بازداشتی های پیش از این، بازداشتی های بعد از این، در معرض بازداشتی ها، علاقمندان به خواندن دعای کمیل برای دوستان دربند، دوستان مرحوم رامین پور اندرجانی و افرادی مانند او اما هنوز در قید حیات، افراد مطلع در وقایع مختلف و خلاصه همه کسانی که احتمال بازداشت و فوت ناگهانی شان ممکن است برود، لطفا به این توصیه مهم سلامتی- جانی توجه کنند:
اگر در یک موضوع خفنی مثل اتفاقات کهریزک شاهد ماجرایی بودید ، هرگز با صدای بلند اعلام نکنید که میخواهید افشا گری کنید. هرگز پشت تلفن بخصوص تلفن خودتان از این حرفها یا راجع به این حرفها نزنید.
اگر میخواهید قرار دسته جمعی برای دعای کمیل بگذارید ان را در بوق و کرنا نکنید. البته اگر دوست ندارید بازداشت شوید.
حتما چند عدد فیلم با مضمون تعقیب و گریز و جاسوسی هالیودی ببینید تا ببینید چقدر راحت میشود ردتان را زد یا حرفهایتان را شنید. فکر نکنید که اینجا ایران است. اینجا اگر همه چیزش ایرانی باشد ، این چیزهایش آخرین متد است! مگر چندماه پیش این خبر را نشنیدید که نوکیا نرم افزار خفن شنودش را به ایران داده است؟
حال بعنوان اولین تمرین، با کلمات دیوار و موش و گوش یک ضرب المثل بسازید!
مرگ دکتر رامین پوراندرجانی؛ ایست قلبی، خودکشی یا ...؟
موج سبز آزادی: در روزهای گذشته پایگاه اطلاعرسانی نوروز گزارشی منتشر کرد که در آن خبر از خودکشی دکتر رامین پوراندرجانی داده بود. این پایگاه در خبر تکمیلی خود از شکها و تردیدها در خصوص آنچه خودکشی دکتر پوراندرجانی اعلام شده بود سخن به میان آورد که نشان دهنده این موضوع بود که آنها نیز با دریافت اطلاعات تکمیلی نسبت به صحت و سقم خبر اولیه خود تردید کردهاند. برای دوستان و آشنایان وی و کسانی که در جریان وقایع پیرامون او در ماههای اخیر بودهاند مسلم است که وی خودکشی نکرده، اما هنوز این موضوع در پردهای از ابهام قرار دارد که دلیل اصلی مرگ وی چه بوده است. اطمینان از عدم خودکشی دکتر پوراندرجانی با بررسی مطالب مختلف درباره مشکلات پیش آمده برای وی و گفتههای افرادی که شناخت طولانی از او داشتهاند قوت بیشتری گرفته و به صحت نزدیک شده است. در ادامه مطلب به برخی از این دلایل اشاره خواهیم کرد.
شروع ماجرا
پس از حوادث انتخابات و درحالی که وی پزشک سرباز وظیفه بوده دکتر پوراندرجانی 4 بار به بازداشتگاه کهریزک اعزام شد و به معاینه و تجویز دارو برای بازداشتشدگان پرداخت. اما شهادت امیر جوادیفر روند قضایا را دگرگون ساخت و در ادامه شهادت محسن روحالامینی و افراد پس از آن، ابعاد مسئله را گستردهتر کرد و رفتار نیروی انتظامی و دستگاه قضایی را در پروندهای آشکار کرد که رهایی از آن به سادگی امکان پذیر نبود و نیازمند تمهیدات ویژهای می نمود.
چنانکه بخشی از این تمهیدات، وعده برخورد با عوامل شکنجه و مرگ بازداشتشدگان کهریزک و در عمل قربانی کردن و بدنام کردن ضعیفترین و بیپشتوانهترین افراد مرتبط در نیروی انتظامی بوده است و چه کسی بهتر از یک پزشک سرباز وظیفه که با اتهام قصور پزشکی میتوانست عامل تبرئه متهمان اصلی و اقناع افکار عمومی گردد.
این اتهامات اما در تناقض با گزارش «پزشکی قانونی» مبنی بر فوت قربانیان کهریزک بر اثر اصابت جسم سخت به سر و نبود بیماری قبلی از جمله مننژیت در بازداشتشدگان بود که این موارد از سوی دکتر جوادیفر، پدر شهید امیر جوادیفر از قربانیان کهریزک نیز مورد تایید قرار گرفته است. همین گزارشها و تاییدات به مانعی محکم در برابر پروژه قربانیسازی و منحرفکردن پرونده کهریزک تبدیل شد و آغازی شد بر افزایش شدید فشارها و تهدیدات گسترده بر دکتر پوراندرجانی که قبلا نیز در برابر تهدیدات نمایندگان قضایی برای اعلام و امضا وجود مننژیت در شهدای کهریزک مقاومت کرده بود.
ایست قلبی، خودکشی یا ...؟
درباره علل مرگ دکتر پوراندرجانی موارد مختلفی گفته میشود. متاسفانه به دلیل خفقان خبری و پاسخگو نبودن مراجع مسئول، هنوز رسیدن به یقین درباره علت اصلی مرگ وی ممکن نیست، اما از طریق برخی شواهد و سوابق تاحدودی می توان برخی موارد را با احتمال بیشتری پذیرفت یا رد کرد.
علت مرگ وی توسط بهداری نیروی انتظامی تهران بزرگ (محل خدمت دکتر پوراندرجانی)، ایست قلبی در خواب و در خوابگاه خود در بهداری نیروی انتظامی اعلام شده است. اما نبود سابقه بیماری قلبی، عدم فعالیت شدید جسمی در زمان مرگ، جوانی - سن 26 سال، عدم مصرف دخانیات و شخصیت آرام و بدون استرس وی این احتمال را از نظر کارشناسان پزشکی تقریبا غیرممکن میکند.
از طرف دیگر احتمال خودکشی نیز با توجه به روحیه تسلیم ناپذیر وی، اعتقادات مذهبی، وابستگی عاطفی و احساس مسئولیت دربرابر جامعه و خانواده و مکالمات شب قبل از حادثه با خانواده و دوستان که همگی حاکی از سلامت و روحیه خوب وی بوده است کاملا دور از واقعیت مینماید.
برخی موارد پس از مرگ نیز بر ابهام نحوه درگذشت دکتر پوراندرجانی میافزاید. از جمله انجام کلیه مراحل غسل و کفنکردن در تهران بدون حضور خانواده، انتقال جسد تحت تدابیر امنیتی به تبریز، عدم اجازه تعویض کفن به خانواده در تبریز، انجام مراسم دفن در فضایی امنیتی و تحت نظارت شدید مامورین انتظامی مواردی هستند که سوالاتی جدی و بدون پاسخی را ایجاد میکنند.
شاید نتیجه کالبدشکافی و اعلام نظر صحیح و صریح پزشکی قانونی بتواند بخشهایی از ابهام مرگ ناباورانه فردی در این موقعیت حساس را بزداید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر