت و مدت ۲۱۹ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذرانده بود. قاضی مرتضوی او را به جاسوسی از طریق افشای اطلاعات پرونده موکلان خود که به جاسوسی متهم شده بودند، به ۵ سال حبس و ۵ سال محرومیت از خدمات اجتماعی محکوم کرد. اما دادگاه تجدید نظر، سلطانی را از کلیه این اتهامات تبرئه کرد.

این وکیل دادگستری پس از انتخابات جنجال‌برانگیز ریاست جمهوری سال ۸۸ در روز ۲۶ خرداد ماه یعنی ۴ روز پس از انتخابات بازداشت و مدت دو ماه در زندان نگهداری شد. وی در آن تاریخ سرانجام با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده‌بود.

۲۵.۱۲.۹۰

اعتصاب غذای محمدعلی ولایتی، زندانی سیاسی در اعتراض به رفتارهای مسوولان
 محمد علی ولایتی زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ از امروز وارد اعتصاب غذای تر شد.

به گزارش کلمه، محمد علی ولایتی در اعتراض به تعطیلی قانون اساسی و جایگزینی منویات و خواسته ها و سلیقه های شخصی که نتیجه آن صدور احکام غیر واقعی، ظالمانه و میلی برای بسیاری از زندانیان سیاسی بوده است از امروز اعتصاب غذای تر خود را آغاز کرده و درخواست اعاده دادرسی و ملاقات با دادستان کل کشور را دارد.

محمد علی ولایتی معاونت امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی را در انتخابات ۱۳۸۸ بر عهده داشت. او در تاریخ ۸/۱۱/۸۹ یعنی پیش از ۲۲ بهمن دستگیر و دربند ۲۴۰ به مدت ۱۸ روز زندانی و در تاریخ ۳/۱۲ /۸۹ با قید کفالت آزاد شده بود.

ولایتی شهریور ماه سال جاری به دو سال حبس محکوم شده است.

قابل ذکر است ولایتی به مدت سی سال در پست هایی از جمله بخشداری فیروزکوه، معاونت اداری و مالی دانشکده وزارت اطلاعات، و دبیر پشتیبانی دانشگاه شاهد،، معاونت بازرسی وزارت کشور در ۸ سال دولت اصلاحات فعالیت داشت در حال حاضر دبیر اجرایی خانه احزاب و بازرسی آن می باشد.

متن یادداشت این زندانی سیاسی به شرح زیر است:
به نام خداوند مظلومان و ستمدیدگان

اینجانب محمد علی ولایتی کارمند بازنشسته وزارت کشور که مدت سی و یک سال در پست های حساس از جمله بنیان گذاری دانشکده وزارت اطلاعات و معاون اداری و مالی آن از سال ۶۵ تا ۶۷، بهشداری فیروزکوه از سال ۶۷ تا ۶۹، مدیر کل پشتیبانی دانشگاه شاهد از سال ۷۲ تا ۷۴ و معاون بازرسی وزارت کشور از سال ۷۶ تا ۸۴ و … خدمت نموده ام و هم اکنون دبیر اجرایی خانه احزاب ایران می باشم.

در اعتراض به تعطیلی قانون اساسی جمهوری اسلامی و جایگزینی منویات و خواسته های رهبری و در همین راستا تعطیل شدن قوانین جاری کشور و سپردن امور مملکت به سلیقه های شخصی و میل مبارک بازجویان و قضات امنیتی، که نتیجه آن صدور احکام غیر واقعی، ظالمانه و میلی برای بسیاری از زندانیان سیاسی عزیز و بزرگوار ازجمله دو سال زندان برای اینجانب بوده است از امروز چهار شنبه ۲۴ اسفند ماه سال ۹۰ اعتصاب غذای تر خواهم نمود و درخواست اعاده دادرسی و ملاقات با دادستان کل کشور را دارم.

محمد علی ولایتی
بند ۳۵۰ اوین
کسری نوری از دراويش گنابادی بازداشت شد
"کسری نوری" از دروايش گنابادی مقيم شيراز، روز چهارشنبه به اتهام مصاحبه با راديوهای بيگانه بازداشت شد .

به گزارش رادیو فردا، "کسری نوری" دی ماه گذشته نيز به اتهام فعاليت عليه نظام وعضويت در آن چه "گروهک انحرافی "خوانده شده، بازداشت و سپس درهفتم اسفند آزاد شده بود.

اين درويش گنابادی اخيرا در مصاحبه با راديو فردا از وضعيت نامناسب بازداشتگاه های نيروی انتظامی و برخورد های ماموران و بازجويان انتقاد کرده بود.