تصویر عمومی از زندانیان سیاسی در افکار عمومی ایرانیان که از نزدیک به تماشا ایستادهاند و خارجیها که همواره مخطاب وضعیت آنها در ایران قرار میگیرند چیست؟ در سالهای گذشته و به ویژه سه سال اخیر که آغشته به نام «جنبش سبز است، چه تصویری از زندانیان سیاسی به عنوان پیشروان راه آزادیخواهی و دموکراسیخواهی ارائه و ساخته و پرداخته شده است؟ از آنها چه چیزی ساختهایم و آنان را به چه شکل پرداختهایم؟
میتوان بسته به نگاههای موجود تصاویر متقاوتی از زندانیان سیاسی در افکار عمومی در نظر گرفت و رسم کرد. اما کنشهای صورت گرفته و یا نوع و ادبیات اخبار منتشره در مورد زندانیان سیاسی و هنگامههایی خاص که داد همهگان از بیدادها به آسمان میرود و یا واکنشی که سازمانهای بینالمللی حقوق بشر در این چند سال نشان دادهاند، یک تصویر غالب را بر دیگر تصاویر زندانیان سیاسی به ما نشان میدهد. تصویری که شاید از عدم کنش صحیح در قبال زندانیان سیاسی یا از سر دلسوزی و خیرخواهی صورت میگیرد. این کنشها و رفتارها که میتوان آن را «نامناسب» هم عنوان کرد، تصویری از زندانیان سیاسی ارائه داده که هر چند در مورد برخی از زندانیان سیاسی یک واقعیت محض است، اما تصویر واقعی زندانیان سیاسی در ایران نیست.
این تصویر غیرواقعی به ما میگوید که «زندانیان سیاسی افراد و اشخاص بیماری هستند که به خاطر بیماریشان باید از زندان آزاد شوند.» در این تصویر همهی زندانیان سیاسی ما بیماری دارند، در این تصویر حتا مسألهی «دندان درد» یک زندانی سوژهی خبری داغ است که دیگر مسائل زندانیان سیاسی را در این تصویر گم میکند. در این تصویر از یک زندانی باید دفاع شود که به خاطر معاینه دندان یا چشم باید برای ساعتی بیرون از زندان بیاید، در این تصویر زندانیان سیاسی همواره «پزشک متخصص» نیاز دارند و مهمترین نیازشان همین است. در این تصویر که تصویری غیر واقعی است و ما جملهگی آن را ساختهایم. در این تصویر کنشگر حقوق بشر ایرانی برای ارائه گزارش به سازمان خارجی به دنبال «دردهای بیشتر» است، چرا که گروههای برون از مرزهای ایران باید «دلشان به حال زندانی سیاسی بسوزد.» چرا که این عادت غربیها است که تا دلشان نسوزد آنچنان که باید کار نمیکنند. چیزی باید آنها را تحت تأثیر قرار دهد. و چه چیز در این تصویر بهتر از اینکه مدارک پزشکی و اخبار بیماری بیشتر و بیشتر باشد.
ما در حال گم شدن در این تصویر هستیم، ما در این تصویر علت زندانی سیاسی بودن را گم کردهایم، ما در این تصویر دلرحمی و دلسوزی طلب میکنیم، ما در این تصویر زندانیان سیاسی و هدف و آرمان و اعتقادشان را زمین میزنیم، ما در این تصویر همراه میشویم با جریانی که هم ما را به آب میسپرد تا ببرد، هم آن چیزی را که دلیل زندانی بودن است. ما در این تصویر ناخواستهای که ایجاد کردهایم، اعتراض به زندانی سیاسی داشتن را از یاد بردهایم. ما در این تصویر نمیگوییم زندانی سیاسی اصلا نباید زندان باشد، ما در این تصویر میگوییم که به خاطر بیماریاش باید آزاد باشد. ما در این تصویر نمیگوییم زندانی دو سال است که بدون مرخصی زندانی است، ما در این تصویر به دنبال راهی برای چند ساعت بیرون آمدن زندانی برای یک معاینه ساده هستیم.
اما تصویر زندانیان سیاسی ما این نیست، تصویر زندانیان سیاسی ما «عدهای بیمار و محتاج دلسوزی» نیست، تصویر زندانیان سیاسی ما شجاعت و ایستادن بر حق است. تصویر زندانیان سیاسی ما تصویری است که در آن هدی صابرها و هاله سحابیها به اعتراض تا لحظه جان سپردن میروند. تصویر زندانیان سیاسی ما تصویری باشکوه از افرادی است که سالها در زندان با همهی ستمها ماندهاند و هر گاه کسی آزاد میشود سرود یار دبستانی میخوانند.
تصویر زندانیان سیاسی ما تصویر بهمن احمدی امویی در این روزها است که در انفرادی زندان رجاییشهر در این مقطع تصویری از روزنامهنگاران دربند ما و ستمهای رفته بر آنان را با پرچمی به رنگ تنهایی و انقرادی افراشته است. تصویری که میگوید دهها روزنامهنگار ایرانی در زنداناند، جمهوری اسلامی بزرگترین زندان روزنامهنگاران در جهان است. تصویری که میگوید اهالی رسانه و قلم در این آزادی ندارند و آزاد نیستند و قلمهایشان به پشت میلههای زندان و به محاق سانسور رفته است. و اعتراض به اینها مانده و همچنان ادامه دارد.
تصویر زندانیان سیاسی ما تصویر محمدصدیق کبودند است که پنجمین سال زندان غیرقانونی خود را میگذارند و حالا به خاطره خانواده و فرزندش «حبس در حبس» شده است. تصویر زندانیان سیاسی ما تصویر حبس در حبس کبودوند است که نه به خاطر بیماریاش که به خاطر فعالیتهای انسان دوستانهاش که منجر به صدور حکم زندان ۱۱ ساله شده باید از زندان آزاد شود. امروز و این مقطع او تصویری از زندانیان سیاسی و به ویژه زندانیان سیاسی کرد است که مظلومترین و بیپناهترین زندانیان هستند. تصویری از صدور حکمهای سنگین زندان و اعدام برای شهروندانی که از طبیعیترین حقوق خود محروماند و شهروند درجه دو نیز محسوب نمیشوند. و اعتراض به اینها مانده و همچنان ادامه دارد.
تصویر زندانیان سیاسی ما نرگس محمدی است با همه رنجهای تبعیدش. تصویری غیر از آنچه که بیمار است و مادر دو فرزند. تصویری که ایستادهگی و ماندن بر آرمان و عقیده را معنا میکند. تصویری که نشان میدهد شجاعت زنان ایرانی چه اندازه با شکوه است و تا چه اندازه میتوانند در برابر بیعدالتی و نقض حقوق بشر و نقض حقوق زنان ایستادهگی کرد. و اعتراض به اینها مانده و همچنان ادامه دارد.
آری نرگس محمدی، محمدصدیق کبودوند، آرش هنرور شجاعی و… چندین و چند زندانی دیگر بیمار هستند، قانون و عرف و اعلامیه جهانشمول حقوق بشر و استانداردهای بینالمللی نگهداری زندانیان و مرام انسانی میگوید باید تحت درمان قرار گیرند و باید تحت نظر پزشک معالجه شوند. از چشم تا قلبشان نباید در زندان آسیبی ببیند. اما این تصویر زندانیان سیاسی ما نباید باشد. آنها به خاطر بیماری نیست که باید از زندان آزاد شود.
به خاطر حضور چند روزه و چند ماهه در سلولهای انفرادی بیشمار در ایران که مصداق بارز نقض حقوق بشر هستند و از اولین ارکان نقض حقوق بشر در مورد زندانیان باید از زندان آزاد شوند. به خاطر حکمهایی باید از زندان آزاد شوند که در تخم عدالت دستگاه قضایی و قضاتاش خشکیده است. با خاطر حکمهایی که نهادهای امنیتی دادنامهها پاشیدهاند. به خاطر آنکه باور داریم هیچکس به خاطر عقیده و نوشته و مرام و مذهباش نباید زندانی شود و مورد ظلم واقع شود. و تصویر زندانیان سیاسی ما مگر غیر از این است.
و نکتهی آخر که این نوشته را پایانی باشد، کوچک توصیهای است از این حقیر به همهی آن عزیزانی که در جهت دفاع از زندانیان سیاسی از نزدیکانشان گرفته تا کنشگران این عرص و اهالی رسانه، که کوچک مشکلات جسمی زندانیان بزرگتر، «وخیمتر و حادتر» از مشکلات بزرگ و عظیمی مثل زندانی بودن، مورد حکم سنگین قرار گرفتن، مورد شکنجه و مورد بیعدالتی قرار گرفتن و… نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر