جستجوی این وبلاگ

۶.۱۱.۸۸

زندانیان جنبش سبز در چنگال جلاد اوین!*

نوشته ای از میثاق جلال زاده دربارۀ شرایط فاجعه بار زندانیان سیاسی در بند 350*
کودتای سیاسی فاشیسم به رهبری محمود احمدی نژاد در 22خرداد گذشته علاوه بر سرکوب شدید اعتراضات خیابانی مردم،دستگیری گسترده فعالین سیاسی،روزنامه نگاران و فعالین دانشجویی سرشناس را بعنوان یک پروژه سیاسی ازپیش تعیین شده و سازمان یافته درپی داشت.عمده دستگیرشدگان تمام تابستان را در سلولهای انفرادی بندهای امنیتی 209،240و 2 الف سپاه تحت شدیدترین شکنجه ها و فشارهای روحی و جسمی قرار گرفتند تا با پذیرش اعترافات ساختگی و تن دادن به ایفای نقش در سناریوهای کثیف نوشته شده توسط نیروهای امنیتی،صحت مدعاهای متوهمانه وhttp://hra-news.org/news/12684.aspx سرکوبگرانه شان در باب عاملیت دولتهای خارجی برای تحقق انقلاب مخملی در ایران را مورد تایید قرار دهند!**از نیمه مهرماه بود که روند انتقال زندانیان سیاسی واقعه انتخابات به بندهای عمومی آغاز شد.در مرحلۀ نخست چند فعال دانشجویی چون پیمان عارف،مجید دری و ضیا نبوی (از دانشجویان ستاره دار)بهمراه حدود 60 تن ازدستگیرشدگان در اعتراضهای خیابانی و همچنین برخی از فعالین حقوق بشر همچون محمدعلی دادخواه،بندها انفرادی را به مقصد اندرزگاههای 7و8 زندان اوین و بصورت متفرق در میان متهمین و محکومان عادی ترک کرده،باتوجه به احتمال بازدید هیئت پیگیری مجلس از زندان اوین در ویترین دروغین سازمان زندانها (اندرزگاههای 7و8)جای داده شدند.**اما بخش تراژیک قصه زمانی آغاز شد که در ابتدای آبان همزمان با انتشار پاسخ پیمان عارف و مجید دری به دادستان تهران در فضای رسانه ای،که ادعای دیدار با تمامی بازداشت شدگان و وضعیت کاملا مطلوب نگهداری ایشان در زندان اوین را مطرح کرده بود،مسئولین امنیتی تصمیم به خارج کردن بخش دیگری از فعالین اصلاح طلب زندانی از بندهای امنیتی و تجمیع ایشان در بندی عمومی گرفتند و در این میان چه بندی بهتر از بند 350 و سپردن زندانیان جنبش سبز بدست جلادترین و شیادترین زندانبان زندان اوین یعنی "بزرگ نیا".**بدینسان از اواسط آبان حدود 80 تن از زندانیان جنبش سبز که در میان آنان از فعالین سیاسی اصلاح طلبی همچون داوود سلیمانی ،جهانبخش خانجانی،هدایت آقایی،حمزه کرمی و...تا روزنامه نگاران و فعالین دانشجویی چون احمد زیدآبادی،مسعود لواسانی،محمدرضا نوربخش،پیمان عارف،بهمن احمدی امویی،رضا رفیعی،عبد الله مومنی،مسعود باستانی،مجید دری،علی بیکس،ضیا نبوی و...دیده میشود،به زیرزمین مخروبه بند مخوف 350 انتقال یافتند تا با وجود تحویل ظاهری بهسازمان زندانها کماکان تحت کنترل بزرگ نیا،رئیس بند 350(این مامور امنیتی سرکوبگر و بازجوی وزارت اطلاعات که بر حسب ظاهر پرسنل سازمان زندانها محسوب میشود)و در واقع امر تحت کنترل وزارت اطلاعات دولت فخیمۀ احمدی نژاد قرار داشته باشند.**بزدگ نیا در اولین گام زندانیان سیاسی را در زیرزمینی کم نور (زیرزمین بند 350 محبوس ساخته و آنگاه در حالیکه در طبقه بالای بند که محل نگهداری مجرمان خطرناکی است که مجبور به کارگری در زندان جهت اصلاح و تربیت هستند،چندین خط تلفن عمومی کارتی وجود داشته واین مجرمین مجاز به استفاده از تلفن به هر میزان که بخواهند میباشند،با نصب یک کابین دربسته تلفن در زیرزمین،هر یک از زندانیان سیاسی را مجاز به استفادۀ حداکثر 5 دقیقه ای از تلفن در هر شبانه روز نمود!کمکم کار از این هم بالاتر گرفت و بزرگ نیا که اینبار نه در برابر زندانیان خطرناک،بلکه در برابر چند زندانی تحصیلکرده ، متشخص و مسالمت جو قرار داشت،اقدام به ممنوع التلفن کردن افراد نیز نمود.مواردی که در چند روز اخیر و حسب اخبار مثقی که به دشواری از این بند به خارج از زندان انتقال یافته،افرادی چون رسول بداقی(فعال صنفی معلمان)و جعفر اقدامی را در بر میگیرد.بزرگ نیا در اقدامات جدیدخود دستور بازرسی بدنی زندانیان سیاسی بهنگام عزیمت به ملاقات هفتگی را(که از پشت کابین و جدارهای شیشه ای چند لایه صورت میپذیرد)بشکلی بسیار تحقیرآمیز و اهانتبار صادر کرده و خود نیز با استخدام واژگانی رکیک و اهانت آمیز،بطور روزانه و به انحاي مختلف زندانیان سیاسی-این محترمترین لایۀ جامعه مدنی ایران-را مورد وهن وهتک حرمت قرار میدهد.**در چنین شرایط دشواری بودکه چندی پیش محمدحسین سهرابی راد-این فرزند شهید نزدیک به ستاد مهدی کروبی-بدلیل فشارهای وارده در این بند توسط جلاد اودن اقدام به خودزنی و زدن رگ دست چپ خود کرده و پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان و بهداری اوین،بدلیل خوف از بازگشت به این بند مخوف،به محض ظهور علائم بهبودی و ترمیم رگ آسیب دیده،مجددا هفته پیش اقدام به خودزنی نموده که متاسفانه نگارنده علیرغم کوشش بسیار جهت کسب ارتباط با زندانیان سیاسی و کسب خبر در مورد سرنوشت وی از داخل زندان،موفق به کسب هیچگونه اطلاعی از وی نشده و احتمال مرگ وی رادور از ذهن نمیداند.**طرفه آنکه کهریزک دیگری در حال شکل گیری در بند 350 و شهدای دیگری در حال افزوده شدن به شهدای حسینی جنبش سبز است.آری،فاجعه ای انسانی در شرف وقوع است و تنها مقصر آن کسی نیست جزیک مامور امنیتی دارای اقسام سوابق.سوابقی که زبان از شرح آن شرمنده است و قلم معذور!**بزرگ نیا را بخاطر بسپارید!! *

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر