جستجوی این وبلاگ

۱۹.۱.۹۱

بررسی سوابق یک زوج روزنامه نگار محکوم به حبس


 مسعود باستانی روزنامه نگار منتقد، که در دوران انتخابات ریاست جمهوری گزارش ها و مقالات افشاگرانه درباره ی نحوه ی اداره ی کشور توسط دولت نهم و محمود احمدی نژاد نوشت. همچنین عضو شورای سردبیری وبسایت جمهوریت بود؛ مسعود باستانی در این ایام علاوه بر ارزیابی آرایش نیروهای اصولگرا و افشاگری درباره ی نحوه ی مداخله ی دولت در انتخابات ریاست جمهوری به حمایت از میر حسین موسوی کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات پرداخت. انتشار گزارش (دولت زیر زمینی) و یا ده برابر شدن صندوقهای سیار به چه معناست؟ در کنار سر دبیری روزنامه ی موج که نشان دهنده ی حجم تخلفات و ولخرجی های دولت احمدی نژاد و ناکار آمدی های دولت و بخشی از کارنامه ی وی در سال ۸۸ است.

این روزنامه نگار که همکاری با خبرگزاری های ایسنا، ایرنا و آفتاب نیوز و نیز فعالیت در روزنامه ی گوناگون از جمله یاس نو، اقبال، اعتماد، وقایع کارگزاران و شرق و... را در کارنامه دارد در راه اندازی بسیاری از وبسایت های خبر مشارکت داشته است. او که قبل از سال ۸۸ چندین بار به خاطر فعالیت های خبری و رسانه ای دستگر و محاکمه شده بود، در هنگام اعتصاب غذای ناصر زرافشان و اکبر گنجی به حمایت از آنان پرداخت و با ارسال گزارشات مربوط به وضعیت جسمانی و قضایی این زندانیان سیاسی وظیفه ی خود را دنبال میکرد تا اینکه سرانجام در تابستان ۸۴ به هنگام ورود به بیمارستان ویلا که به همراه خانواده اش به آنجا رفته بود دستگیر و روانه ی زندان اوین شد. مسعود باستانی پیش از این نیز هم بخاطر سردبیری هفته نامه ی گزاری به اصلاحات به 6 ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. لذا ماموران پس از بازجویی از وی، او را روانه ی زندان (اراک) کردند و در نیمه ی دوم سال ۸۴ باقیمانده ی محکومیت خود را در آنجا سپری کرد.

همکاری با وبسایت روز آنلاین و گفتگوهای تحلیلی با رادیو فردا، دویچه وله، رادیو زمانه، وبسایت بی بی سی وصدای آمریکا درباره ی رخدادهای سیاسی کشور و هم چنین همکاری مستمر با نشریه ی شهروند و شهرگان کانادا و ارسال گزارش های حقوق بشری درباره ی وضعیت زندانیان سیاسی از جمله محمود صالحی و منصور اسانلو و کارگران عضو سندیکای کارگران شرکت واحد هم، بخشی دیگر از کارهای وی به شمار می رود. او همچنین فیلم مستندی با عنوان "سندیکالیست" (درباره ی وضعیت سندیکای کارگران شرکت واحد اتو بوسرانی تهران) ساخته و به معرض نمایش گذاشته است.

وی هم چنین گزارش هاو یادداشت های مختلفی درباره ی وضعیت گروههای دانشجویی و جنبش زنان و جنبش کارگری و سایر نهادهای مدنی در روزنامه های اصلاح طلب منتشر کرده است.

مسعود باستانی در خرداد ماه سال ۸۸ و در پی یورش ماموران امنیتی به منزلش بار دیگر دستگیرشد. در آن دوران به همراه ۴ روزنامه نگار از جمله فرشاد قربانپور، سهیل آصفی و فروزان آصف نخعی مورد بازجویی قرار گرفت.

پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری، ماموران در تاریخ ۲۴ مرداد۸۸ به منزل باستانی رفتند. علیرغم اینکه ایشان در منزل نبود همسرش مهسا امرآبادی را دستگیر نمودند.

سرانجام مسعود باستانی در تاریخ ۱۴ تیر ماه ۸۸ بازداشت شد و پس از تحمل ۸۰  روز تحمل زندان انفرادی و انواع و اقسام شکنجه های روحی و جسمی از جمله سیلی زدن از پشت با داشتن چشم بند توسط بازجویان، لگد زدن به ساق پا و کشیدن موهای سرش در کنار فشارهای روحی و روانی بسیار زیاد ناشی از بازداشت همسرش و بازجویی خانم امر آبادی در مقابل چشمان مسعود که با فحش های رکیک و توهین همراه بود به دادگاه رفت و در شعبه ی ۱۵ دادگاه انقلاب او را به شش سال حبس تعزیری و پرداخت جریمه ی ۲۰۰۰۰ دلار نقدی محکوم کردند.

باستانی در دادگاه بخاطر تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در سایت های خبری مجموعا به 6 سال حبس محکوم شد و این در حالی بود که تا لحظه ی ابلاغ حکم دادگاه ماموران حاضر نشدند او را از بند انفرادی ۲۴۰ به بند عمومی منتقل کنند و در هیچ مرحله ای اجازه ندادند تا او با وکیل خویش آقای دکتر محمد شریف ملاقات کند.

پس از ابلاغ حکم در حالیکه او به حکم صادر از سوی دادگاه اعتراض داشت بازجویان وی تاکید داشتند که وی نباید تجدید نظر خواهی کند و گرنه همچنان او را در انفرادی نگه خواهند داشت.

سرانجام مسعود باستانی دردی ماه ۸۸ به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و پس از آن نیز در روز 13 آبان ماه ۸۸ به بند۳۵۰ زندان اوین تحویل داده شد. اما در فاصله ی چند ماه حضورش در بند۳۵۰ در بهمن ماه ۸۸، بار دیگ رماموران امنیتی او را به بند ۲۴۰ منتقل کردند و او را متهم کردند که بخاطر اعلام همدردی برای درگذشت آیت الله منتظری و برگزاری کلاس روزنامه نگاری در جمع زندانیان سیاسی مرتکب تخلف شده و او را از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل کردند. حضور مسعود باستانی در زندان رجایی شهر و چند ماه نگهداری او در بند عمومی مربوط به جرایم خطرناک از جمله قتل و آدم ربایی و سرقت مسلحانه و نیز فشار ناشی از تبعید به زندان رجایی شهر سختی های زندان را برای او و خانواده اش دو چندان کرد.

اکنون حدود ۳۳ ماه از زندانی بودن این روزنامه نگار می گذرد و مسئولین قضایی علی رغم بیماری وی و نیاز شدید به مرخصی استعلاجی و درمان در خارج از زندان حاضر نشدند حتی یک روز به وی مرخصی بدهند. اخیرا و در پی پیگیری های خانواده اش، برای درمان بیماری گوارشی و نارسایی های اعصاب و عضلات به بیمارستان منتقل شد و پس از چند روز مجددا به زندان باز گردانده شد. در حالیکه ادامه ی درمان او و آزمایشات مربوط به نارسایی های قلبی و عصبی او هم چنان باقی مانده است.

مهسا امرآبادی همسر مسعود باستانی روزنامه نگار فعال در حوزه ی سیاسی است، همکاری با برخی روزنامه ها از جمله اعتماد ملی، بهار، اعتماد و... را در سوابق خود دارد و گزارش های گوناگونی در خصوص مسایل حقوق بشری و مسایل مربوط به زندان از جمله دو زندانی سیاسی زن کرد زبان، خانم ها هانا عبدی و روناک صفارزاده را، نوشته است و در ایام انتخابات نیز به فعالیت های روزنامه نگاری مشغول بود.

او پس از بازداشت خردادماه ۸۸ پس از سه ماه اقامت در بند ۲۰۹ در شهریور ماه همان سال آزاد شد. وی که پس از آزادی از زندان توسط شعبه ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه محکوم شد و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس تعزیری محکوم گردید و این حکم عینا تایید شد.

خانم امرآبادی در طول دوران زندانی بودن همسرش، علاوه بر حمایت همه جانبه از جنبش سبز و دموکراسی خواهانه ی مردم ایران به دفاع از حقوق زندانیان سیاسی جنبش سبز و روزنامه نگاران زندانی پرداخت. وی طی یک نامه ی سرگشاده به صادق آملی لاریجانی رییس قوه ی قضاییه خواستار آزادی همه ی روزنامه نگاران زندانی و محاکمه ی عادلانه ی آنان در دادگاه مطبوعات شد. وی طی این نامه نیز به ایراد اتهامات امنیتی علیه روزنامه نگاران و محاکمه ی آنان در دادگاه انقلاب به شدت اعتراض کرده بود.

خانم امرآبادی در طول این مدت علاوه بر حضور در روزنامه های اصلاح طلب به قصد امرار معاش و انجام کار حرفه ای خویش، با شرکت در جلسه ی قرآن خانواده های زندانیان سیاسی و همدردی و دلجویی با خانواده های آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات و به دفاع از حقوق همسر زندانی اش می پرداخت؛ مجددا در اسفند ماه سال ۸۹ در حالیکه در خودروی شخصی خودش و به همراه خانم فخرالسادات محتشمی پور عازم منزل شخصی اش بود بازداشت شد و به بند "دو الف" سپاه منتقل شد. او پس از آزادی دوباره از زندان در سال ۹۰ اتهاماتی از جمله حضور در جلسه ی قران خانواده های زندانیان سیاسی، ملاقات با مراجع تقلید در شهر قم، عدم براعت از موسوی و کروبی و همچنین دفاع از حقوق همسر زندانی اش به ۵ سال حبس بصورت یکسال حبس تعزیری و چهار سال تحبس علیقی محکوم شد.

خانم امرآبادی که طی این مدت دائم در معرض تهدیدهای امنیتی و احضارهای قضایی است، در حال حاضر همچنان به فعالیت خویش در حوزه ی رسانه ای ادامه می دهد.

مهسا امر آبادی که دائما از سوی مراجع قضایی برای گذراندن یکسال حبس مربوط به پرونده ی سال ۸۸ احضار شده بود، تقاضا کرده است تا در صورت انتقال او به زندان اوین همسرش هم از زندان رجایی شهر به زندان اوین منتقل شود تا حداقل امکان ملاقات این زوج روزنامه نگار مهیا گردد.

هم چنین در طول سال ۹۰ به مراجع قضایی احضار شد و حکم ممنوع الخروج بودن به او ابلاغ شده است. شرایط سخت زندگی برای این زوج جوان روزنامه نگار و هم چنین فشارهای روانی ناشی از احضارهایی قضایی و دستگیری های امنیتی به حدی شکننده است که حتی منجر به ابتلا به برخی بیماری های عصبی برای هر دو نفرشان شده است. به ویژه آنکه برخی از روزنامه ها ونشریات کشور به شکل غیر مستقیم از همکاری با خانم امرآبادی نهی شده اند و حتی بعضا محدودیت های بسیار زیادی برای انجام کار حرفه ای و کسب در آمد برای این خانواده به وجود آورده است. این مسایل در حالی است که خانم امرآبادی علاوه بر تحمل شرایط سخت زندانی بودن همسرش و تبعید وی از تهران به زندان رجایی شهر کرج و بر دوش کشیدن بار سنگین مشکلات زندگی، دائما در معرض انواع و اقسام تهدیدات امنیتی و فشارهای قضایی قرار داشته و حتی اجازه ندادند تا با طرح مشکلات و بیان بخشی از حقایق در رسانه های فارسی زبان داخل و خارج کشور از حقوق خود و همسرش دفاع کرده و مشکلات خود را آشکار کند.

این زوج روزنامه نگارعلاوه بر تحمل مشکلات مربوط به حرفه ی روزنامه نگاری مستقل در ایران، سختی ها و مصائب ناشی از لحاظ امنیتی حتی دیگر اجازه ی طرح مشکلات خود و افشای حقایق را هم ندارند که در غیر این صورت در معرض خطرات ناشی از زندان و حبس قرار می گیرند.

تهیه و تنظیم خبرگزاری هرانا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر